خبرگزاری مهر، گروه استانها - مهدی بخشی سورکی: سالها پس از پایان جنگ تحمیلی، هنوز صدای حماسه در زندگی برخی رزمندگان جاری است، صدا و روایتی که میراث ایستادگی، ایمان و معنویتی است که توانسته شعله مقاومت را در دل نسلهای جدید زنده نگه دارد.
در میان این چهرههای درخشان، جانبازی قطعنخاع از خطه قم جایگاهی ویژه دارد، رزمندهای که بیش از هفده سال، با وجود محدودیتهای طاقتفرسای جسمانی، زندگیای سرشار از امید، حرکت و حضور در عرصههای فرهنگی رقم زد و اجازه نداد خانهنشینی ناگزیرش به انزوا و خاموشی بدل شود.
شهید حسین دخانچی، تنها با قدرت سر و گردن که برایش باقی مانده بود، سالها روایتگر خط مقدم مقاومت شد؛ جانبازی که بر روی ویلچر و بعدها تنها روی تخت، خاطرات جبهه و ارزشهای دفاع مقدس را برای نسل جوان بازگو میکرد و در مدارس، دانشگاهها و محافل مردمی، همچون شاهد زنده جهاد و فداکاری حضور مییافت.
این مسیر دشوار، جلوهای آشکار از صبری شگفتانگیز بود؛ صبری که در میان زخم بستر، اسپاسمهای مداوم، دردهای پیدرپی و تبهای طولانی، نهتنها او را از حرکت باز نداشت، بلکه راههای تازهای برای خدمت و اثرگذاری پیش پایش گشود.
تلاشهای او برای تولید محتوا، همکاری با مجموعههای فرهنگی، حضور در نشستهای دانشجویی و حتی آغاز دورههای آموزشی زبان، در حالی انجام میشد که کوچکترین امور شخصیاش بدون یاری اطرافیان ممکن نبود و خمیدگی انگشتانش تنها به او اجازه میداد دکمهای را بفشارد، اما روح بلندی داشت که نمیپذیرفت در مسیر رشد و تعالی بایستد.
در کنار این رزمنده، زندگی خانوادگی او نیز داستانی کمنظیر از عشق، وفاداری و مشارکت در سختیهاست؛ حضوری آرام و پیوسته که خانوادهاش را به تکیهگاهی عاطفی و معنوی برای او تبدیل کرد و خانهشان را به کانون مقاومت، مهر و امید بدل ساخت.
بخشی از زندگی پررنج و پربرکت این شهید والامقام در کتاب تب ناتمام روایت شده است؛ اثری که از نگاه مادر این شهید جانباز، شهلا منزوی، نوشته شده و ناگفتههای سالهای سخت اما سراسر نور حضور او را در کنار فرزندش بازگو میکند.
این کتاب، روایت درد و شکوه است، روایت زخم و رضایتی که رنگ ایمان دارد و حکایت مجاهدتی که شهادت پایان آن نبود، بلکه امتداد همان راهی بود که با باور آغاز شده بود.

متن تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب تب ناتمام
همزمان با ایام شهادت حضرت فاطمهالزهرا سلاماللهعلیها و هفته کتاب، در بیست و یکمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، مراسم انتشار تقریظ رهبر معظم انقلاب بر سه کتاب تب ناتمام، همسفر آتش و برف و خانومْ ماه همزمان با تهران در قم برگزار شد و رهبر انقلاب در تقریظ خود بر کتاب تب ناتمام نوشتند: «تصویر روشنی از درد و رنج جانگداز یک جانباز قطعنخاع و اندوه و تلاش بیپایان مادر جسور و پرتحمل و دیگر نزدیکانش در این کتاب ارائه شده است؛ سلام خدا بر حسین دخانچی شهید و بر مادر بردبار و داغدارش.»
تب ناتمام از مسیر زندگی مادری آغاز میشود که ظاهری شبیه بسیاری از مادران دارد، اما فصل متفاوتی از رنج و مقاومت را تجربه کرده است و این روایت از نوجوانی و ازدواج او، تا تولد حسین و دیگر فرزندان پیش میرود و سپس با نمایش شیطنتهای کودکی حسین، قدمبهقدم به فضای انقلاب وارد میشود؛ به روزهایی که خانواده در تظاهرات شرکت میکردند، شعارها را روی دیوار مینوشتند و حتی دستگیری علی برادر حسین، سایهای از اضطراب و مقاومت بر خانهشان میانداخت تا سرانجام به پیروزی انقلاب رسیدند.
در این کتاب میخوانیم، با آغاز جنگ تحمیلی، حسین مشتاق حضور در جبهه بود، اما با دو مانع مواجه شد، سن کم و مخالفت پدر و مادر خانواده با امضای برگه اعزام، مسیر حضور او را هموار کرد، اقدامی که بعدها با گلایه همسرش همراه شد؛ مخالفتی که نه از سر بیاعتقادی، بلکه از حساسیت پدر نسبت به سلامت فرزندش ناشی میشد.
اما ماجرا زمانی به نقطه عطف میرسد که حسین در عملیات بدر در سال ۱۳۶۳ مجروح میشود و قطع نخاع از گردن، آغاز دورهای ۱۷ ساله از درد و رنج برای او و خانوادهاش رقم میزند.
کتاب با جزئیات دقیق، سختیهای زندگی یک جانباز قطعنخاع و خانوادهاش را به تصویر میکشد، سالهایی از مراقبت شبانهروزی، صبر بیانتها و عشق بینظیر مادر و نزدیکانش. تا اینکه سرانجام حسین دخانچی در اول اسفند ۱۳۸۱ در بیمارستان ساسان تهران بر اثر عوارض همان مجروحیت به شهادت رسید؛ اما میراث زندگی و استقامتش همچنان جاری است و تب ناتمام، یکی از زندهترین بازتابهای آن به شمار میرود.
دلیل انتخاب عنوان کتاب تب ناتمام
شهلا منزوی مادر شهید حسین دخانچی در گفتگو با خبرنگار مهر، درباره دلیل انتخاب عنوان کتاب تب ناتمام گفت: علت نامگذاری کتاب، وضعیت جسمانی فرزندش در طول زندگی بود و پسرش تا ۱۷ سالگی جانبازی همیشه تب داشت و این تب ناشی از ترکشهای متعدد در بدن او بود و با وجود انجام آزمایشهای متعدد و تلاشهای پزشکان، حسین همواره با تب دستوپنجه نرم میکرد و حتی روزهای پایانی زندگیاش نیز تب او فروکش نکرد تا اینکه پس از ۱۰ روز بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان ساسان به شهادت رسید.
وی اضافه کرد: وقتی حسینکسالت داشت، تمام اعضای خانواده حال روحی مناسبی نداشتند، اما در روزهایی که حالش خوب بود، خانواده در آرامش بودند.
شهلا منزوی درباره ازدواج فرزندش گفت: ازدواج حسینآقا با اعظم خانم یک اتفاق و تصمیم خدایی بود و هرگز فکر نمیکردم پسرم را در لباس دامادی ببینم و در چهار سال زندگی مشترک، فرزندش و همسرش رابطهای عاشقانه و فداکارانه داشتند و این ازدواج نمونهای از فداکاری و عشق متقابل بود.
وی گفت: حسینآقا پیش از رفتن به کما، ۱۲ روز در بیمارستان بستری بود و در این مدت برای لحظاتی به دیوار روبهرو خیره شد و حالت احترام گرفت و وقتی از او پرسیده شد چه اتفاقی افتاده، پاسخ داد جایگاهش در بهشت به او نشان داده میشود.
شهلا منزوی افزود: این لحظه که پسرش به شهادت رسید و از جایگاه رفیع خود در بهشت مطلع بود، زیباترین بخش زندگی حسینآقا برای او بود.

تقریظ رهبر انقلاب برای ما سعادتی بزرگ بود
وی درباره بازخورد رهبر معظم انقلاب نسبت به کتاب نیز اظهار کرد: اینکه رهبر معظم انقلاب کتاب تب ناتمام را مطالعه کرده و برای آن تقریظ نوشتهاند این اتفاق برای ما سعادتی بزرگ بود.
اعظم نیکو صحبت همسر شهید دخانچی نیز در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به ویژگیهای برجسته شهید حسین دخانچی گفت: شهید دخانچی، مانند بسیاری از شهدای والامقام، دارای صفات برتر اخلاقی و انسانی بود که آنها را در تمامی ابعاد زندگی به نمایش میگذاشت و این خصوصیات باعث شده بود که ایشان برای شهادت انتخاب شوند و ما نیز در کنار ایشان زندگی کردیم و تا حد توان از برکات وجودشان بهره بردیم.
وی افزود: زندگی با شهید دخانچی همواره لذتبخش بود و صبر یکی از بارزترین ویژگیهای ایشان به شمار میرفت و در تمام این سالها هیچگاه شاهد شکوه، گلایه یا احساس ناامیدی از ایشان نبودیم و این شهید ۱۷ سال را بر تخت گذراندند و تنها توانایی تکان دادن گردن و مقداری از دست چپ را داشتند، اما با همین امکانات محدود کارهای کامپیوتری خود را با استفاده از شصت دست چپ و فشار بر روی صفحه کلید انجام میدادند.
نیکو صحبت بیان کرد: با وجود شرایط جسمانی سخت، شهید دخانچی همواره راضی و شاکر بود و احساس مسئولیت و وظیفه میکرد که باید همواره فعال و مؤثر باشد.
شهید دخانچی از نظر اخلاقی زبانزد خاص و عام بود
وی ادامه داد: حتی در زمان برگزاری اردوهای راهیان نور، شهید از اعضای خانواده و دوستان میخواستند با وجود محدودیتهای جسمی، ایشان را به این برنامهها ببرند تا بتوانند نقش خود را ایفا کنند و در زمینه آموزش و فعالیتهای فرهنگی، از جمله طراحی برنامههای آموزشی برای صدا و سیما، فعال بودند و در رشته مترجمی زبان نیز تحصیل کردند، هرچند به دلیل شرایط دشوار جسمانی مجبور به انصراف پس از دو ترم شدند.
وی با تأکید بر اخلاق و منش شهید دخانچی افزود: ایشان از نظر اخلاقی زبانزد خاص و عام بودند و همواره با خوشرویی با همه رفتار میکردند و یکی از ویژگیهای برجسته ایشان تبعیت بیچون و چرا از ولایت بود و همواره ولایت را فصلالخطاب میدانستند و حتی در مواقعی که برخی دوستان زاویه دیدی با رهبری داشتند، شهید صریح برخورد میکرد و گاهی این موضع منجر به قطع ارتباط با برخی دوستان نزدیک میشد و ایشان در رفتار با خانمها ظرافت و احترام را رعایت میکردند و همواره مراقب همسر خود بودند و مناسبتهای مهم مانند سالگرد ازدواج را همواره با اهتمام ویژه برگزار میکردند.
همسر شهید دخانچی درباره کتاب تب ناتمام گفت: این کتاب با پرداختی هنرمندانه، برای تمامی مخاطبان مناسب است و مطالعه آن حتی برای دانشآموزان ابتدایی نیز توصیه میشود.
وی افزود: این اثر نشان میدهد که چگونه روحیات والای شهدا میتواند الگوی تربیتی برای نسل جوان باشد و همچنین، تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب نشان از اهمیت محوریت مقام زن و نقش خانواده در شکلگیری شخصیت شهید دارد و میتواند راهگشای آینده جوانان باشد.












