به گزارش خبرگزاری مهر، دومین نشست «کتابنوش» همزمان با هفته کتاب و کتابخوانی و سالروز آزادسازی سوسنگرد با حضور نیما اکبرخانی و لیلا عباسعلیزاده نویسندگان ادبیات جنگ و جمعی از نوجوانان کتابخوان در فرهنگسرای گلستان برگزار شد و نویسندگان از فرآیند نگارش رمانهای «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» و «گیرنده: سوسنگرد» گفتند؛ آثاری که با تکیه بر روایتهای واقعی و نگاه نسل امروز، تلاش میکنند پیوندی تازه میان تاریخ، هویت و آیندهسازان کشور برقرار کنند.

در ابتدای این مراسم بخشی از کتاب توسط نوجوانان خوانده شد و سپس نیما اکبرخانی نویسنده کتاب خاکسپاری دوم بانوی مرگ گفت: نوجوانان تصمیم گیران آینده این کشور هستند و از هم اکنون باید برای آنان برنامه ریزی فرهنگی کنیم.
اکبرخانی یادآور شد: این کتاب داستان زد و خورد نظامی با جغرافیایی گسترده است. داستان از خرداد ۱۳۶۰ در غرب سوسنگرد آغاز شده و وسعت جنگی آن همه غرب آسیا است. وسعت زمانی آن نیز تا مهر ماه ۱۴۰۳ ادامه دارد.
وی یادآور شد: اگر تاریخ ایران و به ویژه دوران معاصر را به صورت دقیق بخوانید، متوجه میشوید که در ۳۰۰ سال اخیر، مردم ایران همواره در برابر عده ای مقاومت میکنند. این عده از نظر ظاهری به صورت مرتب تغییر پیدا میکنند اما از نظر ماهیت هیچ تغییری پیدا نکرده است. ما هم در کتاب خود همین موضوع را میگوییم و تاکید میکنیم که جنگ تمام نشده است و فقط آدم ها هستند که تغییر پیدا میکنند. بنابراین باید خیلی محکم بایستیم و از حق خود دفاع کنیم.
این نویسنده گفت: نویسنده کسی است که به شدت مطالعه میکند و براساس مقتضیات شغلیاش باید بیشتر از بقیه کتاب بخواند. او در ابتدا باید بخواند و سپس سراغ نوشتن برود. او باید به صورت روتین و منظم کتاب بخواند تا دانشش به صورت مکرر بالا رفته و سپس دست به قلم ببرد و بنویسد. شاید بهتر باشد که بگویم نویسنده باید روزی ۸ تا ۱۰ ساعت کتاب بخواند.

وی خاطرنشان کرد: فیلم و سریال دیدن چیز بدی نیست و به نظرم جزئی از مطالعه است. همانطور که کتاب خواندن هم مطالعه است. نکته اساسی اینجاست که باید خوب بخوانیم و خوب متوجه شویم. علاوه براین، باید از هر کدام متناسب با ظرفیت خودش بهره ببریم. برای مثال، کتاب عمیق است و دید عمقی به خوانندهاش میدهد.
اکبرخانی گفت: برای کتابخوانی چند دستهبندی مختلف داریم. دسته اول، کتابهایی است که براساس علاقهام دوست دارم بخوانم. دسته دوم، کتابهایی است که درباره نویسندگی است و ابزار نوشتن من به شمار میرود. دسته سوم، محتوایی است که میخواهم راجع به آنها کتاب بنویسم.
وی ادامه داد: کتاب من مختص نوجوان نیست اما از نوجوان به بالا میتواند آن را بخواند. درباره اینکه چرا نوجوانان را به عنوان مخاطب هدف خود انتخاب کردم باید بگویم که مسائل سیاسی، تاریخی و اجتماعی این کشور بیش از هر فرد دیگری به نوجوانان مربوط است. معتقدم مهمترین رده سنی هر کشوری نوجوانان آن هستند و باید بیش از بقیه با آنها صحبت کرد. آنها هستند که تصمیمگیران آینده این کشور هستند و به نظرم حرف زدن با آنان مهمترین وظیفه هر کسی است.
ایده اصلی کتاب «گیرنده سوسنگرد» برگرفته از یک اتفاق واقعی است
در ادامه لیلا عباسعلی زاده نویسنده کتاب گیرنده سوسنگرد گفت: ایده اصلی این داستان برگرفته از یک اتفاق واقعی است. من اهل نیشابور هستم و به صورت مستقیم جنگ را تجربه نکردم. ما بیشتر در پشت صحنه جنگ بودیم و کارهایی مثل لباس دوختن، تهیه مواد غذایی و … را انجام میدادیم. در مدارس عده ای جمع میشدند و وسایلی را برای جبهه ارسال میکردند. من در آن زمان ابتدایی بودم و به یاد دارم که گفتند روی شیشه مربا چند خطی برای رزمندگان نامه بنویسید. من هم همین کار را کردم، اما جواب نامهام را از جبهه گرفتم.

وی ادامه داد: خاطرم هست یک روز ناظم مدرسه مرا صدا زد؛ نامهای در دست داشت و از من پرسید: کسی را در جبهه دارید؟ پاسخ دادم: خیر! گفت پس این نامه از چه کسی برای تو آمده است؟ نامه را دریافت کردم و در کیفم گذاشتم و در جمع خانواده آن را باز کردم. از سمت یک سرباز بود که نامه مرا خوانده و جواب داده بود. همین اتفاق جرقهای در ذهنم شد که کتاب گیرنده سوسنگرد را بنویسم. البته من دیگر پاسخ نامه آن سرباز را ندادم و یکی از افسوسهای زندگی من این است که ای کاش پاسخ آن نامه را میدادم. من خودم را وامدار رزمندههایی میدانم که از جون خود گذشتند و دلیل آرامش امروز زندگی ما شدند. من از زیست و تجربه شخصی خودم استفاده کردم تا سهم کوچکی از دین خودم را به آنان ادا کنم.
در پایان این نشست، از دو کتاب «گیرنده: سوسنگرد» و «خاکسپاری دوم بانوی مرگ» پرسشهایی از نوجوانان حاضر پرسیده شد و در ادامه، به برگزیدگان هدایایی به رسم یادبود اهدا شد.












