1- ترامپ در واكنش به قدرتنمايي اتمي روسيه و چين در مصاحبه با برنامه 60 دقيقه گفته است: «آمريكا به تنهايي از چنان ميزان تسليحات هستهاي برخوردار است كه ميتواند جهان را 150 بار بفرستد هوا!»
او براي ادامه نمايش قدرت ميليتاريستي خود كه شمهاي از آن را در قتلعام مردم فلسطين و ارتكاب جنايات جنگي در غزه چندي پيش، وزارت دفاع آمريكا را تغييرنام داد و نام وزارت جنگ بر آن نهاد و در آن هنگام دستور داد آزمايشهاي هستهاي آمريكا بر مبناي برابري با ساير قدرتهاي هستهاي آغاز شود!
اگر تهديد ترامپ و توانايي آمريكا براي كاربرد سلاحهاي هستهاي طوري است كه ميتواند 150 بار زمين را نابود كند درست باشد، اين هارت و پورت هستهاي هيچ ارزشي ندارد چونكه در همان بار اول آمريكا به همراه ديگر كشورها نابود خواهد شد. اولين كسي كه به هوا خواهد رفت ترامپ است. مگر اينكه ترامپ ادعا كند مردم ايالات متحده در كره مريخ زندگي ميكنند و از انفجار اتمي و تشعشعات هستهاي در امان هستند.
كاربرد و كاركرد سلاح هستهاي در جنگ ابرقدرتها به مثابه سنگ بزرگ علامت نزدن است چون اولين آثار شليك هستهاي شليك به خود است.
هيچ ارادهاي در جهان براي وقوع يك جنگ هستهاي وجود ندارد.
2- جمهوري اسلامي با آنكه توانايي ساخت سلاح هستهاي را دارد براساس يك تفكر الهي كاربرد هر نوع سلاح كشتار جمعي ازجمله سلاحهاي هستهاي را حرام و ممنوع اعلام كرده است. ايران كشورهاي جهان بهويژه كشورهاي داراي بمب اتمي را از افتادن در يك مسابقه هستهاي كه در آن برندهاي وجود ندارد نهي كرده است.
جمهوري اسلامي بارها در مواضع روشن و شفاف خود به كساني كه شبها سر بر متكاي چند كلاهك هستهاي ميگذارند و خيال ميكنند داشتن سلاح هستهاي امنيتآور است، توهم ميداند.
لذا راهبرد دفاعي خود را روي سلاحهاي متعارف گذاشته است. اين راهبرد كارآمدي خود را در سرنگوني داعش در منطقه و حتي در جنگ 12 روزه نشان داده است.
3- جغرافياي سياسي ايران ملت ما را در سر چهارراه جهان قرار داده است. در طول تاريخ تمام قدرتهاي جهاني به تصرف خاك ما طمع داشتهاند. ملت ما در طول تاريخ 7 هزار ساله خود براي دفاع سرزميني خود تصميم گرفتند كه خود يك قطب قدرت در جهان باشد. تاريخ قبل از اسلام و بعد از اسلام نشان ميدهد كه ايران همواره به عنوان يك قطب قدرت در جهان مطرح بوده است. لذا استعمارگران از 200 سال پيش تاكنون بنا را بر تجزيه خاك سرزميني ما گذاشتند. ايران امروز يك سوم ايران دويست سال پيش است. همايش «ما و غرب در آراء انديشه حضرت آیت الله العظمي خامنهاي» يك تلاش علمي و تئوريك براي تعيين جايگاه كنوني جغرافياي سياسي ايران بود.
بيش از 500 مقاله به اين همايش آمد كه محور اصلي آن بازخواني و فراز و نشيب مفهوم قدرت ملت ايران در تاريخ چند هزار ساله خود بود.
از 200 سال پيش تاكنون مدام ايران مورد ستيز قدرتهاي استكباري جهان به ويژه آمريكا بوده است و جالب اينكه برخي ايران را به ستيز با جهان و غرب متهم ميكنند.
ملت در همه اين سالها در لاك دفاعي بوده است. انقلاب اسلامي نقطه پاياني بر تجزيه و تضعيف ايران عزيز است.
4- دكتر محمدرضا شفيعي كدكني، استاد و پژوهشگر حوزه ادب و عرفان چندي پيش در نشستي فرمود: «يقين دارم در كل اين جهان يك جهان ديگري وجود دارد و آن جهان ايران است. جهان ايران مرزهاي كنوني جغرافيايياش يك حوزه شناخته شده است. اگر كسي معرفت و شناختي نسبت به جغرافياي تاريخي اين منطقه بزرگ داشته باشد يك سرزمين بزرگي را به نام ايران بزرگ مشاهده ميكند كه الان حكومتهاي متفاوتي در آن است. ولي براي كساني كه از چشمانداز فرهنگ تاريخ بشري نگاه ميكنند اين دنياي بزرگ از شمال آفريقا تا مرز چين، دنیایی است که مهمترين فرهنگي كه در آن وجود دارد و وجود داشته و خواهد داشت فرهنگ ايران است. در جهان به اين بزرگي ايران بزرگترين فرهنگ را داشته و دارد و خواهد داشت.»
استاد شفيعي كدكني يك فرد سياسي نيست اما سياسيترين حرف را كه تاكنون هيچ سياستمدار ايراني نگفته، گفته است.
علت حقد، حسد، كينه، طمع و دشمني استكبار جهاني به ملت ايران همين فرهنگ غني است كه امروز زير بمباران نقطهزن بيش از 260 شبكه ماهوارهاي فارسيزبان قرار دارد.
5- آمريكا 22 سال است طرح حمله به ايران را در مانورهاي جنگي تمرين ميكند اما هر بار پنتاگون مخالفت خود را با حمله به ايران اعلام كرده است و هيچ رئيسجمهوري در آمريكا جرأت دستور حمله به ايران را نداشت. اما ترامپ با حماقت در جنگ 12 روزه شانس آمريكا را در حمله نظامي به ايران آزمود. جنگافروزان آمريكايي فهميدند نه به ايران نظامي و نه به ايران سياسي نميشود حمله كرد تا چه رسد به ايران فرهنگي كه در جنگ اخير قدرت خود را در ايران و پهناي جغرافياي فرهنگي خود در جهان نشان داد.
نكته مهم در جنگ 12 روزه اين بود كه هيچ قدرت نظامي اعم از هستهاي و غيرهستهاي در جهان جرأت شليك به آمريكا و اسرائيل را ندارد اما در ايران اين اراده شليك به گيجگاه نظامي آمريكا وجود دارد. اين اراده ايران را در قله يك قطب قدرت جهاني قرار داده كه هيچ قدرتي در جهان نميتواند آن را از آن قله فرود آورد.
ايران فرهنگي اكنون سنگ بزرگ آسياب قدرت در جهان است و نیز ایران فرهنگی پرچم عدالت و آزادي را در ميان ملتهاي جهان نمایندگی می کند.