میزبانی گرم مردم فریدن در هوای سرد پاییز از کاروان شهدای گمنام 

خبرگزاری مهر چهارشنبه 28 آبان 1404 - 13:19
اصفهان- فریدن بار دیگر شاهد تجلی عشق و ایمان مردم شهیدپرورخود بود، جایی که در هوای سرد پاییزی، پیکر مطهر شهدای گمنام در میان اشک و شور به آغوش خاک و قلب‌های گرم این شهر تشییع شد.

خبرگزاری مهر، گروه استان‌ها – اعظم عبداللهی: آسمان فریدن امروز رنگی خاکستری داشت و نسیم سرد پاییزی بر گونه‌ها می‌نشست اما در دل مردم این شهر گرمایی جاری بود که سرمای هوا را در خود حل می‌کرد. خبر رسید که کاروان شهدا وارد می‌شود. از کوچه‌ها و روستاهای اطراف، مردم با شوق و پای پیاده خود را به مسیر کاروان رساندند.

لحظه‌ای که تابوت‌ها از دور پدیدار شدند، موجی از اشک و تکبیر در میان جمعیت دوید؛ گویی این شهر بار دیگر به روزهای جبهه و یاد سنگرها و ۴ د #۳ همسنگران بازگشته است.

پرچم‌های سبز و قرمز در دستان نوجوانان و جوانان می‌رقصید. صدای «یا حسین» و «یا زهرا» از دل‌ها برخاست و با صدای گام‌های کاروان در خیابان‌ها پیچید. زمستانی‌ترین روز سال با گرمای حضور شهدا رنگ باخت؛ هر نگاه به تابوت‌ها سرشار از احترام و ایمان بود.

میزبانی گرم مردم فریدن در هوای سرد پاییز از کاروان شهدای گمنام 

اشک‌هایی که بوی افتخار می‌دادند

در میان جمعیت مادری دیده می‌شد که کودکش را در آغوش فشرده بود. اشک‌ها بی‌امان از چشمانش سرازیر بودند اما در عمق نگاهش غروری آشکار موج می‌زد؛ غروری که از باور به ادامه راه شهدا حکایت داشت. کمی دورتر دانش‌آموزی با کیف مدرسه بر دوش، به دنبال کاروان می‌دوید؛ نفس‌هایش تند شده اما پاهای کوچک و کودکانه‌اش بی‌وقفه حرکت می‌کردند. اشک‌هایش گونه‌ها را خیس کرده بود، اما لبخندی ظریف بر لب داشت؛ نشانه‌ای از این‌که در قلب این نسل تازه، عشق به شهدا زنده و پویاست.

مادری مسن‌تر قاب عکس فرزند شهیدش را در دست داشت. دستانش از سرما می‌لرزید، اما قاب را محکم گرفته بود گویی می‌ترسید خاطره فرزندش از بین برود. نگاهش آرام در تابوت‌ها جست‌وجو می‌کرد، شاید چهره‌ای هم‌سنگر یا دوست قدیمی پسرش را به یاد آورد. برای او این مراسم، بازگشت بوی روزهای جبهه بود؛ رایحه‌ای که کوچه‌های شهرش را پر کرده و روح را تازه می‌کرد.

پیرزنی با عصا، قدم‌به‌قدم نزدیک‌تر می‌شد. هر گامش پر از سختی بود، اما عزمی که در چهره‌اش دیده می‌شد، چون کوه پابرجا بود. هنگامی که به صف مردم نزدیک رسید، آرام زیر لب گفت: «خوش آمدید فرزندان وطن». این جمله کوتاه، همه احساسات فریدن را در خود خلاصه کرده بود؛ شبیه نامه‌ای عاشقانه که به مقصد شهدا ارسال شده باشد.

میزبانی گرم مردم فریدن در هوای سرد پاییز از کاروان شهدای گمنام 

روایتگر عشق در قاب دوربین

در گوشه‌ای از مراسم، خبرنگاری جوان با چادری مشکی حضور داشت. گوشی موبایل در دستانش آماده ثبت لحظه‌هایی بود که شاید تنها در این روز می‌شد دید؛ اشک‌هایی که با لبخند آمیخته شده، دست‌هایی که بر تابوت‌ها کشیده می‌شد، و پرچم‌هایی که در باد می‌رقصیدند. دختربچه‌ای کوچک در آغوشش آرام نشسته بود. گاه صدای گریه بی‌صدای او با بغض مادر در هم می‌آمیخت و تصویری کامل از وفاداری نسل امروز به امانت شهدا خلق می‌کرد.

حماسه‌ای که فراتر از زمان و مکان است

این مراسم تنها یک بدرقه نبود؛ یادآور این حقیقت بود که مردم فریدن، نه تنها در روزهای دفاع مقدس بلکه امروز نیز در میدان‌های سازندگی، جهاد علمی و خدمت اجتماعی، وفادار به آرمان‌های شهیدان هستند. آنان نام خود را با غیرت، ایمان و عشق به ولایت گره زده‌اند. قلب‌هایی که با هر بار شنیدن نام شهدا، سخت‌تر و تندتر می‌تپند، نشان می‌دهد که فرهنگ ایثار در این شهر، میراثی زنده است و به نسل‌های آینده منتقل خواهد شد.

پیرمردی که کناری ایستاده بود، با صدایی آرام اما پر از احساس می‌گفت: «ما در جنگ، جوان‌هایمان را دادیم تا ایران بماند. حالا این شهدا، پیام‌آور همان روزها هستند». سخنان کوتاه او تصویر روشنی از ارتباط گذشته و حال را در ذهن حاضران ترسیم می‌کرد.

میزبانی گرم مردم فریدن در هوای سرد پاییز از کاروان شهدای گمنام 

در بین جمعیت گروهی از دانشجویان نیز حضور داشتند؛ پلاکاردهایی با شعار «راه شهید ادامه دارد» در دست داشتند و از قاب دوربین رسانه‌ها عبور می‌کردند. حضور آنان نشان می‌داد که آرمان‌های شهیدان تنها به حافظه نسل گذشته محدود نمی‌شود، بلکه در ذهن و دغدغه نسل جوان نیز تازه و جاری است.

زمانی که پیکرها به محل خاکسپاری رسیدند، سکوتی باشکوه بر جمعیت سایه افکند. صدای قرآن و نوای مداحی، با باد پاییزی درهم آمیخت و صحنه‌ای خلق کرد که برای بسیاری حاضرین، تا سال‌ها در ذهنشان باقی خواهد ماند. خاک سرد، با ملاط اشک و عشق، بر پیکرها نشسته و زمین را به نقطه‌ای مقدس تبدیل کرده بود؛ جایی که هر رهگذر، سر تعظیم فرود خواهد آورد.

میزبانی گرم مردم فریدن در هوای سرد پاییز از کاروان شهدای گمنام 

آری، در سرمای پاییزی، فریدن گرمای بی‌پایان عشق به فرهنگ ایثار و شهادت را تجربه کرد؛ روایتی زنده که با اشک‌ها، زمزمه‌ها و پرچم‌های برافراشته تا همیشه در حافظه این شهر باقی خواهد ماند. این روز، نه فقط یک تشییع، بلکه پیمان دوباره با شهیدانی بود که چراغ راه این سرزمین‌اند؛ پیمانی که به زبان دل و اشک، در تاریخ فریدن ثبت شد.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.