به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از روابط عمومی انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر، چهارمین و آخرین برنامه از بسته «دراماتورژیهای مدرن؛ فردیت در برابر جامعه» اختصاص به نمایش و بررسی فیلمتئاتر «هملت» به کارگردانی رابرت ایکه و رودری هاو داشت که با همکاری مشترک انجمن منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران به اجرا درآمد و پس از نمایش اثر، نشست نقد و بررسی آن با حضور افشین خورشیدباختری مدرس و منتقد تئاتر برگزار شد.
خورشیدباختری در ابتدای تحلیل خود اظهار کرد: «هملت، اثر جاودانه ویلیام شکسپیر نیازی به توضیح زیاد ندارد؛ از دورانی که نوشته شده تاکنون، بارها روی صحنه رفته و همچنان اجرا میشود. پژوهشها، مقالات و تحقیقات زیادی درباره متن، سبکها و شیوههای مختلف اجرای آن انجام شده و من هم قصد ندارم به جایگاه شکسپیر بپردازم؛ چرا که منابع بسیار مفیدی درباره او و این اثر موجود است، اما یک مبحث کلی درباره «هملت» از منظری که موضوع جلسه ما است (فردیت در برابر جامعه) ارائه میدهم.»
او ادامه داد: «اگر به آثار شکسپیر نگاه کنیم، به اهمیت مسئله قدرت در آن دوران میرسیم. قدرتی که در قالب سلطنت و پادشاهی تعریف میشد. این موضوع در تراژدیها و کمدیهای او به وضوح قابل مشاهده است. در «مکبث» شاهی سرنگون میشود و فردی که وسوسه قدرت دارد، جای او را میگیرد و چرخه ادامه مییابد تا زمانی که نمایندگان راستین قدرت بتوانند آن را بازگردانند. در «شاه لیر»، شاهد تقسیم قدرت میان سه دختر و چالش بر سر پادشاهی هستیم. در «ژولیوس سزار» نیز مسئله قدرت به شکل دیگری نمایان میشود. در «هملت» هم پادشاه محور اصلی است؛ کسی که کشته میشود، قدرت غصب شده و شخصیت اصلی اثر، با دیدن روح، قصد دارد این وضعیت را اصلاح کند و انتقام بگیرد. اثر پر از شور و احساس و بحث درباره مفاهیم زیستی و هستی است.»
خورشیدباختری در بخش دیگری از این نشست گفت: «باید به این نکته توجه کنیم که پادشاهی در دوران شکسپیر دو جنبه داشت؛ اول قدرت و اداره کشور، دوم جنبه دینی؛ در ادبیات مسیحی، شهریار «Rex» یا همان عنوان حضرت مسیح است. شکسپیر این دو مفهوم را به هم پیوند میزند؛ پادشاه هم نماینده قدرت و هم نماینده دین است؛ چرا که همیشه به دستگاه دینی متصل بوده است. اثری که امروز بررسی میکنیم، محور خود را قدرت قرار داده است. از منظر نقد امروزی، میتوان آن را با خوانش فوکو از قدرت تحلیل کرد. منظورم این نیست که کارگردان مستقیم از فوکو الهام گرفته، بلکه بسیاری از گزارههای مطرح شده توسط فوکو در این اثر قابل مشاهده است.»
این منتقد تئاتر در ادامه نشست، اظهار کرد: «اگر بخواهیم به بحث عملی و نمایشی بازگردیم، نخستین تصویری که در «هملت» میبینیم، بسیار قوی و جلبکننده است. صحنه اول، مخاطب را از همان ابتدا درگیر میکند؛ تصویری که انتظارش را نداریم. کارگردان یا کارگردان تلویزیونی، تصویری شبیه به خبرگزاریهای معاصر با لوگویی شبیه به اخبار انتخاب کرده است که نشان میدهد اتفاق مهمی رخ داده است. این انتخاب تصویری، همان نکته فوکویی درباره قدرت، نظارت و تولید معنا را به شکل بصری و ملموس نمایش میدهد. در حقیقت، نهادهای امنیتی که کنترل جامعه و زندگی افراد را بر عهده دارند، همانند آنچه فوکو توضیح میدهد، برای خود عوامل و سلسلهمراتب مشخصی دارند. هر نظام قدرتی، همانطور که فوکو میگوید، سازمان و پیکربندی نظام امنیتی خودش را تعریف میکند؛ مامورانش شروع به ثبت و ضبط، گرفتن گزارش، مستندسازی و کنترل میکنند.»
خورشیدباختری یادآور شد: «در «هملت» از همان ابتدای اجرا، فضای نمایش تغییر کرده و مخاطب متوجه میشود که با یک خوانش مدرن و بهروز شده از متن شکسپیر مواجه است. این خوانش، نوآورانه و متفاوت است. کارگردان متن را با دراماتورژی و صیقلهای تنظیم شده اجرا میکند و اولین چیزی که مخاطب با آن مواجه میشود، تصویر است. این هم باید درنظر داشت که در دنیای امروز، قدرت به تصویر بدل شده است. هر کسی که در شبکههای اجتماعی حضور نداشته باشد، گویی قدرتی ندارد. قدرت و کنترل در جهان مدرن، از طریق هویت دیجیتال و حضور در فضای مجازی تعریف میشود. نمایش این اثر ما را وارد یک جهان تصویری میکند، جایی که تصاویر و رخدادها مخاطب را درگیر میکنند.»
او در ادامه نشست بررسی فیلمتئاتر «هملت» گفت: «یکی از جذابترین صحنهها، حضور روح است؛ نه در قالب یک روح ترسناک با رعد و مه و...، بلکه به شکل تصویری که از طریق دوربینهای متعدد امنیتی و مانند یک هک تصویری نمایش داده میشود. حرکات و حضور روح، همانند «پارازیت»، نظم و کنترل نظام قدرت را به تصویر میکشد. از نظر طراحی صحنه، فضای اجرا عمدتاً به ۲ بخش پسزمینه و پیشزمینه تقسیم شده است. پسزمینه با یک دیوار شیشهای از پیشزمینه جدا شده و تمام اتفاقاتی که بر کنش پیشزمینه اثر میگذارند، در آن دیده میشوند. در پسزمینه شاهد رقص، جشن و تعاملاتی هستیم که جریان خود را دارند، و در پیشزمینه، شخصیت اصلی (هملت) با چمدانش ایستاده و می خواهد به وتمبرگ برود.اما منصرفش می کنند.»
او تاکید کرد: «اینجا دیوار شیشهای تنها برای زیبایی نیست؛ شیشه عنصری مدرن در معماری است و همزمان نمایانگر نظارت و امنیت است. نگاه کنیم به صحنهها، محافظان و نگهبانان، کلادیوس و پلی نیوس، از پشت راهروها و گیتها رفت و آمد میکنند و کنشها را به پیشزمینه منتقل میکنند. تمام توطئهها و باید و نبایدهایی که در پسزمینه جریان دارند، در پیش زمینه دارای تاثیرند.همچنین، نمایش تفاوتهای زمانی و جهان ذهنی شخصیتها را به خوبی نشان میدهد. متن و رخدادهایی که در پسزمینه میبینیم، متعلق به متن اصلی هملت هستند، اما کارگردان اثر با صیقلها و تأخیردر بیان دیالوگ ها مخاطب را وارد جهان ذهنی شخصیت اصلی میکند. لحظات پایانی، جایی که روح حضور دارد، به تعلیق و تمرکز روی جهان ذهنی هملت افزوده میشود. این تعلیق،با تحویل دادن ساعت ها به روح پدر هملت زمان را به عنوان یک عنصر زمینی به نمایش میگذارد و حس تجربه زیستن در جانی دیگر را به مخاطب منتقل میکند.»
۲۴۲۲۴۲












