عصر ایران/ سواد زندگی؛ مریم طرزی- اختلال شخصیت سهگانه تاریک (شامل خودشیفتگی، ماکیاولیسم و روانآزاری) مدتهاست که به عنوان مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی خطرناک شناخته میشود که صاحبان آنها، برای رسیدن به منافع مادی یا اجتماعی، از هیچ فریبکاری یا سنگدلی فروگذار نمیکنند.
این افراد جذاب، جسور و در عین حال فریبکارند و معمولاً به دنبال بهرهکشی استراتژیک از محیط اطراف خود هستند. اما دنیای امروز چه تغییراتی در تاکتیکهای این افراد ایجاد کرده است؟
تحقیقات جدید نشان میدهند که این شکارچیان اجتماعی، استراتژیهای خود را برای کسب پاداش، با محیطهای نوین تطبیق دادهاند.

مثلث یا سهگانه تاریک شخصیت شامل خودشیفتگی (خودمهمبینی)، ماکیاولیسم (استثمار استراتژیک و دوگانگی) و روانآزاری (بیاحساسی و بدبینی) است. افرادی با ویژگیهای سهگانه تاریک گاهی جذاب به نظر می رسند.
افرادی که این ویژگیها را دارند، معمولاً سنگدل و فریبکار هستند و مایلند عملاً هر کاری انجام دهند تا به خواستهشان برسند.
آنها اغلب خود را دست بالا می گیرند؛ و در مورد نمایش خود بیشرم هستند. این افراد احتمالاً تکانشی هستند و بدون توجه به تأثیر اعمالشان بر دیگران، ممکن است رفتارهای خطرناکی داشته باشند و حتی در برخی موارد مرتکب جنایت میشوند.
در حالی که بسیاری از محققان روانپریشی، خودشیفتگی و ماکیاولیسم را سه ویژگی متمایز با ویژگیهای همپوشانی میدانند، دیگران بر این باورند که وجوه مشترک، نشاندهنده یک ساختار شخصیتی است که هنوز به طور کامل درک نشده است.
شخصیتهای «تاریک» بیشتر احتمال دارد نقش قربانی را بازی کنند!
یک مطالعه جدید به رهبری اکین اوک در دانشگاه بریتیش کلمبیا نشان داده است افرادی که بر فضیلت های خود تأکید میکنند و نقش قربانی را بازی میکنند، بیشتر احتمال دارد که ویژگیهای شخصیتی سهگانه تاریک را داشته باشند.
مطالعه روانشناسان دانشگاه دورهام نشان داد که زنان، یک مرد را وقتی که ویژگیهایی متعلق به سهگانه تاریک داشت، جذابتر ارزیابی کردند.
جاستین لهمیلر، روانشناس، در کتاب خود، *به من بگو چه میخواهی*، فاش میکند که فانتزیترین ابرقهرمان در بین زنان، بتمن است. در مقابل، مردان سوپرمن و کاپیتان آمریکا را ترجیح میدادند. یکی از دلایل احتمالی که زنان بیشتر جذب بتمن میشوند این است که او نسبت به سایر ابرقهرمانان، ویژگیهای شخصیتی بیشتری متعلق به سهگانه تاریک دارد.
بنا بر این مطالعات اگرچه مردان خودشیفته شریک های عاطفی خوبی نیستند، اما زنان ۱۸ تا ۲۸ ساله آنها را بیشتر از سایر مردان میخواهند.
محققان با زنان در مورد تجربه قرار ملاقات و تمایل آنها به ازدواج مصاحبه کردند. آنها میخواستند ببینند که آیا این عوامل بر جذب آنها به مردان خودشیفته تأثیر میگذارد یا خیر.
آنها دریافتند که زنان جوان با تجربه قرار ملاقات بیشتر و تمایل بیشتر به ازدواج، بیشتر جذب مردان خودشیفته میشوند.

نتایج تحقیقات اخیر روانشناختی نشان میدهند که ویژگیهای شخصیتی موسوم به «سهگانه تاریک» (شامل ماکیاولیسم، خودشیفتگی و روانپریشی) در بستر ساختارهای اجتماعی خاصی، نه تنها مخرب نیستند، بلکه میتوانند به ابزاری کارآمد برای کسب و انباشت منابع تبدیل شوند. این امر نیازمند درک ظرافتهای تعامل بین تمایلات شخصیتی و هنجارهای جامعهپذیرنده است.
مقاله اخیر با عنوان “نشان دادن قربانی بودن پرهیزگار به عنوان شاخصهای شخصیتهای سهگانه تاریک” به این فرضیه میپردازد که افراد دارای این ویژگیهای تاریک، مهارت ویژهای در ایفای نقش قربانی دارند.
در حالی که بهطور سنتی، تداعی شدن با وضعیت قربانی (Victimhood) منجر به زوال اعتماد به نفس و کاهش اعتبار اجتماعی میشود، نویسندگان استدلال میکنند که در جوامع مدرن غربی، این معادله همیشه برقرار نیست. در این محیطها، بازیگری نقش قربانی میتواند به شکلی پارادوکسیکال، جایگاه فرد را ارتقا داده و توجیهی مشروع برای مطالبه منابع مادی یا حمایتهای اجتماعی فراهم آورد.
دانشمندان میگویند که جوامع غربیِ امروز، به دلایلی که ریشه در فرهنگ و سیاست آنها دارد، ناخواسته بستر مناسبی برای کسانی شدهاند که بلدند نقش قربانی را بازی کنند تا بدون آنکه سهمی در جامعه داشته باشند (یا کار اصلی را انجام دهند)، سهم خود را از منابع بردارند.
این اتفاق به خاطر دو نکته بسیار مهم در این جوامع رخ میدهد:
مردم این جوامع بهشدت باور دارند که همه باید برابر باشند. این باور آنقدر قوی است که اگر نتایج زندگی افراد تفاوت فاحشی با هم داشته باشد (مثلاً یکی ثروتمند و دیگری فقیر باشد)، ذهن مردم فوراً این تفاوت را غیرقابل قبول میداند. در نتیجه، وقتی کسی ادعا میکند که به دلیل یک مشکل ساختاری یا ظلمی که به او شده، عقب مانده، مردم سریعتر میپذیرند که مشکل از سیستم است تا اینکه فرد خودش تلاش نکرده باشد.
یکی از مهمترین ارزشهای اخلاقی در این جوامع، تلاش برای کم کردن درد و رنج دیگران است. به همین دلیل، وقتی کسی میگوید: «من به اندازهی کافی ندارم و این کمبود دارد مرا عذاب میدهد»، این حرف مانند یک کارت امتیازی اخلاقی عمل میکند.
مردم و نهادها به جای بررسی دقیق، ترجیح میدهند با دادن پول، موقعیت یا امتیاز به این فرد، سریعاً جلوی آن “رنج” را بگیرند و خود را فردی نیکوکار نشان دهند. این کار، راهی هوشمندانه است تا فرد قربانینما، به منابعی برسد که شاید لیاقت آن را در حالت عادی نداشته باشد.

۱. قربانینمایی (نقش بازی کردن برای قربانی بودن):
منظور از این رفتار، عمداً و آشکارا جلوی دیگران گفتن از بدیها، سختیها، بیعدالتیهایی که دیدهایم یا محدودیتهایی است که داریم. نکته مهم این است که این یک اتفاق تصادفی نیست؛ بلکه یک عمل آگاهانه است، انگار که فرد دارد برای نقشی که بازی میکند، دیالوگهایش را اجرا میکند.
۲. تظاهر به خوبی (نشان دادن اخلاق نیک):
این رفتار به نمایشهای نمادین و نمایشی گفته میشود که فرد انجام میدهد تا بقیه در نگاه اول و سریع، او را فردی خوشاخلاق، باوجدان و درستکار بدانند. در این تحقیق، وقتی کسی نقش قربانی را خوب بازی میکند، در واقع دارد به دیگران یک «تظاهر به خوبی» نشان میدهد؛ طوری که همه فکر کنند او فردی مظلوم و در نتیجه از نظر اخلاقی، برتر از دیگران است.
آنها استدلال میکنند که قربانی بودن و نشانههای فضیلت، ظرفیت استخراج منابع را به حداکثر میرسانند. مردم نسبت به قربانیای که فرد خوبی نیز هست، همدردی بیشتری احساس میکنند.
محققان برای اندازهگیری اینکه افراد چقدر تمایل به “قربانی بودن” دارند، یک پرسشنامه ساختند که از ۱ (اصلاً اینطور نیستم) تا ۵ (همیشه اینطورم) نمرهدهی میشد.
کشف اول: ارتباط قوی با شخصیتهای تاریک
آنها دریافتند که نمرههای بالای “قربانی بودن” بهطور چشمگیری با نمرات بالای ویژگیهای سهگانه تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفتگی، روانپریشی) همبستگی دارد (تقریباً ۳۵ درصد همپوشانی). این ارتباط همچنان پابرجا بود، حتی وقتی که عواملی مثل جنسیت، قومیت یا میزان درآمد را که میتوانند فرد را در معرض سوءاستفاده قرار دهند، در نظر گرفتند.
کشف دوم: خودنمایی اخلاقی هم در کار است
همچنین از شرکتکنندگان پرسیدند که چقدر خودشان را فردی بااخلاق و دارای فضیلت (مثلاً منصف، دلسوز و صادق) میدانند، به خصوص با جملاتی مثل: «من محصولاتی میخرم که نشان دهد من آدم خوبی هستم.» این «خودنمایی اخلاقی» هم با ویژگیهای تاریک ارتباط داشت (البته کمی ضعیفتر، حدود ۱۸ درصد).
تکرار قویتر:
وقتی محققان یک بار دیگر آزمایش را با روشهای سختگیرانهتر و ابزارهای دقیقتری برای اندازهگیری ویژگیهای تاریک تکرار کردند، ارتباط بین این ویژگیها و نقش قربانی بسیار قویتر شد (همبستگی به ۵۲ درصد رسید).
کشف سوم: صداقت صفر، ادعای رنج زیاد
جالب اینجاست که “قربانینمایی” با صفت «صداقت و فروتنی» رابطه معکوس داشت (منفی ۳۸ درصد). این یعنی، کسانی که بیشتر ادعای قربانی بودن میکردند، در عمل کمتر اهل صداقت و فروتنی بودند و احتمالاً حریصتر از بقیه به نظر میرسیدند.

برای اینکه ببینند این رفتار فقط روی کاغذ است یا در عمل هم تکرار میشود، محققان یک بازی طراحی کردند که در آن شرکتکنندگان میتوانستند با تقلب کردن، پول بیشتری ببرند.
نتیجه شگفتانگیز: افرادی که در نقش قربانی نمره بالاتری گرفته بودند، به مراتب بیشتر از دیگران در این بازی تقلب کردند! این نشان میدهد که نه تنها افراد سهگانه تاریک بیشتر قربانی میشوند، بلکه احتمال فریب دادن دیگران برای منافع مالی هم در آنها بالاتر است.
در قدم آخر، محققان سناریویی طراحی کردند: فرض کنید شما برای یک شغل با یک کارآموز دیگر رقابت میکنید و مدام حس میکنید او به شما احترام نمیگذارد.
از شرکتکنندگان خواستند گزارش دهند که کارآموز چه کارهایی کرده است.
سپس دوباره نمره قربانی بودن آنها اندازهگیری شد.
باز هم نتیجه واضح بود: کسانی که خود را قربانی تصویر میکردند، بیشتر تمایل داشتند که کارهای منفی رقیبشان (مثل توهین یا بیارزش جلوه دادن) را بزرگنمایی کنند. در حالی که هیچ مدرکی در توصیف اولیه کارآموز وجود نداشت که نشان دهد او واقعاً چنین رفتاری داشته است. به عبارت ساده، وقتی کسی زیاد نقش قربانی را بازی میکند، بیشتر آماده است تا دیگران را بدتر از آنچه هستند نشان دهد تا موقعیت بهتری پیدا کند.
این تحقیق یک نکته بسیار حیاتی را روشن میکند:
قربانیان واقعی، انسانهایی هستند که واقعاً تحت ستم قرار گرفتهاند و هیچ قصدی برای فریب یا استفاده از رنج خود برای کسب منفعت ندارند.
اما در کنار این افراد، گروه دیگری هم هستند که محققان آنها را «شکارچیان اجتماعی» مینامند. این افراد، صرف نظر از شرایطی که در آن قرار دارند (محیط اجتماعیشان)، همیشه روشهایی را اجرا میکنند که سود آنها—خواه پول باشد، موقعیت اجتماعی یا اعتبار—را به بالاترین حد ممکن برساند.
افرادی که ویژگیهای سهگانه تاریک (ماکیاولیسم، خودشیفتگی، روانپریشی) را دارند، بسیار انعطافپذیر هستند. آنها استراتژیهایشان را بر اساس جامعهای که در آن زندگی میکنند، تغییر میدهند تا بیشترین پاداش را ببرند.
در دنیای امروز، بهترین سلاح این افراد برای به دست آوردن مزایا نمایش عمومی و علنی “قربانی بودن” و “اخلاقمداری” است.
آنها یاد گرفتهاند که در جامعهای که به برابری و دلسوزی اهمیت میدهد، نقش قربانی مظلوم، سریعترین راه برای باز کردن درها و کسب منابع است.
کانال تلگرامی سواد زندگی: savadzendegi@