آتش بر خرمن ادعاهای بی‌پشتوانه / پاسخی به ابراهیم فیاض 

الف دوشنبه 26 آبان 1404 - 11:39

واقعاً برای جامعه‌شناسی ایران باید عزادار بود؛ وقتی یک استاد دانشگاه از سخنرانی و ویدیو ساختن، فقط ترس و هیاهو بلد است، نه مسئولیت علمی. آقای فیاض! چند سال است که از منبر دانشگاه به میدان مجازی کوچ کرده‌اید. استاد جامعه‌شناسی یا سلبریتی شایعه‌پرداز؟ انتخاب خودتان بود که عقلانیت را قربانی دیده‌شدن کنید. 

اتهام «آخوند شاهی» به مطهری، نه جسارت است، نه کشف تاریخی؛ فقط بی‌سوادی است. مگر مطهری جزو روحانیون حقوق‌بگیر دربار بود؟ مگر برای حکومت منبر می‌رفت؟ نه، شانه‌ اش زیر بار سنگین فلسفه بود، نه زیر عبای شاه. 

تاریخ را با اسناد جعلی به بازی گرفتن، عین بی‌مسئولیتی است؛ شما با هیاهوی مجازی چه می‌سازید جز بحران اعتماد؟ 

گفتید «نامه به اعلیحضرت» سند شاهی بودن مطهری است؟! اگر چنین نامه هایی وجود دارد نامه ها را منتشر کنید. اگر نه دیدید و نه وجود دارد چرا با تفسیرهای مبهم و بی‌ریشه، عمداً حافظه عمومی را مسموم می‌کنید. جامعه‌شناسی مگر تریبونِ اتهام و برچسب است؟ 

مطهری را متهم به بی‌انقلابی و خوش‌خدمتی شاه کرده‌اید؛ ظاهراً حتی فرق نقد و تخریب، سند و شایعه، و روایت علمی با رسانه‌ای را گم کرده‌اید. آیا به خاطر گمنامی خودتان نیاز دارید اسطوره‌ها را بشکنید؟  آیا جو دانشگاه این‌قدر تهی شده که استاد برای دیده‌شدن، باید تیشه به ریشه اعتبار علمی بزند؟ 

مطهری اگر شاهی بود، پس تمام جماعت روشنفکر و روحانی و دانشمند این کشور را باید در صف شاهنشاه شمرد. نامه‌نوشتن، دیدار و صحبت، نشانه‌ انقلابی یا ضدانقلابی بودن افراد نیست. مشکل شما شاید این است که تاریخ را مثل یک مسابقه قهرمانی ورزشی می‌دانید: هرکه داد زد، برنده است! 

چرا هر بار که گفته می‌شود مطهری در خط مبارزه مسلحانه نبود، فوراً او را به صف خم شدگان برابر قدرت می‌اندازید؟ مبارزه معرفتی سبک دیگر دارد؛ شما فقط با غوغا و داد و فریاد، حقیقت را لگدمال کرده‌اید. زبان تندتان نه نشانه شجاعت، که علامت ضعف است. 

جامعه‌شناسی را چه شده که باید در پستوهای فضای مجازی دنبال اعتبار باشد؟ آقای فیاض، نقدتان به مطهری، نقد به عقلانیت است، نقد به زیست اخلاقیِ اندیشمند ایرانی است. از تحلیلهای تهی، فقط حاشیه می‌روید؛ علم شما خلاصه شد در اینکه مخاطب را شگفت‌زده کنید، نه روشنگری کنید. 

اما حقیقت این است؛ هرچه بر مطهری بتازید، تنها در تاریخ خودتان کوچک شده‌اید. اندیشمند را نمی‌توان با تهمت حذف کرد؛ فقط خویش را بی‌اعتبار می‌سازید. علوم انسانی را صحنه تصفیه‌حساب‌های شخصی و نمادین کرده‌اید، گویی اینجا میدان بازار است، نه دانشگاه تهران! 

مطهری نه چریک بود، نه مداح قدرت،نه اهل زد و بند. فیاض اگر تاریخ می‌خواند، می‌دانست که شرف اندیشمندان با غوغا فرو نمی‌ریزد. مردم از این جامعه‌شناسی بی‌عمل، خسته‌اند؛ نقدتان تکرار رنج جامعه‌ای است که با امثال شما هر روز تهی‌تر می‌شود. دانشگاه را از فردیت و اعتبار تهی کردید؛ روزی که استاد به‌جای دانش، قیل و قال بفروشد، اعتماد فناست. 

فیاض، با هر حمله جدید، تنها اثبات می‌کند که نیستی او در مرز انتقام شخصی از اسطوره‌ها معنا دارد؛ نه در تولید علم، نه در ساختار دانشگاه، نه در آوردگاه حقیقت.
 
علاوه بر این ، از منظر جامعه‌شناسی قدرت و گفتمان، سخنان فیاض را باید نمادی از بحران روشنفکری معاصر ایران دانست. او نماد «روشنفکری رسانه‌ای» است؛ که جای اندیشه انتقادی، فرافکنی، هیاهو و سلبرتی‌بودن را گرفته است. در چنین وضعی، گفتمان علمی به پوپولیسم نزدیک می‌شود، تاریخ به قرائت‌های فرافکن و سیاست به جبهه‌گیری‌های شخصی فرو می‌کاهد. 

مشکل اصلی، نه تنها بی‌دقتی فیاض بلکه سوءاستفاده او از قدرت نمادین جایگاه علمی برای مشروعیت‌بخشی به روایت‌های ناپخته و مخرب است. این‌گونه رفتارهای نیروی فکری دانشگاهی نه تنها اعتبار علم را در افکار عمومی کاهش داده، بلکه در تخریب حافظه جمعی انقلاب اسلامی سهمی برجسته ایفا می‌کنند. 

تاریخ نگاری علمی که مبنای آن ادعاهای بدون اسناد روشنی باشد و بیشتر بر شایعات و روایت‌های ناواضح استوار باشد، به ساختن روایت‌های رقیب اما توخالی منجر می‌شود که نه تنها عدالت تاریخی را رعایت نمی‌کند بلکه یکپارچگی فرهنگی-اجتماعی جامعه را زیر سوال می‌برد.

منبع خبر "الف" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.