به گزارش مشرق، نخندید لطفاً! ماجرای چوپاننماهایی که پیامکهای لهجهدار و پر از غلط و غلوط میفرستادند، اگرچه امروز و با گذشت بیش از ۱۵ سال خندهدار به نظر میرسد، اما روزگاری شیرینترین و چه بسا پردرآمدترین روشهای کلاهبرداری نوین پیامکی محسوب میشد و لابد خیلیها را به نان و نوایی رسانده و خیلیهای دیگر را هم به خاک سیاه نشانده بود.
از چند سال پیش هم چوپاننماهای طماع دیروزی بساطشان را در فضای مجازی پهن کرده و به اشکال مختلف شروع به خالی کردن حساب مردم کردند. نمونههایش را لابد زیاد شنیده یا خواندهاید و چه بسا برخی از شما که این مطلب را میخوانید، گوشتان توسط این کلاهبرداران بریده شده باشد.
وسوسهگرها
موضوع این گزارش مستند البته مقولهای که هفته پیش پلیس فتا برای مرتبه هزارم دربارهاش هشدار داد، نیست. این هم که یک نفر حسابتان را در پیامرسانهای مختلف هک کند و بعد به اسم شما در تلگرام برای تک تک مخاطبانتان پیام بفرستد و درخواست مثلاً یک تا ۱۰میلیون تومان پول برای رفع گرفتاریاش بکند، ماجرای خیلی تازهای نیست.
یکی دو ماه پیش در یکی از پیامرسانهای وطنی، ابتدا «نیلوفر» و کمی بعد «مرضیه، الهام، نگار و...» برایم پیام گذاشتند که مثلاً: «اینترنت رایگان به شما تعلق گرفت.... بین یک تا۳۰ گیگ اینترنت رایگان برای تمام اپراتورها... هدیه دفتر پیشخوان به مناسبت شهریور... دریافت در یک دقیقه... با کلیک روی لینک زیر...»!
چوپاننماهای دیروزی و هکرهای امروزی که توی کار فیشینگ و خالی کردن حساب مردم هستند البته خوب میدانند که مجازیبازها و مجازیشناسها سروگوششان از این پیامها پر است، اما روی قشری از گوشی بهدستهای کمسوادتر حساب کردهاند که هر وعده و وعیدی میتواند آنها را برای کلیک کردن روی لینک کلاهبرداری وسوسهشان کند، از چند گیگ اینترنت رایگان بگیرید تا وسوسه شرکت در قرعهکشی گوشی رایگان، جایزه سفر زیارتی، وام بدون بهره و... . البته به همان اندازه هم روی وفور انواع و اقسام تبلیغات و پیامکهای واقعی قرعهکشی از طرف سازمانهای مختلف حساب باز کردهاند. شما هم مدیونید اگر فکر کنید در این خام شدنها و در تله افتادن کاربران، سازمانها و شرکتهایی که هر روز پیامکهای خوششانسی، جایزه و... می فرستند سهمی دارند!

سی سالههای مشرقی
حالا فکر نکنید چوپاننماهای بهروزرسانی شده فقط معضل کشور ما هستند. البته نمیتوان به ضرس قاطع گفت: «سِلنا، آیلین، مریم، مینا، زِتی اختر عزیز، سوزوکی کِیکو، الیزابت، سوزان و...» که مدتی است در تلگرام برای من یا شما پیام خصوصی میفرستند، واقعاً اهل چین، هنگکنگ، ژاپن، مالزی و اندونزی هستند یا همان کلاهبرداران وطنی خودمانند که با اسامی دخترانه و همچنین پروفایلهایی با تصاویری از یک خانم معمولاً شرقی قصد دارند گوشمان را ببرند؟
«مینا» که در پروفایلش در نگاه اول و به چشم خواهری یک دختر زیبای چشم بادامی است، اولین بار اینجوری در تلگرام پیام میدهد: «سلام... من مینا هستم ... آیا اتاق برایم در هتل رزرو کردید؟» من که تا امروز دهها پیام از این دست را دیده و توجهی نکردهام این بار تصمیم میگیرم پاسخش را بدهم... بقیه مفاد چت من و مینا را بخوانید: «ببخشید شما رو به جا نمیآورم؟... اووووه، عذر میخواهم من شما رو با مدیر هتل در ایران اشتباه گرفتم آیا شما اهل ایران هستید... بله من اهل ایران هستم... بازهم پوزش میخواهم بابت این اشتباه اما اتفاق زیبایی بود که من با شما آشنا شدم. من مینا سی ساله، در هنگکنگ زندگی میکنم بهزودی قرار است به ایران سفر کنم... بله از آشنایی با شما خوشوقتم من هم مجید و اهل مشهد هستم...».
آشنایی و چت من با دختر مشرقی سی ساله که تقریباً دهمین دختر سی سالهای است که طی دو سه هفته گذشته به اشتباه برایم پیام گذاشته، گرمتر میشود چون من نقشه نوشتن این گزارش را کشیدهام.
وقتی از «مینا» میپرسم چرا خودت هنگکنگی هستی و اسمت ایرانی است، زیر سبیلی سؤالم را در میکند و شروع به تعریف از مهربانی من، سفر قریبالوقوع به ایران و... میکند.
از سرگرمیها، تحصیلات و شغل و درآمدش میگوید و حسابی برای من دانه میپاشد. وقتی هم میبیند در کلکل و پاسخ به سؤالاتش پایه هستم و احتمالاً کمی خام شدهام، در سومین روز چت، پیشنهاد درآمدزایی بیشترش را میگذارد روی میز! قول میدهد اگر روزی دو یا سه ساعت از وقتم را طبق توصیههای او در اینترنت بگذارم، در فلان سایت ثبتنام کنم و... هفتهای ۱۰۰دلار برایم پورسانت جور کند!
میپرسم: خب... چطوری این پول به دست من میرسه؟ میگوید: عجله نکن! باید چند روز وقت بگذاری و کارهایی که میگویم را انجام بدهی تا من روش انتقال پول به حسابت را توضیح بدهم!
دردسرتان ندهم یک روز دیگر هم در سایت موردنظرش، روی این آیکون و آن آیکون کلیک میکنم تا درنهایت موجودی و اعتبار چند هزاردلاری حسابش را به من نشان بدهد و خاطرجمعم کند که قرار است از این همه پول سهمی هم به من برسد.
اشتباه گرفتی همشیره
روز آخر برایش پیام میگذارم: «مینای عزیز... من روزنامهنگارم و با اجازه شما همه مفاد چتهایمان را دستمایه یک گزارش درباره کلاهبرداریهای متنوع اینترنتی خواهم کرد هرچند میدانم پولی که بابت این گزارش میگیرم خیلی کمتر از پورسانتی است که تو قرار بود به من و به صورت رمزارز بدهی... میدانم بعد از این پیام تو حتی یک کلمه هم پاسخ و توضیح نخواهی داد... حتی نخواهی گفت چرا همه خانمهایی که با اسامی مختلف به من پیامی مثل تو دادهاند، سی ساله و مجرد هستند و قصد سفر به ایران را دارند؟ قربان تو، مجید»! مینا البته هیچ پاسخی نمیدهد.
روز بعد اما در تلگرام پیامی از یک نفر با پروفایل «زِتی اختر عزیز» (که واقعاً زمانی رئیس بانک مرکزی مالزی بوده) دارم به این شرح: آقای ماجید (منظورش مجید است) میخواهم اطلاعاتی در مورد دلیل تماس با شما را به اشتراک بگذارم. من قبلاً از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۶ به عنوان رئیس بانک نگارا مالزی خدمت کردهام و از عملیات این بانک اطلاع دارم. میخواهم شما را از وجود بانکهای متعدد و حسابهای راکد بدون هیچ وارث یا مالکی مطلع کنم. من در مورد آقای «رومن ماجید» شهروندی از کشور شما که صاحب یک شرکت استخراج طلا در مالزی بود، در سال ۲۰۱۴ فوت کرد و اکنون سپرده ۶۰میلیون دلاری ایشان در بانکهای مالزی بدون وارث مانده صحبت میکنم... شما با آقای «رومن ماجید» که در بانک من حساب داشت، نام خانوادگی و ملیت مشترکی دارید. من از شما برای کمک به مطالبه حساب به عنوان خویشاوند/وارث بعدی او درخواست همکاری دارم...»
برای از سر باز کردنش در پاسخ مینویسم: «من مجید هستم نه ماجید... توی مالزی قوم و خویش نداشتم... اشتباه گرفتی همشیره!»
روزنامه قدس در پایان نوشت: هوش مصنوعی در خدمت کلاهبرداران، ظاهراً متوجه شوخیام نمیشود و در پاسخ مینویسد: آه برادرم... خواهش میکنم برای همکاری با من در پیگیری ارثیه خود، روی لینک زیر کلیک کنید!












