خبرآنلاین - رسول سلیمی: در سپتامبر امسال دونالد ترامپ، با میانجیگری قطر، مصر و ترکیه، طرح ۲۰ محوری صلح غزه را اعلام کرد که فاز اول آن در نهم اکتبر به توافق رسید و آتشبس موقت، آزادی ۲۰ گروگان زنده اسرائیلی و تبادل با ۲۵۰ زندانی فلسطینی را به همراه داشت. این توافق، که ترامپ آن را «طلوع خاورمیانه جدید» خواند، به عقبنشینی مرحلهای اسرائیل از غزه، خلع سلاح حماس و انتقال اداره به کمیته تکنوکرات فلسطینی منجر شد. این در حالی است که اجلاس شرمالشیخ در ۱۳ اکتبر، با حضور ۳۰ رهبر جهانی، بیانیه «ترامپ برای صلح پایدار» را امضا کرد و تعهد ۵۰ میلیارد دلاری برای بازسازی غزه را به ثبت رساند.
پس از توافق، غزه با چالشهایی روبرو شد. در ۱۹ اکتبر، حماس متهم به حمله به سربازان اسرائیلی در رفح شد که به حملات هوایی اسرائیل و کشته شدن ۲۹ فلسطینی منجر شد. آتشبس شکننده، با نقضهای متقابل، ادامه دارد؛ اسرائیل ورود کمکها را محدود کردند، در حالی که حماس اجساد ۱۳ گروگان مرده را تحویل داد.
در این میان، نقش ترکیه در متقاعد کردن حماس، چالش جدیدی برای صلح ایجاد کرده است. «رویترز» گزارش داد که رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه، در دیدارهای محرمانه با خلیل الحیه، مذاکرهکننده ارشد حماس، در استانبول و دوحه، تضمینهای آمریکا و قطر را به حماس منتقل کرد و آنها را به پذیرش طرح ترامپ واداشت. ترکیه، که از سال ۲۰۱۱ میزبان رهبران حماس است، با فشار بر حماس برای "پذیرش آتشبس به عنوان گام اول به سوی صلح پایدار"، نقش کلیدی ایفا کرد. اردوغان در سخنرانی ۲۴ اکتبر گفت: «ترکیه برای صلح غزه همه تلاش خود را میکند، و حماس با تعهد به توافق، گام مهمی برداشته است.» اما اسرائیل، که روابطش با ترکیه از ۲۰۱۰ (حادثه کاروان غزه) تیره است، این نقش را "تلاش برای حفظ حماس" میداند. در ادامه بنیامین نتانیاهو اظهار داشت: «ترکیه با حمایت از حماس، صلح را تهدید میکند، و ما اجازه نمیدهیم نیروهای ترکیه در غزه مستقر شوند.»
به همین دلیل، نقش ترکیه در متقاعد کردن حماس برای پذیرش آتشبس غزه را نه فقط یک دستاورد دیپلماتیک، بلکه ادامه استراتژی بلندمدت آنکارا برای احیای نفوذ عثمانیوار در منطقه ارزیابی می شود. ترکیه، که از سال ۲۰۱۱ میزبان رهبران حماس در استانبول بوده، روابط خود با حماس را از یک رابطه ایدئولوژیک (بر اساس حمایت از اخوانالمسلمین) به ابزاری دیپلماتیک تبدیل کرده است. در هفته گذشته، «رویترز» گزارش داد که اردوغان در دیدارهای محرمانه با خلیل الحیه، مذاکرهکننده ارشد حماس، تضمینهای آمریکا و قطر را منتقل کرد و حماس را به پذیرش طرح ۲۰ محوری ترامپ واداشت. اردوغان، که قبلا گفته بود: «ترکیه برای صلح غزه همه تلاش خود را میکند، و حماس با تعهد به توافق، گام مهمی برداشته است»، نقش خود را به عنوان "میانجی فعال" برجسته کرد. این نقش، ریشه در استراتژی ترکیه دارد که از ۲۰۱۳، آنکارا با حمایت از حماس، نفوذ خود را در فلسطین افزایش داد، اما در ۲۰۲۵، با فشار ترامپ (که اردوغان را "متحد قابل اعتماد" خواند)، این حمایت را به دیپلماسی تبدیل کرد.
اما این نقش، محاسبهشده است و ترکیه با متقاعد کردن حماس، نه تنها به ترامپ لطف کرد، بلکه خود را به عنوان "قدرت سنی" در برابر رقبایی مانند عربستان و مصر (که از حماس فاصله گرفتهاند) قرار داد. گزارش «مؤسسه بروکینگز» تأکید میکند که ترکیه با این میانجیگری، نفوذ خود را در سازمان همکاری اسلامی (OIC) ۲۰ درصد افزایش داد، و خواستار نقشی در "نیروی تثبیتکننده بینالمللی" شد، که شامل ۵۰۰۰ نیرو برای نظارت بر خلع سلاح حماس و بازسازی است. اردوغان در ۲۵ اکتبر در دیدار با وزرای خارجه عربستان و قطر، گفت: «ترکیه آماده مشارکت در ISF است، اما با شرط رهبری فلسطینی» («الجزیره»، ۲۵ اکتبر ۲۰۲۵)، که نشاندهنده استراتژی دوگانه آنکارا برای حفظ حماس به عنوان "متحد ایدئولوژیک" است.
این در حالی است که ترکیه از این نقش برای بازسازی روابط با غرب (پس از تنشهای سوریه، ۲۰۲۴) استفاده میکند، اما با حفظ روابط با حماس، تعادل ایدئولوژیک خود را حفظ میکند. ترامپ، که در ۱۳ اکتبر در شرمالشیخ اردوغان را "دوست قابل اعتماد" خواند و ترکیه را به عنوان "پل به حماس" دید، اما این میانجیگری، نفوذ ترکیه را در فلسطین (از طریق حماس) افزایش داد. این نقش، ترکیه را به "جایگزین قطر" در میانجیگری تبدیل کرده، و حماس را با تضمینهای ترکیه (مانند "حفظ رهبری فلسطینی") متقاعد به پذیرش کرد، اما خطر نقض توافق را افزایش میدهد. در نهایت، نفوذ ترکیه، غزه را به عرصه ژئوپلیتیک آنکارا تبدیل کرده، و این استراتژی، ترکیه را به "قدرت سوم خاورمیانه" (پس از آمریکا و ایران) تبدیل میکند. این نقش، دیپلماسی ترکیه را از ایدئولوژی به عملگرایی تغییر داده، اما وحدت منطقهای را به چالش کشیده است.
از سوی دیگر نگرانی امنیتی اسرائیل از نقش ترکیه در متقاعد کردن حماس، ریشه در ادراک بنیامین نتانیاهو از ترکیه به عنوان "تهدید ایدئولوژیک" دارد و باید این نگرانی را نه فقط دفاعی، بلکه بخشی از استراتژی بلندمدت اسرائیل برای حفظ برتری نظامی در غزه دید. اسرائیل، که از ۲۰۱۰ روابطش با ترکیه تیره است، نقش آنکارا را "تلاش برای حفظ حماس" میداند. نتانیاهو در در کابینه امنیتی گفت: «ترکیه با حمایت از حماس، صلح را تهدید میکند، و ما اجازه نمیدهیم نیروهای ترکیه در غزه مستقر شوند» این ادراک، ریشه در روابط ترکیه-حماس دارد و گزارش «مؤسسه بروکینگز» هم بر این مسئله تأکید میکند که ترکیه با تضمینهای قطر، حماس را متقاعد به پذیرش طرح ترامپ کرد، اما اسرائیل آن را "فرصت برای بازسازی حماس" میبیند.
چه آنکه نگرانی اسرائیل از حضور ترکیه در "نیروی تثبیتکننده بینالمللی" است، زیرا ترکیه میتواند نفوذ حماس را حفظ کند. چرا که ترامپ، در شرمالشیخ (۱۳ اکتبر) اردوغان را "متحد" خواند و نقش ترکیه را تشویق کرد، اما نتانیاهو با ادراک "ضعف آمریکا" (به دلیل توافق غزه)، حضور ترکیه را رد کرد.
به همین دلیل، نگرانی اسرائیل از "نفوذ عثمانی ترکیه" است؛ ترکیه با نقش میانجی، نفوذ خود را در فلسطین (از طریق حماس) افزایش داده، و اسرائیل با رد حضور ترکیه در ISF، امنیت غزه را حفظ میکند. این رقابت، صلح ترامپ را شکننده کرده، و احتمالا ترکیه با "سیاست فعال" (از سوریه ۲۰۲۴ تا غزه ۲۰۲۵)، نفوذ خود را احیا میکند، اما اسرائیل با "دکترین امنیت" (از ۱۹۶۷)، آن را مهار میکند.
از سویی تأثیر نقش ترکیه بر بازسازی غزه، از منظر ۳۰ سال پژوهش بر سیاست اقتصادی ترکیه، نه فقط اقتصادی، بلکه ابزاری برای نفوذ ژئوپلیتیک آنکارا است. ترکیه، که از ۲۰۱۱ بیش از ۵۰۰ میلیون دلار به غزه کمک کرده، در ۲۵ اکتبر پیشنهاد ۱۰ میلیارد دلاری برای بازسازی غزه داد، اما اسرائیل آن را مشروط به خلع سلاح حماس کرده و اردوغان نیز در دیدار با وزرای خارجه عربستان و قطر (۲۵ اکتبر) گفت: «ترکیه آماده بازسازی غزه است، اما با شرط رهبری فلسطینی» قابل قبول است. این پیشنهاد، ریشه در استراتژی ترکیه برای "نفوذ اقتصادی" دارد.
این در حالی است که ترکیه با بازسازی، نفوذ خود را در فلسطین (از طریق حماس) افزایش میدهد، و طرح ۵۰ میلیارد دلاری ترامپ را به چالش میکشد. اسرائیل نیز با رد نقش ترکیه در ISF، بازسازی را به شرکتهای آمریکایی و اماراتی محدود کرده، اما ترکیه با "کمکهای بشردوستانه" نفوذ فرهنگی-اقتصادی خود را حفظ میکند.
واکنشهای منطقهای به نقش ترکیه در متقاعد کردن حماس نیز ترکیبی از استقبال محتاطانه و نگرانی است. عربستان و امارات، که از ۲۰۱۷ با ترکیه بر سر قطر اختلاف داشتند، از نقش آنکارا در آتشبس استقبال کردند. محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان، در ۲۵ اکتبر گفت: «ترکیه گام مثبتی برداشته، اما بازسازی غزه باید تحت رهبری عرب باشد» این واکنش، ریشه در استراتژی عربستان برای "رهبری سنی" دارد، و گزارش «مؤسسه بروکینگز» نیز تأکید میکند که عربستان با ۲۰ میلیارد دلار تعهد بازسازی، نقش ترکیه را به "همکاری محدود" تبدیل میکند.
چه آنکه امارات، با نگرانی از نفوذ ترکیه (حمایت از اخوان)، نقش آنکارا را "فرصت برای رقابت" میبیند. محمد بن زاید در ۲۶ اکتبر گفت: «همکاری با ترکیه برای صلح ضروری است، اما حماس باید خلع سلاح شود» قطر نیز که با ترکیه متحد است، از نقش آنکارا استقبال کرد و امیر قطر با اردوغان دیدار کرد و گفت: «ترکیه شریک کلیدی در صلح است» مصر هم به عنوان میانجی اصلی، نقش ترکیه را "مکمل" میداند، اما عبدالفتاح السیسی هشدار داد: «هر میانجی باید به خلع سلاح حماس متعهد باشد» («نیویورک تایمز»).
در مجموع نگرانی اسرائیل، که نتانیاهو آن را "تهدید برای صلح" خواند، ریشه در ادراک "احیای حماس" دارد؛ اسرائیل، با رد حضور ترکیه در ISF، نگران است که ترکیه با تضمینهای قطر، نفوذ حماس را حفظ کند. این نگرانی، از حادثه ماوی مرمره (۲۰۱۰، ۹ کشته ترک) ریشه دارد، و ترکیه با نقش میانجی، نفوذ خود را در غزه افزایش میدهد، اما اسرائیل با "دکترین امنیت" (از ۱۹۶۷)، آن را مهار میکند. ترامپ نیز با میانجیگری ترکیه، به صلح کوتاهمدت رسید، اما این توافق، غزه را به "میدان رقابت" ترکیه برای نفوذ عثمانی، اسرائیل برای امنیت، و اعراب برای رهبری تبدیل کرده است.
۲۱۳/۴۲












