
به گزارش سرویس فرهنگی تابناک، علامه محمد تقی جعفری از متفکران، ادیبان و فلاسفه برجسته معاصر بوده و از معدود چهره های سترگی به شمار می رفت که همزمان اشراف گسترده ای بر فلسفه اسلامی و غربی داشته و علاوه بر آن، در ادبیات پارسی به ویژه ادب عرفانی صاحب نظر و دارای تسلط بالای بوده و از شارحان مثنوی معنوی و مولوی شناسان بزرگ در سده اخیر محسوب می گشت و آثار علمی ایشان از عمق بالایی برخوردار بوده و از اشراف گسترده اش بر علوم اسلامی، انسانی، فلسفه شرق و غرب حکایت می کند و نوشته هایش حاوی نکته های علمی فراوان و نقد های عالمانه و موشکافانه ای است که نبوغ وی و ثبات اندیشه و عمق مطالعاتش را آشکار می سازد.
اینحکیم و ادیب سترگ در سال 1302 در تبریز چشم به جهان گشود و پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به تحصیل علوم اسلامی در حوزه های علمیه گرایش یافت و با ورود به مدرسه طالبیه، مقدمات ادبیات عربی، فلسفه، منطق و ... را فراگرفت. وی سپس به تهران مهاجرت نمود و از محضر اساتید بنامی همانند مرحوم محمد رضا تنکابنی، میرزا مهدی آشتیانی و ... تحصیلات خود را در علوم دینی و فلسفی ادامه داد و در سال 1325 راهی نجف اشرف گردید تا عطشِ علم دوستی خود را با بهره گیری از اساتید و بزرگان خطه علم و اجتهاد فروکش نماید. وی که طلبه ای جوان و فاضل بود، در نجف از اساتیدی همچون آیات عظام سید ابوالقاسم خوئی، سید عبد الهادی شیرازی، شیخ صدرا قفقازی، سید محمود شاهرودی، حکیم و میلانی در رشته های فقه، اصول، حکمت و دیگر علوم اسلامی و عقلی بهره ها برد و در کنار علوم اسلامی و دینی، به مطالعه علوم انسانی جدید (همچون جامعه شناسی و فلسفه غرب) نیز اشتغال یافت. وی که شیفته مطالعه و فعالیت علمی و فرهنگی بوده، لذت بخش ترین کارِ دنیا را پژوهش، تحقیق و کار علمی می دانست.
وی در سال 1336 خورشیدی راهی تهران شد و در مدرسه مروی به تدریس علوم عقلی و اسلامی اشتغال یافت و در کنار تدریس، به پژوهش نیز می پرداخت و در طول عمر پربرکت خویش، آثار ارزنده، پرمغز و عمیقی در رشته های گوناگون تالیف نموده که مهمترین آن، ترجمه، شرح و تفسیر نهج البلاغه (27 جلد) است که با نگاهی علمی و فلسفی به شرح و توضیح سخنان امام الموحدین(ع) پرداخته و خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار آن حضرت(ع) را تفسیر و شرح گفته است. علاوه بر شرح نهج البلاغه، شرح مثنوی معنویِ استاد (15 جلد) نیز از آثار برجسته وی محسوب می گردد که تاکنون بارها تجدید چاپ شده است. از دیگر آثار قلمی استاد نیز می توان به عناوین ذیل اشاره نمود:
تکاپوی اندیشه ها، عرفان اسلامی، چهار شاعر (خیام، نظامی، سعدی و حافظ)، اخلاق و مذهب، مولوی و جهان بینی ها، انسان در افق قرآن، زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام، رسائل فقهی، علم و دین در حیات معقول، جبر و اختیار، امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت، امید و انتظار، در محضر حکیم و ...
وی در طول حیات علمی خود به بررسی و مطالعه موضوعات فراوانی پرداخته از معرفت شناسی تا فلسفه غرب و جهان شناسی و روان شناسی و ادبیات عرفانی و نهج البلاغه و انسان شناسی و ... از این رو حیطه مطالعاتی اش شامل بسیاری از علوم دینی، انسانی و تطبیقی (میان اسلام و غرب) گردیده و درباره بسیاری از موضوعات نیز قلم فرسایی کرده و آثار شیوایی برجای گذاشته است. به دیگر سخن، استادی مسلط بر چندین رشته علمی بوده، اگر چه تخصص ایشان فلسفه، عرفان و ادبیات (به ویژه مولوی شناسی و ادب عرفانی) بوده و نسبت به دیگر رشته های علوم انسانی و اسلام شناسی نیز آشنایی بالایی داشته است.
وی با تمدن و فلسفه غرب آشنایی کامل داشته و در برابر مکاتبی همچون لیبرالیسم و مارکسیسم، به دفاع عقلی و علمی از دین پرداخته و در پی پاسداری از اندیشه های اسلامی در مسیر حیات معقول که یکی از ره آوردهای این دین مبین می باشد، بوده و کوشیده پاسخگوی نیازهای علمی، فلسفی و فرهنگی نسل جوان به ویژه دانشجویان باشد و برای تحقق این مهم در بخش های گوناگون تالیف، تدریس، پاسخگویی به پرسش ها و حضور در دانشگاه ها فعال بوده و بخش مهمی از فعالیت های استاد، ارتباط مستقیم وی با دانشجویان و سخنرانی هایش در مجامع علمی داخلی و خارجی بوده است.
در نگاه علامه جعفری، انسان شناسی یکی از مهمترین بحث ها و گزاره های علمی است که دانشجویان و پژوهشگران باید به آن توجه ویژه ای مبذول نمایند؛ چرا که انسان موجودی پیچیده و دارای ابعاد وجودی متعدد و گاه پنهان است و از این رو فهم این موجود چند بُعدی که در منظر اسلام اَشرف مخلوقات و خلیفه خداوند در زمین توصیف گردیده، بسیار دشوار بوده و شایان مطالعه ژرف و گسترده است.
وی بر این باور بود عقل و خرد بشری و وجدان سلیم و فطرت انسان ها را می توان با بکارگیری روش ها و سیاست های معقول و انسانی و الهی شکوفا نمود تا زمینه های رشد و تعالی استعدادهای بالقوه این موجود شگفت انگیز، توانایی درک معارف الهی و تمایز میان حق و باطل برای وی فراهم گردد و در نگاه این فیلسوف الهی، راه رسیدن به تعالی، رشد و بزرگی انسان بکارگیری هدایت الهی، استفاده از مسیری است که خداوند از طریق پیامبران(ع) و پیشوایان دینی در اختیار بشر قرار داده و این راه و مسیر که همان دین خدا نامیده می شود، با عقل و فطرت بشر هماهنگی کامل دارد و عقل و دین، مکمل یکدیگر محسوب می گردد و عقل را می توان پیامبر درونی انسان که خداوند برای درک راه صواب از کژی در اختیار بشر قرار داده، توصیف نمود.
رویکرد مرحوم استاد بر این باورِ ریشه دار استوار بوده که جهانِ خلق شده از سوی خداوند عزوجل، واقعیتی شایان برای دستیابی به هدفی والا می باشد و بر این اساس خلقت انجام شده؛ چرا که آفریننده جهان، دانا و حکیم علی الاطلاق و بی نیاز از آفرینش بوده و هدفش برای خلقت، تربیت انسان به عنوان موجودی شایسته و دستیابی او به کمالات والای بشری با عبادت و بندگی خالق ارزیابی می گردد.
طبق این دیدگاه (با الهام گیری از آیات قرآن کریم و سخنان بلند امیر سخن علی بن ابی طالب«ع» و احادیث و دعاهای ماثوره)، انسان، عالی ترین موجود یا یکی از عالی ترین موجودات در هستی می باشد که خداوند به خلقتش اقدام نموده و آفرینش این موجود، حق بوده و برای رسیدن به هدف والایی است که با زندگی محدود و کوتاه مدت در این جهان (عالم ماده)، تامین نمی گردد. از این رو در ادیان و کتب آسمانی بر این حقیقت تاکید فراوان شده که انسان با مرگ از بین نمی رود و فنا و نابودی در خلقت بشر راه ندارد، بلکه از جهانی به جهان دیگر گذار کرده و مرگ، پلی است که بشر را از جهانِ مادی به جهانِ معنا و ارواح می برد و جهانِ پس از مرگ (عالم برزخ و قیامت کبری) از نظر بزرگی و بقا، قابل مقایسه با این زندگی کوتاه مدت نیست.
طبق باور استاد جعفری، جهان هستی و خلقت، بر عدالت استوار بوده و هیچ ستمی از سوی خداوند در حق بندگان و جانداران روا داشته نمی شود و برپایی عدل و دادگری، هدفی آسمانی بوده و قرآن کریم هدف فرستادن پیامبران(ع) و کتب آسمانی را برپایی عدالت و دادگری در میان مردم دانسته و از این رو می توان گفت یکی از جلوه های عدالت، تلاش برای رسیدن و رساندن انسان به رشد و تعالی ارزیابی می شود؛ چرا که خداوند در نهاد همه انسان ها فطرتی خداجو و کمال طلب قرار داده و بذرهای خیر و کمال را در نهاد بشر کاشته و به وسیله عقل و وجدان و پیامبران الهی(ع)، رویاندن و شکوفا ساختن آن بذرها را طلب نموده است. چنانچه در روایات نیز بر این حقیقت تصریح گردیده که خداوند دو حجت و دلیل روشن در اختیار بشر قرار داده: عقل و پیامبران(ع) تا راه هدایت را که همان بندگی خدا و اطاعت از ذات بی همتای باری تعالی است، به بشر نمایانده شود و او نیز به انتخاب و اختیار خود (بدور از جبر و اِکراه) این راه را برگزیند و مستحق پاداش گردد و چنانچه با وجود عقل و رسولان(ع) و کتب آسمانی، راه دیگری (هر آنچه جز راه خدا باشد) را برگزید، مستحق نکوهش و حتی عذاب الهی خواهد بود.
انسان شناسی مرحوم جعفری در نقطه مقابل فیلسوفانی همچون توماس هابز (فیلسوف انگلیسی سده 16 و 17 و از فلاسفه سیاسی صاحب نظر در اروپا) قرار دارد که نگاهی کاملا منفی به انسان اظهار داشته و "انسان را گرگِ انسان" دانسته و تفسیری بدبینانه در توصیف این موجودِ مهم و پیچیده در نظام هستی ارائه می دهد. انسان اگر چه دارای گرایش های حیوانی و شهوانی نیز هست و اگر از شهوات و خواسته های درونی اش پیروی کند، حتی از حیوان نیز پست تر و خوارتر می گردد، اما بُعد معنوی، روحانی، اخلاق مدارانه و شریفی نیز در انسان به ودیعه نهاده شده که اگر با توفیق الهی این راه را برگزیند، قابلیت این را خواهد داشت که از فرشتگان نیز برتری یافته و وجود خویش را آراسته نموده و در فضیلت به جایگاهی رفیع دست یافته و سعادت و نیک بختی دو سرا را برای خود تضمین نماید. از ان رو در قضاوت درباره انسان، نباید افراط و تفریط نمود و لازم است همه ابعاد وجودی آن نگریسته شود.
انسان همچنین باید بار ظرفیت و جنبه خویش را نیز افزایش داده و بکوشد در خود جنبه هضم و پذیرش آنچه خداوند به او عطا کرده را ایجاد نماید و بشر در طول تاریخ خود، چه بسیار اتفاق افتاده که با بی جنبه بودن و عدم تحمل و پذیرش داده های الهی، مسیر گمراهی را طی نموده و دچار آسیب و انحراف گردیده است.
استاد جعفری از مولوی شناسان بزرگ بوده و شرح وی بر مثنوی معنوی (که در کنار دیوان کبیر یا دیوان شمس دو اثر مهم و جاودانه مولانا جلال الدین محمد بلخی عارف و شوریده سده هفتم و از استوانه های ادب پارسی شمرده می شود)، شرحی جامع و عالمانه ارزیابی می گردد و در نگاه مرحوم استاد، شورِ عارفانه و عشق مولانا جلال الدین، حال و هیجان زودگذر نبوده و او در سروده های عاشقانه اش، عشق به مبدا جهان هستی و خالق جهانیان را در نظر داشته و عشقی حقیقی و عارفانه محسوب می گردد. او مولانا را انسان شناسی بزرگ دانسته که قرآن مجید و دیگر آموزه های دینی و اسلامی را با زبان شعر و تمثیل به بشر عرضه نموده و در عشق و عرفان، منازل گوناگونی را طی کرده و به پختگی دست یافته است.
علامه محمد تقی جعفری به عنوان فیلسوف، حکیم، متکلم، ادیب، شارح نهج البلاغه، اسلام پژوه و فقیهی توانا و صاحب دیدگاه، اندیشه و تفکر نقادانه و دارای روحیه ای جذاب، زبانی شیوا و شیرین و اخلاقی مهربانانه و فروتنانه، سرانجام در آبان 1377 در حالی که 75 سال از عمرش می گذشت، چشم از جهان فروبست و راهی دیار آخرت گردید و در حرم محبوبش حضرت علی بن موسی الرضا(ع) به خاک سپرده شد.
محمد جواد گودینی پژوهشگر و استاد دانشگاه