به گزارش خبرنگار مهر، سهیلا صادقی استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران در نشست مقاومت به مثابه امر اجتماعی که عصر امروز در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، به بررسی وضعیت نظریهپردازی و مصرف نظریه در جامعهشناسی ایران پرداخت و بر ضرورت بازنگری در نگاه به تجربیات تاریخی و اجتماعی تاکید کرد.
صادقی در آغاز سخنان خود با اشاره به مباحث پیشین پنل گفت: دوستداران نظریههای اجتماعی همواره باید از خود سه سوال مهم بپرسند: آیا ما تولیدکننده نظریههای اجتماعی هستیم، آیا نقد کننده آنها هستیم و یا صرفاً مصرفکننده نظریهها هستیم؟
وی با نگاهی به وضعیت تحقیقات دانشگاهی ایران افزود: بررسی رسالهها، پایاننامهها و مقالات عمده پژوهشی نشان میدهد که ما عمدتاً مصرفکننده نظریههای اجتماعی بودهایم و حتی نقد جدی هم انجام ندادهایم. برای نقد یک نظریه، نیاز به پلتفرم نظری مستحکم و خزانه مفهومی قوی داریم که هنوز در ایران به شکل کامل ایجاد نشده است.
آینههای محدب و معقر؛ استعارهای برای محدودیت نظریه در ایران
سهیلا صادقی با بیان استعارهای از آینههای محدب و معقر توضیح داد: دانش اجتماعی و نظریههای موجود، از بدو پیدایش دارای لنز محدب بودهاند. این لنزها به ما امکان نگاه کردن به واقعیتهای اجتماعی را میدهند اما در عین حال سلطه خود را بر فهم ما تحمیل میکنند.
او ادامه داد: بسیاری از نظریهها برای جوامع غربی طراحی شده و در واقع کنشها و تجربیات اجتماعی ما در ایران و خاورمیانه کوچک دیده میشوند. به همین دلیل ما هنوز نتوانستهایم نظریهپردازی مستقل داشته باشیم و ناچار به استفاده از نظریههای دیگران هستیم.
تجربههای تاریخی کوچک دیده شده؛ چالش نظریهپردازی در جهان سوم
صادقی به تجربیات تاریخی و اجتماعی در خاورمیانه و جهان سوم اشاره کرد و گفت: بسیاری از رویدادهای ما استثنایی تلقی میشوند و نمیتوانند به یک نظریه گسترده تبدیل شوند. حتی مقاومتها و کنشهای اجتماعی ما اغلب هیجانی و احساسی شمرده میشوند و امر قدسی که میتواند بستر کنشهای اجتماعی باشد، نادیده گرفته میشود.
وی افزود: نتیجه این است که جای نظریهپردازی در ایران کوچک شمرده میشود و نظریهها عمدتاً از خارج میآیند.
تغییر لنز؛ از مصرف نظریه به تولید ظرفیت تمدنی
سهیلا صادقی تاکید کرد: راه حل این است که لنز نگاه خود را تغییر دهیم. وقتی از دریچه لنز محدب نگاه کنیم، تجربیات ما بزرگ میشوند و قابلیت تبدیل به نظریه پیدا میکنند. در این شرایط، مقاومت صرفاً یک کنش سیاسی نیست، بلکه به یک ظرفیت تمدنی تبدیل میشود.
وی افزود: این ظرفیت تمدنی جایی است که انجمنهای بینالمللی علوم اجتماعی میتوانند نقش خود را پیدا کنند و به تولید نظریه کمک کنند.
صادقی در سخنان خود به ضرورت تشکیل انجمن مستقل علوم اجتماعی اشاره کرد: باید دو سوال کلیدی مطرح شود: چرا این انجمن تشکیل شد و تمایز آن با سایر انجمنها چیست؟
وی با اشاره به گروههای دانشجویی افزود: برخی هنوز به صورت رسمی اعلام موجودیت نکردهاند و با طنز و انتقاد به موضوع نگاه میکنند. اما اگر دانشگاههای علوم اجتماعی به تکثر دیدگاهها و چندصدایی اعتقاد دارند، وجود یک انجمن مستقل ضروری است.
سهیلا صادقی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، در ادامه سخنان خود به اهمیت تشکیل انجمن بینالمللی علوم اجتماعی پرداخت و آن را نه تهدید، بلکه فرصتی برای ایجاد چشماندازهای جدید در جامعهشناسی ایران و جهان دانست.
صادقی با بیان این نکته که تشکیل انجمن نباید تهدید تلقی شود، گفت: ایجاد انجمن بینالمللی علوم اجتماعی یک فرصت است چرا که قرار است یک چشمانداز جدید ایجاد کند، چشماندازی که صداهای حاشیه را به متن بیاورد و روی آنها نظریهپردازی کند.
وی تمایز این انجمن با سایر تشکلها را اینگونه توضیح داد: مأموریت اصلی انجمن این است که ما را از مصرف نظریههای موجود خارج کند و به تولید چشماندازهای نو بپردازد. این به معنای کنار گذاشتن بدنه دانش فعلی نیست بلکه مسیر را برای نظریههای تازه باز میکند.
ضرورت بینالمللی بودن انجمن
سهیلا صادقی تاکید کرد: در جهانی که قدرتهای بزرگ صدای واحد خود را روایت میکنند و یک نسخه نظری و فرهنگی واحد را به کل جهان تحمیل میکنند، انجمن بینالمللی علوم اجتماعی نقش حیاتی دارد. صدای مردم آسیا، آمریکای لاتین و سایر کشورهای جهان سوم سالها نادیده گرفته شده است و چنین انجمنی امکان شنیده شدن این صداها را فراهم میکند.
مقاومت؛ از کنش سیاسی به ظرفیت تمدنی
صادقی مفهوم مقاومت را فراتر از یک کنش سیاسی روزمره تعریف کرد: مقاومت به معنای ایستادگی برای حفظ حق روایت، مشارکت در تولید دانش اجتماعی و ایجاد افق تازهای برای فهم دنیا است. این استفاده از ظرفیتهای تاریخی و تمدنی کشورهاست.
وی افزود: برای فهم مقاومت باید به ظرفیت تمدنی کشورها نگاه کنیم؛ تمدنهایی که حافظه تاریخی، اخلاق جمعی و جهانبینی معنایی دارند و قدرت مقاومت در سیاست، هنر، علم و هویت را به طور طبیعی دارا هستند.
صادقی مشکل اصلی علوم اجتماعی ایران را اینگونه بیان کرد: تجربهها و ظرفیت تاریخی ما در نظریههای اجتماعی نامرئی بوده است. انجمن تلاش دارد این تجربیات را به نظریهپردازی تبدیل کند و جرأت و جسارت نظریهپردازی را ایجاد کند.
وی با اشاره به تجربه ۲۵ سال تدریس روش تحقیق در دانشگاه تهران افزود: برای نظریهپردازی نیازی به استعداد خارقالعاده نیست؛ کافیست به تجربیات اطراف خود نگاه کنید، آنها را مفهومسازی و صورتبندی نظری کنید. این نظریهها اگرچه ابتدا آزمایشی هستند، میتوانند به نظریههای رسمی تبدیل شوند.
جرأت نظریهپردازی؛ مهمترین محصول انجمن
سهیلا صادقی گفت: مهمترین محصول این انجمن، جرأت نظریهپردازی است، چیزی که در سایر انجمنها و تشکلها کمتر دیده شده است. بررسی عملکرد دیگر انجمنها نشان میدهد که درصد بسیار کمی از پژوهشها و مقالات، از نظریههای موجود فاصله گرفتهاند.
وی افزود: برای شروع نظریهپردازی کافی است از دادههای اطراف خود شروع کنید، به تاریخ خود مراجعه کنید و بر اساس تجربههای تاریخی اندیشیدن را آغاز کنید. نظریهپردازی یک هنر است و انجمن بینالمللی علوم اجتماعی این رسالت را دارد که آن را در میان نسل جوان فعال کند.
نسل جوان؛ موتور محرکه انجمن
صادقی به نقش جوانان و پژوهشگران نوآور در انجمن اشاره کرد: نمونههایی از این نسل، مانند دکتر صابر جعفری، سینا شیخی، محمد صادقیان، الهام ربیعی و میثم مهدیار هستند. این افراد از درون سنت و تجربههای تاریخی شروع به نظریهپردازی کردهاند و انجمن این مسیر را هموار میکند.











