هفته پيش يادداشتي نوشتم با عنوان «سياست زرگري» كه نسبت به نوشتههاي اخيرم بازتاب بيشتري داشت. خلاصهاش اين بود كه «فضاي سياسي ايران خالي از گفتار سازنده است. هم از حيث محتوا و هم از حيث ادبيات. همچنين رويكردهاي سياسي خشن، حذفي و تخاصمي در آن غلبه دارد و ايدههاي ايجابي هم در حكم كيمياست.» پرسشي كه براي خواننده به وجود ميآيد، اين است كه چرا دچار چنين وضعي شدهايم؟ آيا در گذشته هم همين گونه بودهايم؟ يا عقب رفتهايم؟ يا پيشرفت كردهايم؟ پاسخ كوتاه بنده اين است كه عقبگرد كردهايم. اين فرآيند نزولي از سال ۱۳۸۴ آغاز شد، دو علت اصلي مرتبط با هم موجب اين افول و سياست از امري معطوف به خير عمومي تبديل به بازي سخيفي براي رسيدن به قدرت به هر قيمتي و با هر ترفندي شد.
به گزارش تابناک به نقل از اعتماد؛ ديوان عالي كشور حكم قصاص مردي كه در فرودگاه امام مهندس جواني را به اشتباه به قتل رسانده است، مورد تاييد قرار داد. يكسال قبل پليس در جريان تيراندازي منجر به قتل در فرودگاه امام قرار گرفت. تحقيقات اوليه نشان داد مقتول مهندس بخش مخابرات بوده كه با شليك يكي از همكارانش كه با كارفرما اختلاف داشته، به قتل رسيده است. يكي از كارمندان شركت پيمانكار تحت قرارداد با فرودگاه كه از اين جنايت مطلع بود، ماجراي حادثه را اينطور به تيم تحقيق توضيح داد: «از چند وقت قبل قاتل مدام از رييس خود كه به صورت پيمانكاري در اين اتاق مشغول كار است، درخواست داشت حقوقش را افزايش دهد، اما كارفرما قبول نميكرد و همين موضوع باعث شد ميان آنها اختلافي ايجاد شود. قاتل از محل كارش به اين اتاق آمد و دوباره ماجرا را مطرح كرد، اما فايدهاي نداشت كه ناگهان مشاجرهاي ميان اين دو نفر شكل گرفت. لحظهاي بعد متهم به قتل كلت كمري كشيد و قصد داشت به رييس خود تيراندازي كند، اما ناگهان در آن شلوغي يك تير شليك شد و به قفسه سينه فرد ديگري كه در اتاق پشت ميزش مشغول كار بود، اصابت كرد.»
با توجه به اين اطلاعات؛ ماموران متهم را رديابي و او را بازداشت كردند. او به قتل اعتراف كرد و با تكميل تحقيقات و صدور كيفرخواست پرونده براي رسيدگي به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسيدگي نماينده دادستان كيفرخواست عليه متهم را خواند و سپس اوليايدم درخواست قصاص را مطرح كردند و خواستار مجازات شدند.
وقتي نوبت به متهم رسيد او اتهام قتل را قبول كرد، اما گفت كه قصد كشتن نداشته و احتمالا تير كمانه كرده است. او گفت: «حدود ۱۶ سالي ميشد كه در فرودگاه مشغول به كار بودم. هيچ اختلافي با مقتول نداشتم و مشكلي بين ما وجود نداشت. حتي تازه متوجه شده بودم كه همسرش باردار است. قصد ارتكاب جنايت نداشتم. آن روز، ناگهان گلوله از اسلحه شليك شد، ابتدا به مانيتور برخورد و بعد به قفسه سينه مقتول اصابت كرد. مقتول مهندس شبكه بود و در ساختمان مشغول به كار بود. من هميشه كلت كمري همراهم نيست و آن روز فقط براي ترساندن كارفرماي پيمانكارم آن را آورده بودم.»
او در ادامه گفت: «اعتياد ندارم؛ حتي سيگار هم نميكشم. با كارفرماي خود بر سر حقوق مشكل داشتم. حقوق من ۱۸ ميليون تومان بود و مرتب درخواست افزايش حقوق ميكردم، اما قبول نميكرد. تصميم به قتل او نداشتم و فقط ميخواستم او را بترسانم. صبح روز حادثه به دفتر كارفرما رفتم و درباره حقوق صحبت كرديم كه بين ما مشاجره لفظي پيش آمد. در آن لحظه كلت كمري را براي ترساندن او بيرون كشيدم، اما ناگهان گلولهاي به صورت اتفاقي شليك شد و به همكارم اصابت كرد. نميخواستم كسي را به قتل برسانم و از خانواده مقتول شرمنده هستم. بعد از شليك، ترسيده بودم و به سمت جاده ساوه حركت كردم، اما نتوانستم فرار كنم تا اينكه خودم را به كلانتري ۱۶ پرند معرفي كردم.» شاهدان حادثه كه در دادگاه بودند ادعاي متهم را رد كردند و گفتند او به عمد شليك كرد و كاملا به كارش آگاه بود. يكي از شاهدان گفت: «او وسط سالن ايستاد اسلحه را بيرون كشيد و با خنده گفت سلام به همه! بعد گلوله اول را شليك كرد. من خواستم او را بگيرم كه گلوله دوم را شليك كرد كه باعث مرگ همكارمان شد. او به دروغ ميگويد گلوله اتفاقي خارج شده است.» در پايان قضات وارد شور شدند و متهم را به يكبار قصاص و ۵ سال حبس محكوم كردند. متهم به راي صادره اعتراض كرد و مدعي شد كه قصد نداشته قتلي مرتكب شود و شليك اتفاقي بوده، اما ديوان عالي كشور بعد از بررسي دقيق پرونده راي صادره را مورد تاييد قرار داد.
روز حادثه
ساعت ۹ صبح روز دوشنبه ۳۰ مهرماه ۱۴۰۳، صداي مهيب شليك گلوله سكوت صبحگاهي ساختمان اداره مخابرات فرودگاه امام را در هم شكست و خيلي زود وقوع جنايتي هولناك به مركز فوريتهاي پليسي 110 گزارش داده شد. به دنبال اعلام اين خبر، تيمي از كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران بزرگ به همراه قاضي محسن اختياري، بازپرس ويژه قتل شعبه اول دادسراي امورجنايي، راهي محل حادثه شدند و تحقيقات ابتدايي را آغاز كردند. ماشينهاي ماموران پليس فرودگاه، كارآگاهان جنايي پليس آگاهي، تيم تشخيص هويت، آمبولانس پزشكي قانوني و خودروي بازپرس ويژه قتل روبهروي ساختمان اداره مخابرات فرودگاه امام كه در فاصله طولاني از سالن انتظار و ترانزيت مسافران قرار داشت، حضور پيدا كردند؛ كارمندان مجموعه نيز اطراف حلقه زردرنگ امنيتي جمع شده و با نگراني به دنبال اخبار تازهاي از اين جنايت بودند. تيم جنايي به محض اينكه وارد اتاق آيتي ساختمان اداره مخابرات شدند، جسد مرد جواني را مشاهده كردند كه از ناحيه قفسه سينه با ضرب گلوله به قتل رسيده بود؛ بررسيهاي اوليه هم نشان ميداد كه مقتول توسط همكار خود به قتل رسيده است. شاهدان عيني ماجرا را براي پليس توضيح دادند و گفتند كه متهم با كارفرما مشكل داشته و ناگهان كلت كمري كشيده و شليك كرده است. تيم جنايي پس از دريافت اين سرنخ مهم، خيلي زود اقدامات اطلاعاتي را آغاز كردند و با بهرهگيري از شيوههاي كشف نوين جرم متوجه شدند كه متهم پس از ارتكاب جنايت راهي جاده ساوه شده و اكنون در پرند حضور دارد. بدين ترتيب كارآگاهان پليس وارد پرند شدند و پس از تعقيب و مراقبتهاي نامحسوس مرد جنايتكار را طي يك عمليات دستگير كردند. متهم در همان تحقيقات مقدماتي، صراحتا به قتل همكار خود در ساختمان اداره مخابرات فرودگاه امام اعتراف و عنوان كرد كه قصد ارتكاب جنايت را نداشته است. او در پاسخ به سوالاتي در مورد پروندهاش پاسخ داده است.
چند سال داريد؟
۴۱ سال دارم.
ازدواج كرديد؟
بله، دو دختر خردسال هم دارم.
چند سال بود كه در فرودگاه كار ميكرديد؟
۱۶ سال بود كه در فرودگاه كار ميكردم.
با مقتول اختلاف داشتيد؟
نه اصلا، هيچ مشكلي با او نداشتم. حتي به تازگي متوجه شدم كه همسر او باردار است.
چه شد كه همكارت را به قتل رسانديد؟
قصد ارتكاب جنايت را نداشتم. ناگهان گلوله از تفنگ شليك شد. تير ابتدا به مانيتور برخورد و سپس به قفسه سينه مقتول اصابت كرد.
مقتول در آن ساختمان چه كاري انجام ميداد؟
مهندس شبكه بود.
چرا كلت كمري همراه داشتيد؟
آن روز سلاح را براي ترساندن كارفرماي خود آورده بودم.
سلاح را از كجا خريده بوديد؟
يك پيج در فضاي مجازي پيدا كردم كه كلت كمري ميفروخت. از آنجا سفارش دادم.
با كارفرماي خود چه مشكلي داشتيد؟
حقوق دريافتي من زير ۲۰ ميليون تومان بود و مدام به او ميگفتم كه حقوقم را افزايش دهد؛ اما قبول نميكرد.
براي همين تصميم گرفتيد كارفرماي خود را به قتل برسانيد؟
نه، فقط ميخواستم او را بترسانم.
از روز حادثه بگوييد. چه شد كه شليك كرديد؟
آن روز صبح به دفتر كارفرما رفتم و موضوع را مطرح كردم، اما در آنجا به صورت لفظي با يكديگر مشاجره كرديم كه ناگهان كلت كمري را براي ترساندن او كشيدم. لحظه بعد به صورت اتفاقي يك گلوله شليك شد و به فرد ديگري كه همكارم بود، برخورد كرد.
پس از ارتكاب جنايت چه كار كرديد؟
ترسيده بودم. به سمت جاده ساوه فرار كردم، اما ترسيدم و خودم را به كلانتري در پرند معرفي كردم.
خشم كنترل نشده سهم مهمي در بسياري از جرايم به ويژه قتل دارد
خشم هيجاني طبيعي است و همه آن را در زندگي به دفعات تجربه كردهاند. خشم كنترل نشده ميتواند سهم مهمي در انجام بسياري از جرايم به ويژه در قتل داشته باشد. تمامي خشونتهاي منجر به ضرب و جرح با خشمهاي كنترل نشده و انفجاري آغاز ميشوند؛ در همين زمينه اخبار فراواني در رابطه با اعترافهاي قاتلان و ضارباني كه علت اصلي جنايت ارتكابي را خشم آني دانستهاند، وجود دارد. تاثير خشم در وقوع جرم به حدي است كه سال گذشته، سرپرست دادسراي امور جنايي تهران اعلام كرد: «بيشترين فراواني قتلها مربوط به قتلهاي هيجاني ناشي از خشم آني و نزاعهاي دسته جمعي هستند و پس از آن با قتلهاي با سبق تصميم قتل با انديشه قبلي مواجه هستيم. بعضا به دليل يك چشم و همچشمي يا درگيري پشت چراغ راهنمايي و رانندگي شاهد وقوع يك فقره قتل هستيم يا به دليل يك طلب مالي بسيار كوچك و ناچيز مانند ۳۰ هزار تومان، فردي جان فرد ديگري را به دليل خشم از او ميگيرد.»
اكثر كارشناسان معتقدند كه خشم در افراد به فاكتورهاي گوناگوني همچون سن، جنسيت، جغرافياي محل سكونت، شرايط سلامت جسمي و رفاهي فرد، تحصيلات، ژنتيك، فرهنگ تربيتي، خانواده و حتي بيماريهاي فرد بستگي دارد كه در اين شرايط ميتواند بر ميزان حساسيتهاي هيجاني فرد تاثير گذاشته و شدت و ميزان خشم او را تحت تاثير قرار دهد. ميان ابراز كنترل شده و مفيد خشم با ابراز خارج از كنترل و مخرب آن تفاوتهاي بسيار ظريفي وجود دارد كه در صورت عدم آگاهي از آنها فرد به راحتي از يك انسان عصباني عادي به يك مجرم اجتماعي و حتي قاتل تبديل ميشود. خشونت كه از پيامدهاي عدم كنترل خشم محسوب ميشود از آن دسته رفتارهايي است كه اقدام به آن براي كسي كه مورد خشونت قرار ميگيرد و هم براي فرد اعمالكننده خشونت، خطرناك و آسيبرسان است. بهطور ميانگين و مطابق با نظر كارشناسان هر ساله حدود ۳۰ درصد از درگيريهاي خياباني و خشونتهاي لفظي برگرفته از خشم كنترل نشده منجر به قتل ميشوند. ميانگين سني مجرمان اين اتفاقات زير ۳۰ سال است. از سوي ديگر طي سالهاي گذشته ميزان جرايم خشن ميان جوانان و نوجوانان ديده شده است.
گروه پسراني كه در سنين نوجواني قرار دارند، بيشترين قربانيان اعمال خشونتآميز و دعواهاي دسته جمعي هستند؛ زيرا واكنشهاي احساسي و هيجاني آنان از شدت و دامنه وسيعتري نسبت به بالغان برخوردار است. ريشه تمامي اين وقايع ناگوار در عدم كنترل هيجانات و خشمهاي لحظهاي است. بهطور كلي خشم به دو نوع تهاجمي و انفعالي تقسيم ميشود؛ خشم انفعالي، شكلهاي متفاوتي دارد، اما ميتواند به نوعي پرخاشگري غيركلامي تعبير شود كه به صورت منفي خود را بروز ميدهد و معمولا جايي به وجود ميآيد كه فرد از دست كسي عصباني است، ناراحتي خود را مخفي ميكند و به درستي احساسش را بيان نميكند و به جاي آن با خشم به ديگران نگاه ميكند و رفتاري سرد و خشن در پيش ميگيرد، اما در خشم تهاجمي، فرد عصباني ناگهان دست به برخوردي تند كلامي مانند توهين يا فيزيكي مانند ضرب و جرح يا حتي قتل زده و به خود و اطرافيانش صدمه ميزند و كنترل رفتار خود را به كلي از دست ميدهد.
اين افراد معمولا با كوچكترين تحريكي عصباني شده و عكسالعمل شديدي از خود نشان ميدهند. اغتشاش و آشوبهاي خياباني معمولا از سوي اين افراد صورت ميگيرد. گاهي نيز رفتارهاي جنونآميزي از آنها سر ميزند. اكثر محكومان به قصاص، عامل اصلي ارتكاب قتلشان را خشم و عدم توانايي كنترل آن دانستهاند.