به گزارش مشرق، اوایل امسال پیکر نیمهجان مردی میانسال به بیمارستانی در تهران منتقل شد. شواهد از این حکایت داشت که او قربانی تصادف شده و تلاش برای نجات جانش آغاز شد اما وی چند روز بعد روی تخت بیمارستان جان باخت. هر چند به نظر میرسید که علت مرگ این مرد تصادف بوده اما با اظهارات خانوادهاش در دادسرا، پرونده رنگ و بویی جنایی گرفت.
خانواده متوفی مدعی بودند که مرد میانسال از مدتی قبل با یکی از اهالی محل بر سر یک گوشی موبایل اختلاف داشته و از سوی این مرد تهدید به مرگ شده است. با این اظهارات، به دستور محسن اختیاری، بازپرس شعبه اول دادسرای جنایی تهران، تحقیقات درباره مرگ مرد میانسال آغاز شد.
تصادف عمدی
ماموران در نخستین گام راهی محلی شدند که مرد میانسال در آنجا تصادف کرده بود. بررسی دوربینهای مداربسته نشان میداد که این مرد در حالی که به نظر میرسد منتظر کسی است، کنار خیابان ایستاده و لحظاتی بعد یک خودروی سواری با سرعت زیاد وی را زیر میگیرد.
مرد میانسال در این حادثه به شدت آسیب میبیند و راننده پس از پیاده شدن از ماشین، او را سوار کرده و با خودش میبرد.
سارق سابقهدار
پلیس که خود را در برابر پروندهای پیچیده میدید، به تحقیقاتش ادامه داد. کارآگاهان در جستوجو خودرویی که با مقتول تصادف کرده بود، به مردی حدودا ۵۲ ساله به نام اکبر رسیدند.
سوابق این مرد نشان میداد که او سارقی سابقهدار در زمینه سرقت منزل است. دستور بازداشت این مرد صادر و تحقیقات برای دستگیری او آغاز شد تا اینکه ماموران متوجه شدند که اکبر به تازگی به جرم سرقت منزل دستگیر و به زندان منتقل شده است.
اعتراف به جنایت
اکبر از زندان به اداره آگاهی تهران منتقل شد و تحت بازجویی قرار گرفت. هر چند در ابتدا مدعی بود که بیگناه است اما در نهایت چارهای جز بیان حقیقت ندید و اسرار جنایت فاش کرد.
او گفت: یک سالی بود که از زندان آزاد شده بودم و دیگر نمیخواستم به آنجا برگردم. از همان زمانی که آزاد شدم، سرقتهایم را از سر گرفتم و با همدستانم خانههای مردم را خالی می کردیم تا اینکه در یکی از سرقتها یک گوشی مدل بالا گیرم آمد. قصد فروش آن را داشتم تا اینکه اتفاقی با مقتول آشنا شدم. او میخواست گوشی بخرد و من هم گوشی مسروقه را به مبلغ ۵۰میلیون تومان به وی فروختم. اما از آن به بعد پایش را توی یک کفش کرد که کارتن گوشی را هم میخواهد. چندین بار تلاش کردم دست به سرش کنم اما فایدهای نداشت. تا اینکه یک روز تهدیدم کرد که اگر کارتن گوشی را ندهم، از من شکایت میکند. من هم که نمیخواستم رازم فاش شود، تصمیم گرفتم او را ساکت کنم.
روز حادثه
سارق سابقهدار روز حادثه با مقتول تماس گرفت و به بهانه دادن کارتن گوشی با او قرار گذاشت. مرد میانسال هم بیخبر از دامی که برایش پهن شده بود، راهی آنجا شد.
متهم اعتراف کرد: از قبل در محل قرار کمین کردم و وقتی مقتول آمد، با سرعت زیاد ماشین را به او کوبیدم اما هنوز زنده بود. برای همین سوارش کردم و به مخفیگاهم بردم و آنقدر شکنجهاش کردم که از حال رفت. بعد از آن بود که پیکر نیمهجان او را در نزدیکی محل تصادف رها کرده و متواری شدم. با اعترافات این مرد برای وی قرار بازداشت صادر شد و تحقیقات تکمیلی در این پرونده ادامه دارد.












