به گزارش خبرنگار مهر، اجلاس بینالمللی ایرانشناسان با حضور بیش از ۵۰ ایرانشناس از ۲۱ کشورهای مختلف از صبح دوشنبه، ۲۶ آبان در محل تالار فجر دانشگاه شیراز آغاز بهکار کرد.
این همایش تخصصی ایرانشناسان خارجی تمرکز ویژهای بر مکتب حافظ داشتند.
این کارگاه دو ساعته، شامل مجموعهای از پژوهشهای بینالمللی بود. «عالم جان»، رئیس دپارتمان زبانشناسی دانشگاه علوم تاجیکستان، به بررسی مشخصات زبانی اشعار حافظ پرداخت. «مصطفی گرجی» تحلیلی را با عنوان «تصویر زندگی در مفهوم یک سوءتفاهم در دامنه فکری حافظ» ارائه داد.
از سوی دیگر، «عمرا خلیلویچ»، استاد دانشکده فیلولوژی بلگراد، به بحث پیرامون نسبت حقیقت و خیال در غزل فارسی پرداخت. در نهایت، «فائزه زهرا میرزا»، استاد دانشگاه کراچی، مقالهای در خصوص انعکاس تأثیر غزلیات حافظ بر نویسندگان سند را مطرح کرد.
حافظ، «زندگی به مثابه سوءتفاهم» را در ضمیر ایرانی بازتاب داد
مصطفی گرجی، استاد دانشگاه پیام نور با تحلیل دیوان حافظ، ایماژ محوری «زندگی به مثابه سوءتفاهم» را در اندیشه ایرانی تبیین کرد و این مفهوم را با نگاه نیکوس کازنتزاکیس مقایسه نمود.
وی دیوان حافظ را نه تنها یک مجموعه شعر، بلکه خلاصهای فشرده و دقیق از تاریخ فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایرانیان برشمرد.
به گفته گرجی، حافظ در اشعار خود، بهویژه در عباراتی مانند «فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم»، به توصیف و تجویز تجربیات زیستهای میپردازد که نتیجه آنها تقلیل دادن یکی از بزرگترین وجوه تراژیک زندگی، یعنی «درد و رنج گریزناپذیر»، است.
گرجی با استناد به چارچوب نظری ایماژهای زندگی، بیان کرد که حافظ به عنوان ضمیر ناخودآگاه تاریخی ایرانیان در قرن هشتم، ایماژ «زندگی به مثابه سوءتفاهم» را مطرح ساخته است. این ایماژ در ادامه مفاهیمی چون «اعتذار جنگ هفتاد و دو ملت» و «عدم روشن بودگی اسرار الهی» نمود یافته است.
استاد دانشگاه پیامنور افزود: هدف اصلی، بررسی این ایماژ تاریخی-فرهنگی در متن فاخر حافظ با توجه به آموزههای فیلسوف بزرگ یونانی، نیکوس کازنتزاکیس، بوده است. یافتههای اولیه نشان میدهد که حافظ به عنوان حافظه تاریخی ملت ما، این برداشت از زندگی را در چارچوب گفتمان معرفتی خود بازنمایی کرده است.
خیال در شعر فارسی، راهی برای ادراک حقیقت است، نه صرفاً تزئین
عمراً خلیلویچ، ایرانشناس شرق شناس و اسلام شناس اهل صربستان در ادامه این نشست به تشریح جایگاه بنیادین «خیال» در شعر عرفانی ایران پرداخت و آن را مسیری متفاوت از رویکردهای فلسفی یونان دانست.
وی در سخنان خود تأکید کرد: شعر عرفانی، بهویژه آثار مولانا و حافظ، برخلاف مکاتب فلسفی غرب که بر عقل تکیه دارند، حقیقت را از طریق تجربههای درونی و خیال عرضه میکند. ما در شعر فارسی با یک رابطه دوگانه روبرو هستیم که در آن خیال ابزاری برای نمایش حقایق عمیق است.
وی افزود: نگاه مولانا به حقیقت، از طریق خیالورزی، به مخاطب کمک میکند تا از محدودیتهای حسی فراتر رود. حافظ نیز با استفاده از زبان استعاری و نمادین، مفاهیم عرفانی را به شکلی هنری درمیآورد تا خواننده به ادراک عمیقتری دست پیدا کند.
خلیلویچ خاطرنشان کرد: این دو شاعر بزرگ، با تکیه بر ظرفیتهای زبان فارسی، راهی نو را برای کشف حقایق هستی گشودند که همچنان برای اندیشمندان جهان حائز اهمیت است.
گوناگونی معنا از مهمترین ویژگیهای شعر حافظ است
عالم جان، مدیر دپارتمان زبانشناسی علوم تاجیکستان نیز به ویژگیهای زبانی آثار حافظ و تأثیرگذاری گسترده او در شعر و ادب ایران و تاجیکستان پرداخت و گفت: درباره حافظ در تاجیکستان پژوهشهای بسیاری از ابعاد فلسفی و ادبی انجام شده اما زبانشناسی شعر او کمتر موضوع پژوهش قرار گرفته است.
وی با اشاره به بستر تاریخی زیست حافظ و ادیبانی که بر زبان او اثر گذاشتهاند، گفت: اشعار بلندپرواز خواجه شیراز چه در دوران حیات او و چه پس از آن بسیار مشهور شده است. شهرت حافظ در دوران زندگی او به حدی بوده که حتی بر اتابکان بغداد نیز اثر گذاشته است.
مدیر دپارتمان زبانشناسی علوم تاجیکستان یادآور شد: حافظ غزلسرایی را به عرش اعلی رساند، چنانکه هیچیک از شاعران پس از او، نتوانسته به پای وی برسد.
عالم جان با بیان برخی از ویژگیهای زبانی غزلیات حافظ، اظهار کرد: گوناگونی معنا از مهمترین ویژگیهای شعر این شاعر شیرازی است.
وی در ادامه به برخی از مفاهیم به کار رفته در شعر حافظ از جمله طبیعت، موسیقی و مفاهیم صوفیانه و زاهدانه پرداخت و گفت: دوره او را میتوان دوره اوج غزلسرایی در ایران دانست و غزلیات او تنها عاشقانه نیست بلکه مفاهیم فلسفی و عرفانی نیز به غزل راه پیدا میکند.
تأثیر عمیق و پایدار شعر حافظ بر فرهنگ و ادبیات
فایزه زهرا میرزا، استاد دانشگاه کراچی نیز در ادامه این اجلاس تأکید کرد که این حقیقت فراموش شدنی نیست که سحر زبان و شعر کلاسیک فارسی و تأثیر اشعار حافظ در سراسر شبه قاره به طور عام و در استان سند به طور خاص نفوذ زیادی پیدا کرده است.
وی با استناد به مصرع غالب دهلوی مبنی بر نقشآفرینی فارسی، توضیح داد که زبان فارسی روح تازهای در شعر، نثر، تاریخ، تصوف و تمدن سند دمیده است.
زهرا میرزا افزود: در عصر غزنویان، سند و لاهور بخشی از قلمرو ایران بود و قرنها مرکز زبان و ادب فارسی باقی ماند؛ از این رو مردم سند، شاعرانی چون فردوسی، مولانا، نظامی، سعدی و حافظ را بسیار ارج مینهادند و شاهنامهخوانی و مثنویخوانی در آنجا رواج داشت.
استاد دانشگاه کراچی با اشاره به همسانیهای عمیق، به سچل سرمست، شاعر هفتزبان سند که تحت تأثیر کلام حافظ است و همچنین شاه عبداللطیف بنایی، معروف به «حافظ سند» در قرن هجدهم اشاره کرد که اگرچه شعر سندی میسرود، اما فکر و اندیشه او با حافظ همسانی داشته و از ترکیبات او پیروی کرده است. این تأثیر تا شاعران عهد کلهورا، تالپور و دوره بریتانیا ادامه یافت که شعر فارسی میسرودند و اشعار حافظ را تضمین میکردند؛ به طوری که در قرن بیستم نیز ترجمه غزلیات حافظ به نثر سندی توسط عبدالقیوم صائب و محمد یعقوب نیاز صورت گرفت.












