خبرگزاری مهر، گروه استانها - معصومه مجدم: در استان خوزستان، با تاریخ غنی و تنوع قومی و زبانیاش، کتابخوانی فراتر از یک فعالیت فرهنگی ساده است؛ ابزاری برای حفظ هویت محلی، تقویت آگاهی اجتماعی و سیاسی، و ارتباط میان نسلها. نویسندگان برجسته این منطقه، با بهرهگیری از گویشهای متنوع و داستانهای بومی، میراث فرهنگی را زنده نگه میدارند و به رشد ذهنی جامعه کمک میکنند.
در این میان، مرجان ظریفی، داستاننویس حوزه کودک، نوجوان و بزرگسال، عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان کشور و شورای کتاب کودک، با آثاری چون مجموعههای فانتزی کودکانه، داستانهای نوجوانانه مرتبط با جنگ، و رمانهای بزرگسالانه، نقش برجستهای ایفا کرده است.
در این مصاحبه، به بررسی فرایند خلاقیت، تأثیر دنیای دیجیتال بر ادبیات، و راهکارهای تقویت مطالعه در نسل جوان میپردازیم.
*خانم ظریفی، ابتدا کمی از خودتان و آثارتان بگویید؟
من مرجان ظریفی، داستاننویس حوزه کودک، نوجوان و بزرگسال، عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان کشور و عضو شورای کتاب کودک هستم. کتابهای کودک من شامل غولی بالای ابرها، مجموعه پنججلدی یک اژدهای امروزی، چتری برای هانیه، والی، فقط یک بار میتوانم زنگ بزنم، چیک چیکو و هیچکس کوالا را ندید است.
در حوزه نوجوان، مجموعه آتا یعنی پدر و هفت دوچرخهسوار را نوشتهام و برای بزرگسالان، مجموعه ما اسبها را خسته کردیم و خشم زن سرخپوست. همچنین رمان نوجوان ناخدا حواصیل، یادداشتهای مخفی مخفی مخفی و داستان بلند پروانه و گلوله زیر چاپ دارم.
*فرآیند تحقیق و پژوهش شما برای نوشتن کتابهایتان چگونه است؟
برای داستانها بهخصوص داستانهای کودک، جرقههای ذهنی و عدم تعادلی در باب یک موضوع پیش میآید که باعث میشود ذهنم درگیر طرح تازهای شود. وقتی طرح در ذهنم شکل گرفت، حتماً به ابعاد دیگر داستان همچون نوع فانتزی و روانشناسی رشد کودک میپردازم و تا جایی که مرتبط باشد مطالعه میکنم تا ناخواسته محتوایی ناصواب در داستان ماندگار نشود. بیشترین مطالعه و پژوهشهایم برای نوشتن رمانها و داستانهای مربوط به جنگ ایران و عراق اتفاق میافتد که این تحقیقات چند ماه قبل از نوشتن و در کل پروسه نوشتن رمان انجام میشود.
*چطور تعادل بین خلاقیت و ساختار در نوشتن داستانهایتان را مدیریت میکنید؟
تخیل و خلاقیت در فرم داستان از بایستههای نوشتن یک داستان است؛ بهگونهای که اگر در داستانها خلاقیت وجود نداشته باشد، داستانی شکل نمیگیرد. در داستان کودک معمولاً فانتزی کار بیشتر است، بهخصوص اگر شخصیتهای داستان اشیا یا موجوداتی غیر از انسان باشند.
*به نظر شما چه عواملی باعث موفقیت یک کتاب میشوند؟
گرچه همیشه این مسئله مطرح میشود که کتاب خوب خودش دیده میشود، اما این روند پروسه طولانی دارد. قطعاً برای بهموقع دیده شدن کتاب، معرفی آن توسط ناشر، مؤلف، مطبوعات و مروجین کتاب تأثیر بسزایی دارد.
*در مسیر نویسندگی، چه کتابها یا نویسندگانی بر شما تأثیر گذاشتهاند؟
من از کودکی به کتابخوانی علاقه زیادی داشتم؛ آن زمان داستانهای هانس کریستین اندرسن، افسانههای صبحی مهتدی و بعدها گلستان سعدی در من جوانههای عشق به داستان را سبز کردند. در حال حاضر در هر حوزه کودک، نوجوان و بزرگسال نویسندگان ایرانی و خارجی بیشماری با آثارشان به من سواد نوشتن دادهاند و تعداد آنها بسیار زیاد است که نام بردن از آنها در این فضا نمیگنجد. فقط این را بگویم که در بخش داستان کودک، افسانهها و داستانهای اساطیری و در بخش بزرگسال داستانهای کلاسیک منبع الهامبخش زیادی برایم بودهاند.

*چگونه میتوانید عناصر فرهنگی و اجتماعی را در داستانهایتان در نظر بگیرید؟
نویسندگان فرزند زمانه خویشتن هستند؛ مسائل و موضوعات اجتماعی دغدغه فکری هر روز آنهاست. ما برای درک انسانها و فرداهای روشن، کلمهها را به داستان تبدیل میکنیم. گرچه نویسنده برای نوشتن داستان در لاک خودش فرو میرود تا از صدف گوهر وجودش داستانی خلق کند، اما نویسنده از جامعه و مردم جدا نیست و دغدغههای مردم همواره درون یک نویسنده فریاد میزند.
*نظرتان درباره تأثیر دنیای دیجیتال و رسانههای اجتماعی بر ادبیات امروز چیست؟
نظام زندگی رو به تغییر و پیشرفت است؛ دیجیتالی شدن همه چیز باعث شده مردم عجول و در خواندن مطالب طولانی کمطاقت باشند، اما همیشه راهکارهایی وجود دارد. میل به شنیدن داستان همیشه در نهاد بشر بوده و هست؛ دیدن یک فیلم، سریال و حتی دانستن حال و احوال خویشان و بستگان نوعی علاقهمندی به داستان است.
این روزها افراد سالمند خانواده از طریق تلویزیون داستانها را پیگیری میکنند، افرادی که مشغله دارند داستان صوتی گوش میدهند و افراد کمتری کتاب میخوانند. شاید کسانی که هنوز کتاب میخوانند، افرادی هستند که به مطالعه عادت دارند. انسان و کودک امروزی برای رهایی از شتاب زندگی باید به کتاب، طبیعت، ورزش و معاشرت در گروههای اجتماعی پناه ببرد.
*تجربه نویسندگی در حوزههای مختلف، از جمله حوزههای فانتزی یا اجتماعی، چگونه بوده است؟
کوتاه بگویم، برای من یکی از لذتبخشترین ژانرها، نوشتن داستان فانتزی است. البته خود داستان فانتزی معیارهای زیادی دارد؛ من دو دوره مقدماتی و پیشرفته داستانهای فانتزی را با آقای محمدرضا شمس گذراندهام و از ایشان بسیار آموختهام.
*به نظر شما چه عواملی باعث کاهش میزان مطالعه کتاب در جامعه امروز شدهاند؟
عادت. عادت. عادت. کتابخوانی یکی از مواردی به شمار میرود که بهتر است از کودکی در برنامه زندگی کودکان گنجانده شود. یکی از تفکرات اشتباه والدین این است که فرزندان خود را در سال تحصیلی از خواندن کتب محروم میکنند و تصور میکنند بچهها تمام وقت باید درس بخوانند و همین درس خواندن بخشی از سرانه مطالعه فرزندشان میباشد که این باور غلطی است.
داستانها زندگی نزیسته آدمها و درک احساسات دیگران است. در هیچ کتاب داستانی قرار نیست از خواننده سؤالی پرسیده شود و برای مطالب خواندهشده آزمون بدهد، اما روایت همین کتاب بعدها در زندگی خواننده معنای تازهای خواهد داد.
*چگونه میتوانیم عادت مطالعه کتاب را در میان نسل جوان تقویت کنیم؟
میگویند همه چیز از کودکی شروع میشود؛ عادت دادن بچهها به خواندن کتاب باید یکی از برنامههای خانه و مدرسه باشد. روش انتخاب مناسب برای هر گروه سنی نیز مهم است و در واقع باید گفت ایجاد شرایط مطلوب برای بالا بردن سرانه مطالعه در نسل جوان نیازمند چندین عملکرد همگرایی است.
با توجه به گرانی قیمت کتاب که به قیمت کاغذ مرتبط است، در دسترس بودن کتاب و نشریات مناسب برای نسل جوان یکی از راههای رسیدن به این امر مطلوب است. دسترسی آسان به کتابخانههای فیزیکی و مجازی در خانه، محله، مدرسه، دانشگاه و… بهانه گران بودن و خارج از دسترس بودن کتاب را خنثی میکند. البته اهمیت ندادن به مطالعه آزاد و در دسترس نبودن نشریات مناسب نسل جدید، یکی از معضلات کنونی است که باعث میشود بچهها روز به روز به دنیای مجازی و دیجیتال وابستگی بیشتری داشته باشند.
*چگونه میتوان محتوای ادبی را با رسانههای جدید ترکیب کرد تا جذابتر شود؟
یکی از ابزارهای رسانهای قدرتمند دنیا سینما و تلویزیون است؛ سینما و تلویزیون میتواند نسل جوان را متعالی یا بدسلیقه کند. استفاده از منابع خوب و شایسته ادبیات کلاسیک ایران و جهان در فیلمنامهها میتواند نسل جدید را با ادبیات غنی آشنا سازد. همچنین ساختن سریالهای تاریخی و اساطیری از ادبیات و تاریخ ایران و شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی میتواند زیبایی ادبیات را به نسل جوان بیشتر بشناساند.
*آیا تجربهای از گپزدن با خوانندگان داشتهاید که با توجه به فضای مجازی، علاقهای به کتابخوانی پیدا کرده باشند؟
با توجه به سابقه شغلیام در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باید بگویم در ایام اپیدمی کرونا که مدارس و کتابخانههای عمومی بسته بود، من و دیگر مربیان سراسر کشور با برگزاری کلاسهای کتابخوانی و… با بچهها در فضای مجازی و در بستر اسکایروم ارتباط داشتیم؛ همیشه خانوادهها از آن دوران به عنوان یک فضای فرهنگی مناسب و تأثیرگذار در روانخوانی بچهها به نیکی یاد میکنند.
*نظرتان در مورد آینده ادبیات در دنیای دیجیتال چیست و آیا میتوان امیدی به بازگشت به مطالعه کتاب داشت؟
بیشک کودک امروز کودک دیجیتال است و از بدو تولد پا درون دنیایی گذاشته که با یک گوشی میتواند بیشتر نیازهای خود را رفع کند؛ در این مسیر والدین، اولیای تربیتی و مسئولان برای تکبعدی نشدن بچهها و ورود به دنیای واقعی نقش کلیدی دارند تا آنها را به این مسیر هدایت کنند.
امروزه تنها مسئله مطالعه کودک دیجیتال مطرح نیست؛ تنهایی کودک دیجیتال مطرح است که باید کودکان را از این انزوا بیرون کشید. نسل جوان ما بسیار هوشمند هستند؛ امیدوارم برای این نسل فضای ورزشی، مطالعه، دوستی و همدلی، نقد سالم، طبیعتدوستی و آموزش حرفه و هنر فراهم باشد.
آینده در دستان کوچک اما پرتوان این نونهالان است؛ با آرزوی جامعهای کتابخوان و دنیایی بهتر.












