سارا ارزانی بیرگانی _ خبرآنلاین خوزستان _ مسجدسلیمان_ لابهلای گنجینه غنی فرهنگ شفاهی ایران، اصطلاحات و ضربالمثلهایی نهفتهاند که هر یک، دریایی از تاریخ، عشق و تراژدی را در خود حمل میکنند. یکی از این گنجینههای ناشناخته، اصطلاح «سول سکندر» در گویش بختیاری است که برای سالها در خانوادههای مختلف این دیار به کار رفته، بیآنکه بسیاری از ریشههای عمیق و داستان دراماتیک پشت آن آگاه باشند. اکنون، پژوهشهای نوین، پرده از ابعاد تاریخی و هنری این عبارت برمیدارد.
از عشق آتشین تا لقبی جاودان
بر اساس اسناد و روایتهای تاریخی محلی، «سول سکندر» لقبی بود که اسکندر خان ضیغم عکاشه، از بزرگان و حکمرانان طایفه بابادی بختیاری در دوره قاجار، به معشوقه خود، دختری از طایفه ایگدر قشقایی به نام «نوشآفرین» داد. واژه «سول» در گویش بختیاری به معنای «خوشقد و قامت»، «زیبارو» و «بلندبالا» است. بنابراین، «سول سکندر» به طور تحتاللفظی به معنای «معشوقه خوشقامت اسکندر» است.
اسکندر خان که در دوران خود حاکم منطقه ابرقو بود، جوانیاش را در سایه عشقی پرشور و آتشین به نوشآفرین گذراند. با این حال، این داستان عاشقانه، سرانجامی تلخ داشت و به وصال نینجامید. مرگ زودهنگام نوشآفرین، اسکندر خان را در چنان دریایی از اندوه و حسرت فروبرد که او را به مردی غمگین و شاعری دردآشنا مبدل ساخت.
زایش هنر از دل رنج
این اندوه عمیق، منبع الهامی برای خلق هنر شد. اسکندر خان از دل این فراق، شروع به سرودن اشعاری عاشقانه و سوزناک کرد. سبک شعری او، متأثر از شاعرانی مانند باباطاهر و فایز دشتستانی بود، اما با رنگوبوی محلی و گویش بختیاری درآمیخته شده بود. بیتی از او که هنوز در اذهان مانده، گویای عمق این عشق است:
«خوشا فرتاپسین آب و هوایش / کنار چشمه و سیر و صفایش / اگه نوش آفرین آید به گل گشت / کنم جان را نثار خاک پایش»
اما تأثیر این داستان فراتر از شعر رفت. مردمان بختیاری، به ویژه در مناطق خانمیرزا و بروجن، این ترانههای محلی را به آواز تبدیل کردند و در نتیجه، سبکی موسیقایی متمایز به نام «سکندرخانی» یا «سبک خانمیرزایی» پدید آمد. این سبک، روایتگر داستان عشق و فراق اسکندر و نوشآفرین بود و برای مدتی، در میان ایل بختیاری رواج داشت.
ردپای یک عشق در تاریخ مکتوب
اسکندر خان ضیغم عکاشه، افزون بر شاعری، مورخی صاحبنام نیز بود. او نویسنده کتاب ارزشمند «تاریخ بختیاری» است که از مهمترین منابع در مطالعه تاریخ این ایل به شمار میرود. جالب آنکه، گزارشها حاکی از آن است که حتی در لابهلای سطور این کتاب تاریخی جدی، ردپای آن عشق جوانی و حسرت همیشگی را میتوان یافت و نشان میدهد که چگونه یک تراژدی شخصی توانست بر اثر ماندگار یک مورخ نیز سایه افکند.
افول یک میراث فرهنگی
متأسفانه، با گذشت زمان و تغییر سبک زندگی، این میراث فرهنگی غنی در معرض فراموشی قرار گرفته است. تلاشهای پراکندهای از سوی خوانندگان محلی در سالهای اخیر برای احیای سبک «سکندرخانی» صورت گرفته، اما از شکوه و گستردگی گذشته آن، تنها تعداد محدودی قطعه کوتاه و ناقص به جا مانده است. امروزه، کمتر جوان بختیاری با اصطلاح «سول سکندر» و داستان پراحساس پشت آن آشناست.
یک میراث نیازمند احیا
داستان «سول سکندر» تنها یک افسانه عاشقانه نیست؛ بلکه بخشی از هویت تاریخی و فرهنگی منطقه بختیاری است که در قالب موسیقی، شعر و زبان عامیانه تجلی یافته بود. فراموشی این اصطلاح، به منزله بسته شدن برگ دیگری از کتاب غنی فرهنگ شفاهی ایران است. به نظر میرسد ثبت و ضبط این روایتها و معرفی آن به نسل جدید، نه تنها وظیفه مورخان و فرهنگدوستان، بلکه ضرورتی برای حفظ تنوع فرهنگی کشور محسوب میشود. راز «سول سکندر» فاش شده، اما این تازه آغاز راه برای حفظ یاد و خاطره آن است.
48











