داستان تکان دهنده محمود قاتل در عصر رضاخان/ اکبر سلاخی که اشتباهی شکنجه شد و فوت کرد

عصر ایران چهارشنبه 21 آبان 1404 - 23:37
اندکی بعد با نزدیک شدن به زن بخت برگشته او را به یکباره به داخل دالان خانه می کشد و با قصاوت تمام سرش را از بدنش جدا می کند

عصر ایران - از قدیم گفته اند و شنیده ایم که در دوران قاجار و پهلوی میدان توپخانه سابق(امام خمینی فعلی) محل انجام مراسم دار زدن در ملا عام بوده است. در این مجال می خواهیم با استناد به کتاب«طهران قدیم» اثر جعفر شهری به روایت یکی از مشهور ترین اعدام که در این میدان انجام شد اشاره کنیم:

داستان از این قرار است که در دوران رضاخان تلاش بسیاری شد تا این گونه تبلیغ شود  که تهران و دیگر مناطق ایران از نعمت امنیت برخوردار شده اند و دیگر مانند دوران قاجار نیست که در راه ها و جاده های کشور تن و بدن مردم و مسافران موقع مسافرت بلرزد که حالا کدام راه زن و سر گردنه بگیری به ما حمله خواهد کرد و دار و ندار ما را خواهد برد. اما به یک باره در پایتخت کشور تهران حادثه ای شوک آور رخ داد که ادعای امنیت را تا حدود زیادی زیر سوال برد. «داستان محمود قاتل»

طهران قدیم

داستان از این قرار بود:

محمود یک روستایی بیست و چند ساله بود که برای کار از روستا به تهران آمده بود و روزی از روزها در حین عبور از سر کوچه ای چشمش به گوشواره های زنی می افتد که در آستانه درب یک خانه به همراه 3 فرزندش نشسته بود. محمود دچار وسوسه به دست آوردن جواهرات می شود.

اندکی بعد با نزدیک شدن به زن بخت برگشته او را به یکباره به داخل دالان خانه می کشد و با قصاوت تمام سرش را از بدنش جدا می کند و سپس سه فرزند او را که دو دختر سه ساله و پنج ساله و یک پسر هفت ساله بودند و به دنبال مادر خود شیون می کردند به قتل رساند و طلاها را برداشت و فرار کرد.

به چند ساعت نمی کشد که داستان به گوش رضاخان می رسد و او هم دستور اکید می دهد که ظرف 48 ساعت باید قاتل دستگیر شود و به مجازات برسد. ماموران به تکاپو می افتند اما روز اول به نتیجه ای نمی رسند. 

اکبر سلاخ وارد می شود

در این بین اتفاقی جالب رخ می دهد از این قرار که در آخرین ساعات وقت مقرر فردی به نام اکبر سلاخ دستگیر می شود که ظاهرش بسیار  با آثار و علایم جنایت هم خوانی داشت.

او چاقوی خونی در جیب لباسش داشت و لکه های خون بر جایجای لباسش دیده می شد. و این که اکبر سلاخ حین عبور از کوچه مقتول هم، توسط مردم دیده شده بود. 

در این بین چیزی که ماجرا را پیچیده تر کرد این نکته بود که اکبر سلاخ به جرم نکرده خود اعتراف کرده بود. او بعدهم گفت تحت شکنجه ماموران نظمیه، دیگر مغزش کار نمی کرده است و هر چه آن ها از او خواسته در اعترافاتش گفته است.

اما در آخرین ساعات همان روز که صبح فردایش اکبر سلاخ باید اعدام می شد خبر رسید که محمد قاتلوهنگام فروش طلاهای زن مقتول به خاطر ذرات خون بر روی آن ها توسط زرگر خریدار شناخته می شود و تحویل ماموران می شود و همان ابتدای بازجویی هم به جرم خود اعتراف می کند.

در پایان یک تیر بلند پنج شش متری به عنوان دار در میدان توپخانه برپاشد و سر آن تخته کوبیدند و زیربندی به آن میخ کردند و قرقره ای از آن آویزان و آن را در زمین استوار کردند و بقیه ماجرا....

اما نکته تلخ ماجرا این که اکبر سلاخ مدت کوتاهی بعد از آزاد شدن به علت شکنجه هایی که در روز دستگیری دیده بود، فوت کرد.

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.