شبی که اصفهان دوباره با شهدا عهد بست

خبرگزاری مهر یکشنبه 25 آبان 1404 - 23:10
اصفهان-امشب در غروب آرام آبان، گلستان شهدای اصفهان دوباره به صحنه‌ای از نور و اشک تبدیل شد؛ جایی که کاروان «اهالی بهشت» با حضور گسترده مردم راهی سفر معنوی خود شد.

خبرگزاری مهر- گروه استان‌ها- غروب هنوز کامل ننشسته بود که بوستان نورانی گلستان شهدا حال و هوایی دیگر پیدا کرد؛ مهتاب نازکی روی سنگ‌های سرد گلزار افتاده بود و صدای همهمه آرام مردم، با وزش باد ملایمی که پرچم‌های سیاه و سبز را تکان می‌داد، گره می‌خورد. در همان لحظات نخستین گردهمایی، حس می‌کردی شهر، آرام‌آرام از شتاب روزمره فاصله می‌گیرد و به یک «توقف مقدس» نزدیک می‌شود؛ توقفی که فقط در تشییع شهدا اتفاق می‌افتد.

امشب، کاروان «اهالی بهشت» برای پنجمین سال پیاپی از دل گلستان شهدا راهی شد؛ کاروانی که دیگر فقط مجموعه‌ای از خودروهای حامل پیکرهای مطهر نیست، بلکه آئینی است که هر سال در دل مردم اصفهان حک می‌شود.

وقتی جمعیت بیشتر شد، همه‌چیز شکل دیگری پیدا کرد؛ مادرانی که با قرآن‌های کوچکشان در کنار خط آغاز ایستاده بودند، دانش‌آموزانی که با لباس فرم مدرسه آمده بودند، نوجوانانی که پرچم‌های یا زهرا (س) را بالا نگه داشته بودند و پیرمردان جانبازی که با عصا، آرام‌آرام اما با عزمی راسخ جلو می‌آمدند.

صدای مردم؛ روایت تشییع از زبان همراهان کاروان

«از ظهر دلم بی‌قرار بود… احساس کردم حتماً باید بیام بدرقه‌شون.» این را یک زن میانسال می‌گفت که چادری مشکی بر دوش داشت و با چشم‌هایی که از اشک برق می‌زد جلو می‌رفت. می‌گفت: «هر سال میام. انگار یه چیزی درونت روشن میشه… یه جور آرامش عجیب.»

کمی آن‌طرف‌تر، پسری شانزده‌ساله با پرچم کوچک ایران در دستش ایستاده بود. وقتی از او پرسیدم چرا آمده، گفت: «اسمشون گمنامه، ولی حضورشون خیلی معلومه… آدم یادش میاد آزادی و امنیت همین‌جوری به دست نیومده.» حدیث کوتاهی بود، اما از نسلی می‌آمد که جنگ را ندیده و همین، معنا را عمیق‌تر می‌کرد.

پیرمردی که از روی ویلچر بلند نمی‌شد، دستش را روی سینه گذاشت و آهسته گفت: «زمان جنگ هم بدرقه کردیم… حالا هر سال که این کاروان میاد، انگار رفقای خودم برمی‌گردن.»

این روایت‌ها نشان می‌داد که تشییع امشب، فقط یک مراسم نبود؛ تجربه‌ای جمعی بود که هر فرد، سهمی از معنا و احساس را با خود حمل می‌کرد.

شبی که اصفهان دوباره با شهدا عهد بست

کاروانی که مسیرش در جاده‌هاست، اما اثرش در جان مردم

کاروان «اهالی بهشت» که از سال ۱۴۰۰ آغاز شد، امسال برای پنجمین بار در ایام فاطمیه از گلستان شهدا حرکت کرد. اما آنچه این رویداد را از یک مراسم مناسبتی جدا می‌کند، همان عمق پیوندی است که با مردم برقرار کرده. پارسال، این کاروان هفت‌هزار کیلومتر مسیر پیمود، از ۲۹ شهرستان گذشت، در ۱۵۰ نقطه مختلف استان حضور یافت و از شهرها تا روستاها، از دانشگاه‌ها تا مدرسه‌ها و حتی بندهای زندان‌ها مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت.

این آمار تنها یک گزارش عملکرد نیست؛ نشان‌دهنده نوعی «زیارت سیار» است که هر سال بیش از قبل به زندگی اجتماعی و فرهنگی اصفهان نفوذ می‌کند. مردم، بدون دعوت رسمی، تنها با شنیدن خبر ورود کاروان، خود را به مسیر می‌رسانند. این خودجوش بودن، به‌خودی‌خود یک تحلیل اجتماعی مهم است؛ نشان می‌دهد که حافظه جمعی اصفهان هنوز زنده است و شهدا، همچنان حلقه وصل نسل‌ها هستند.

زیبایی‌های امشب؛ توصیف صحنه‌هایی که ماندگار می‌شود

باد ملایم شامگاهی پرچم‌ها را نرم تکان می‌داد. صدای تلاوت قرآن که از بلندگوهای کنار گلستان پخش می‌شد، با نوای مداحی ترکیب می‌شد و فضا را به یک مجلس معنوی تمام‌عیار تبدیل می‌کرد. نور شمع‌هایی که در دست مردم بود روی چهره‌هایشان می‌افتاد؛ چهره‌هایی آرام، اما پر از احساس.

شبی که اصفهان دوباره با شهدا عهد بست

وقتی تابوت‌های پوشیده به پرچم روی تریلرها قرار گرفت، جمعیت یکپارچه سکوت کرد؛ سکوتی که از هزاران جمله پرمعناتر بود. در آن لحظه، نسیم سرد آبان‌ماه از روی جمعیت گذشت، صدای گریه آرام یک کودک شنیده شد و مادرش با زمزمه‌ای کوتاه گفت: «این‌ها هم برای شما جنگیدند.»

و این ترکیب اشک‌های آرام، سکوت متین، نور شمع‌ها و عبور تابوت‌ها بود که امشب را به شبی معمولی تبدیل نمی‌کرد؛ امشب، شب پیوند دوباره شهر با ریشه‌های روشن خودش بود.

منبع خبر "خبرگزاری مهر" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.