برخی به من انتقاد میکنند که چرا شمای گیاهشناس در مورد آتشسوزیها چیزی نمیگویی. من که تجربیات جهانی را میشناسم خوب میدانم که آتش وقتی شعلهور شد چاره ندارد، درست عین هاری؛ شما باید مانع آن شوی. حتی پیشرفتهترین اقتصادهای جهان مانند آمریکا، کانادا و استرالیا در مقابل آتشسوزی جنگل (Wildfire) ناتواناند.
سؤال این است که تا کی باید این فاجعه ادامه داشته باشد؟
ایران خشک که آسمان و زمین و رود و تالاب و آبخوانش خشک شده، اگر این لکههای سبز را از دست بدهد، چه از آن میماند؟
حاکمیت خودش را غرق مشکلاتی کرده که آتش و زباله و موتورسیکلت و حوادث رانندگی و آلودگی و هاری و سگ ولگرد در اولویتهایش نیست.
حتی اگر بخواهد کاری کند نه متخصص دلسوزی در بدنه دارد و نه نهاد قانونگذاری و یا قضایی و پلیس قادر به پیشگیری و ارائه راهحلاند.
همین نیمه اول امسال تعداد کشتههای حوادث رانندگی در تهران ۴۰ درصد افزایش داشته است؛ این یک فاجعه انسانی است. شهرهای بزرگ در قرق موتورسیکلت و اطراف و داخل بقیه شهرها در قرق سگ است و کسی نیست به داد مردم برسد.
مسائل پیچیده راه علمی و چندوجهی میخواهد. باید بین دولت و مردم رابطه سالمی باشد که بتوان مسائل پیچیده را حل کرد.
سالها تقابل و بیاعتمادی بین حاکمیت و مردم و چندقطبی باعث شکلگیری بیاعتمادی در جامعه شده است. مجلس و دولت یا با هم در تقابل بودهاند و یا اگر همراستا بودهاند فقط منافع اقلیتی را رهبری و تأمین میکردند. اقتدار حاکمیت حتی در مرکز از بین رفته است. میلیونها موتور و خودرو خلاف میکنند و پلیس عملاً از کنترل این بینظمی دست کشیده است. خودشان هم میدانند مردم از سیاستهای اقتصادی و تورم عصبانیاند و اگر سر به سرشان بگذاری خشمگین میشوند.
مدیرانی سر کارند که اغلب یا از متوسط هوش جامعه پایینترند و یا به دلیل آنکه پیگیر منافع اقتصادی و جناحی هستند، نیازهای بقیه مردم را کتمان میکنند و همه را رها گذاشتهاند. هر که زورش و پولش بیش، راهش بازتر. گزینشها و دخالت نهادهای امنیتی به حدی بدنه دستگاههای اجرایی و قانونگذاری و نظارتی را ضعیف و نفوذپذیر کرده که نمونه تأثیرات وحشتناک آن را در جنگ ۱۲ روزه دیدیم.
جنس مسائل ایجاد آتش در طبیعت و جنگل از مسائل پیچیده است که حل آن هم اراده جدی میخواهد، هم دانش و هم همراهی مردم.
آیا مجلس حاضر است که برای آتشسوزی در جنگل جریمههای ۱۰ هزار دلاری مانند کالیفرنیا وضع کند؟
آیا مجلس حاضر است ایجاد آتش در طبیعت را ممنوع کند؟
آیا دستگاه قضایی حاضر است دنبال آتشافروزان برود و آنها را مجازات کند؟
آیا سازمان منابع طبیعی که بودجه آبخیزداریاش را ۱۹ برابر کرده است حاضر است از فساد آبخیزداری دست بکشد و ناوگان مجهز اطفای حریق درست کند؟
آیا رئیس سازمان حفاظت محیطزیست حاضر است برای حفاظت از مناطق حفاظتشده از محل خارج از شمول درخواست پول بکند؟
آیا کسی هست جلوی آفرودبازان را بگیرد که تا نوک کوه و وسط لوت را خلوتگاه خود کردهاند؟
آیا کسی هست قانون منع زبالهریزی را تصویب و اجرا کند؟
آیا کسی هست جلوی کسانی را بگیرد که گونههای مهاجم را وارد کرده و یا به اسم حمایت از حیوان و یا کاشت درخت به جان ایران انداختهاند؟
دهها سؤال از این دست وجود دارد که ما میدانیم در این شرایط هیچکدام دغدغه حاکمیت نیست.
اغلب دوستان محیطزیستی فریادشان هلیکوپتر است. اگرچه وجود امکانات میتواند در مواردی به کنترل آتش کمک کند ولی آتشسوزی در جنگل شبیه هاری است. یا باید در همان چند ساعت اول عمل کرد و یا اگر آتش از کنترل خارج شد، باید نظارهگر بود تا موانع طبیعی و یا بارشها کاری کنند.
بارها نوشتهام که ما باید قوانین محکمی در ممنوعیت آتشافروزی داشته باشیم، باید آموزش را جدی بگیریم، باید منابع طبیعی بهجای ساختوساز در طبیعت با آموزش و استفاده از نیروهای اجتماعی سطح آگاهی مردم را بالا ببرد. باید دارای یک سیستم نظارتی قوی و اطلاعاتی باشد که افرادی که عمدی و یا سهوی آتش میکنند به مجازاتهای سنگین شامل جریمه و حبس محکوم شوند. از همه مهمتر حاکمیت باید به داخل مرزها برگردد و برای درمان دردهای کهنه اقتصاد، اعتماد و اقتدار ملی تلاش کند. رابطه حاکمیت با مردم باید به گونهای باشد که همه هر سانتیمتر ایران را از آن خود بدانند و خود حافظ سرزمینشان باشند، نه آنکه حتی افراد خانواده بالاترین مقامات هم در صدد رفتن و فرار از کشور باشند. آتش وطنگریزی را باید درمان کرد. شک نکنید احدی نخواهد توانست آتش برپا کند. اگر هم برپا شد سیستم ایمنی و فنی بلافاصله آن را خاموش کرده و خطاکار را به دست قانون میدهد.
*استاد دانشگاه
۴۷۴۷












