همشهری آنلاین - محمد سرابی: حمید رمی، نوحهسرا در برنامه «چارده» تلویزیون همشهری که به میزبانی سیدمحمدجواد شرافت اجرا شد، ارتباط بین این دو را شرح داد و بیان کرد که چرا برخی مداحان شاعر اختصاصی دارند.
اهل خوزستان هستید، فعالیت شهرستانها در حوزه نوحهسرایی چگونه است؟
بله شهر دزفول. اتفاق خوبی که در این سالها افتاده، رشد استعدادهای افراد در شهرستان بود. در گذشته کم میدیدیم که کسی از جایی دور از تهران رشد کند، ولی الحمدلله این اتفاق الان افتاده و روزبهروز دارد بیشتر میشود. در عرصههای مختلف هم هست، نه اینکه فقط مربوط به نوحه باشد. الان در کانون نغمهپردازی خوشدل ۹۰- ۸۰ نفر از بچههای شهرستان عضو هستند. اصلا یکی از شرطهای عضویت ما این بوده که خیلی در مرکز نباشند. در شهرستانها روزبهروز کارها گستردهتر و با کیفیتتر میشوند.
چرا نام کانون را «خوشدل» گذاشتید؟
نام کانون به یاد مرحوم علیاکبر خوشدل تهرانی است که یکی از نوحهسرایان باصفای اهلبیت(ع) بودند و هنوز هم نوحههای ایشان خوانده میشود. این کانون را در سال ۹۸ تأسیس کردیم که تمرکز آن روی آموزش مبانی نوحهسرایی و نغمهپردازی بود.
چه ارتباطی بین نغمهپردازی و نوحهسرایی میبینید؟
«نغمهپردازی» خودش یک هنر کامل است که با آهنگ و ملودی باید مأنوس باشید. نوحهسرایی هم یک هنر دیگری است که باید با شعر مأنوس باشید. خیلی از دوستانی که نوحهسرا هستند، در واقع شاعرانی هستند که ملودی را باید دریافت کنند و روی آن ملودی کلمه قرار دهند. نغمهپرداز فضایی فراتر از این است، نغمهپرداز میشود تمام شعر، بهاضافه تمام موسیقی که ایدهآل این است. حال اینکه ما چقدر فاصله داریم، بماند. ایدهآل این است که باید هم شاعر خوبی بود و هم موسیقی را آنقدر که متناسب با فضای هیأت باشد، شناخت.
اگر یک نفر هر دوی این هنر را داشته باشد، چه تأثیری دارد؟
اگر نغمهپرداز خودش نوحهسرا باشد، کار خیلی بیشتر جلوه میکند. اصل ماجرا این است که نغمه و شعر باید با هم از یک ذهن متولد شود. اگر بخواهید یک موسیقی را بسپارید به یک شاعر که بنویسد، خیلی سخت در حال و هوای آن فضایی که آفریدید، قرار میگیرد. برعکس وقتی یک شاعر شعری ارائه میدهد و شما بخواهید برای آن موسیقی بسازید؛ چون در ذهن آن شاعر نیستید، این کار درست جفت و جور نمیشود.
مثلا در فاطمیه امسال یک کار داشتیم که میگفت «حالِت بهتر میشه قول میدم / غصهها سر میشه قول میدم / تو اگه میمونی باز حیدر / همون حیدر میشه قول میدم / خون روی میخ رو با اشکام پاک میکنم / محسنم رو تو این خونه خاک میکنم / تو فقط گریه نکن / خونمون رو بازم مرتب میکنم / خوب شو اصلا من جای تو تب میکنم / تو فقط گریه نکن / جلوی چشم مردم / رومو زمین نندازی / مطمئنم پامیشی / زندگیو میسازی / فاطمه مظلومم» در این نوحه کلمات همراه با شعر حرکت میکنند.
این نتیجه رفاقت بین مداح و شاعر است؟
در فضای سرایش برای اهلبیت(ع) تعامل بین شاعر و مداح خیلی مهم است. باید با هم زندگی کنند و یک زیست یکسان کنار هم داشته باشند. ما هم با مداحانی که بیشترین رفاقت را داشتیم توانستیم کارهای بهتری بسازیم. فضای مجازی باعث نمیشود که شاعری شعری بنویسد و برای دیگران بفرستد و نتیجه هم خوب شود. شاعر با ذهن شاعرانه و حتی موسیقی محور خودش شعری میسراید اما مداح است که میتواند مثلا درباره فراز و فرود شعر کمک کند و مداح است که با مردم ارتباط مستقیم دارد. این اتفاق خوبی است که شاعر در جلسه مداحی میآید و مخاطب را رصد میکند که به کدام قسمت شعر بیشترین واکنش را نشان میدهد. کدام قسمت بیشتر هیجان دارد، کدام قسمت بیشترین حس را دارد. ولی باز هم شاعر تا وقتی روی منبر نباشد و بر جمعیت مشرف نباشد و میکروفن را بهدست نگرفته باشد، نمیتواند قضاوت کند. همانطور که مداح در شعر و بخشی از موسیقی به شاعر اعتماد میکند. این یعنی تعامل؛ یعنی کمک به هم برای رقم خوردن اتفاق خوشایند.
چرا انتقاد میشود که بعضی مداحها شاعر اختصاصی دارند؟
این انتقاد از یک طرف فضای خوبی برای گفتوگو است و نشستهایی میطلبد تا دربارهاش صحبت شود. شاید در نگاه اول هم درست نباشد اما تا زمانی که شاعر و مداح به نگاه مشترکی نرسند، نمیتوانند موفقیتی را رقم بزنند.
من اگر ۲۰ نوحه برای فاطمیه در نظر داشته باشم، ۵ نوحه را مینویسم و به دوستان میسپرم. مانند شعر «میگن روضه دلمردگیه / میگن گریه افسردگیه / نمیدونن خبر ندارن...» که خیلیها خواندند و شب اول محرم با صداهای مختلف پخش شد. یک وقتی هست که شعری را به همه میسپارید و ملودی آن را هم سخت نمیسازید که همه بتوانند اجرا کنند و در مسجد، هیئتهای کوچک و هیئتهای بزرگ بشود خواند؛ وقف عام است. اما بعضی وقتها باید به کلماتی که مداحان عزیز میگویند دقت کنید. مثلا التقاء ساکنان برای بعضی دوستان مداح تفاوت دارد. یعنی وقتی ۲ حرف ساکن کنار هم قرار میگیرند حرف دوم را نمیخوانند. مثلا «است» را میگویند «اس».
لازم است که از مداح شناخت داشته باشیم و دقت کنیم که وقتی برای فلان مداح میسازیم از این کلمات استفاده نکنیم.
چه شد که شعر «همه مادر دارن... » را گفتید؟
این کار مربوط به چند سال قبل بود و در گعدههای دوستانه بحثی مطرح شد که در نوحههای ما مسئله زن کجاست؟ چرا کمرنگ است و نوحههایی که متناسب با مجالس خانمها باشد، نداریم. مداحهای خانم هم از همین نوحههایی که میشنوند و خودشان پیگیری میکنند میخوانند. من گفتم شاید بحث اصلی مربوط به موسیقی باشد؛ باید از موسیقی زنانه استفاده کنیم.
موسیقی زنانه یعنی چه؟
ما یک موسیقی قرآنی داریم که مقامات است. یک موسیقی نواحی داریم که اکثرا فطری است و از دل انسان بیرون میآید و معمولا زنانه است. مثلا لالاییهای شوشتر معروف است. ما در زندگی میتوانیم به این جنبه از موسیقی زنانه تمرکز کنیم. چند مورد موسیقی محلی را بررسی کردم و دیدم موسیقی گیلکی خیلی فضای خوبی است که در اینجا استفاده شد «همه مادر دارن من ندارم / سایه سر دارن من ندارم / همه میگن زهرا سیلی خورده / همه باور دارن من ندارم» موسیقی نواحی در اجرا هم برای مخاطب خیلی جذاب است؛ حتی اگر علتش را نداند.
بین نوحه فاطمی و عاشورایی از نظر مضمون و محتوا چه فرقهایی است؟
در فضای شعر آیینی و مخصوصا نوحه، دایره واژگان کمتری دارید. مثلا وحدت هم شامل شعر آیینی میشود اما نوحه در دایره مصیبت و عزاست و خیلی کلمات کمتری دارد. در نوحه فاطمی از این هم محدودتر هستیم؛ برای همین سخت است. اینکه چطور شأن را رعایت کنی و حرف و نگاه تازه هم داشته باشی. مثلا در این نوحه به چادر خاکی اشاره شده است بدون اینکه از آن نام برده شود. «از تو کوچه هیزمها رو جمع میکنم / همین الان میخ در رو خم میکنم / تو فقط گریه نکن / یه چادر نو امروز واست میخرم / تو صورتت سوخته من سوخته جیگرم / تو فقط گریه نکن» یا مثلا در فضای فاطمیه ۲ سال پشت سرهم ۲ تا کار نوشتم در فضای چادر. کتابهای کنگره حجاب و عفاف را گرفتم و خواندم. در کتاب اول شعری با این مضمون از خانمی بود که میگفت اگر گوشه چادر مادرم را بگیرم، گم نمیشوم. یاد «واعتصموا به حبلالله» افتادم و آن را پیوند دادم به فضای فاطمی و «واعتصموا به چادر بانو» شد.
درباره سریال معاویه، نوحه گفتید؟
وقتی شنیدم دارند سریال معاویه را میسازند ذهنم درگیر بود که چهکار کنم و در ۲۰ دقیقه شعر را نوشتم که شد «دریا همیشه دریاست / مرداب همیشه مرداب / دریا نجس نمیشه / زلال نمیشه مرداب/ بدخواه مولا که بیتقصیر نمیشه / عاقل که با آل علی درگیر نمیشه / با آب زمزمم هزار دفعه بشورید / یکی مثل معاویه که تطهیر نمیشه»
چقدر میشود در نوحه از مسائل اجتماعی گفت؟
دغدغه اجتماعی واقعا یکی از رسالتهای مهم شاعر است. یک موضوعاتی مثلا مربوط به جوانان است؛ نظیر اشتغال و ازدواج. فضایی در هیئت داریم به نام سرود که میشود بخشی از دغدغهها را در آن مطرح کرد؛ لازم نیست همهچیز در نوحه باشد.
اول انقلاب آن گروه سرود آباده را داشتیم با شعر معروف مادر برام قصه بگو. بعد یک دورهای این گروههای سرود نادیده گرفته شدند تا سلام فرمانده که دوباره اوج گرفت. آن فضا برای مسائل اجتماعی خوب است اما بعضی از مسائل اجتماعی هم هست که باید در نوحه به آن بپردازیم. مثل بصیرت و ولایتمداری، پای جبهه حق بودن و بقیه مباحث اصولی.
ویژگی نوحه فاطمی دوران ما چیست؟
عصر فاطمی خیلی نزدیکتر است به عصر امروز ما. یعنی نقاط اشتراک بین فاطمیه و امروز را خیلی میشود پیدا کرد. مثلا این کار من مربوط به فتنه «زن زندگی آزادی» بود «من پای تو هستم / حتی اگه هیچکس / پای تو نمونه / قدرتو میدونم / حتی اگه هیچکس / قدرتو ندونه / حق تویی حتی اگه / دور تو خلوت بشه / حتی اگه توی شهر / بهت اهانت بشه / عاشقتم هر چند که بشم محکوم / عاشقتم ای مقتدر مظلوم» این نوحه را با این نگاه بشنوید که صدیقه طاهره(س) خطاب به امیرالمومنین(ع) میگوید.
قبلا نوحههایی میشنیدیم که در این مسائل سیاسی خیلی رو بود. الان هم یک جاهایی مثلا در همین ماجرای اخیر جنگ ۱۲ روزه باید اعلام موضع کنید اما نباید فراموش کنیم که داریم در ساحت هنر فعالیت میکنیم. همین هم که بدانیم کجا باید صریح حرف بزنیم و کجا با کنایه، همین هنر است.
صحبت پایانی؟
اینجا یادی بکنیم از عزیزان نوحهسرا و نغمهپرداز که اصطلاحا محکوم به اخلاص هستند. در کربلا هیچ دوربین و فضای مجازیای نبود. ۷۲ نفر خالصاً لوجهالله کاری کردند که امام حسین(ع) دیده شود و سیدالشهدا(ع) هم توحید را سر دست گرفت. برای تحمل سختیهای این کار همهچیز به پذیرش مربوط است. در سفر اربعین که سفر سختی است گاهی امکانات هست مثلا با هواپیما قرار است بروی و چون بهخود قبولاندی که امکانات داری، اگر یک ذره هم برایت مشکل بروز کند سخت است چون نپذیرفتی. ولی وقتی یک سفر از ابتدا دشوار بهنظر بیاید و بدانی چند روز پیادهروی داری، دیگر آن را میپذیری.












