به گزارش خبرنگار مهر، مجید جودی، معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی، امروز (چهارشنبه، ۲۱ آبان) در صدوسیونهمین نشست از سلسله نشستهای تخصصی به مناسبت هشتمین سالگرد زلزله سال ۱۳۹۶ سرپل ذهاب، با اشاره به تجارب بنیاد مسکن در بازسازی پس از سوانح طبیعی، اظهار کرد: پس از زلزله گیلان - زنجان در سال ۱۳۶۹، زمانی که تدوین برنامه بازسازی را آغاز کردیم، معتقد بودیم بازسازی تنها یک کار عمرانی و فنی نیست، بلکه فرآیندی چندوجهی است که ابعاد اجتماعی و روانی آن در بسیاری از موارد از جنبههای عمرانی پررنگتر است.
وی افزود: در بنیاد مسکن، بازسازی را نه صرفاً ساخت دوباره خانهها و روستاها، بلکه زندهسازی زندگی مردم میدانستیم. بر همین اساس، زمانی که درباره شاکله برنامه بازسازی فکر میکردیم، و محوریت بازسازی را بر مشارکت مردم گذاشتیم.
جودی بیان کرد: سیاست ما این بود که مردم خودشان در فرآیند تصمیمگیری و تصمیمسازی مشارکت فعال داشته باشند. در تدوین برنامه بازسازی، مبانی و اهداف را به گونهای تنظیم کردیم که نقش مردم در آن پررنگ باشد. اگر به سیاستهای بازسازی آن زمان نگاهی بیندازید، مشاهده میکنید که یکی از تأکیدات جدی ما این بود که مجریان بازسازی نگرش انفعالی نسبت به نهادهای عمومی و محلی نداشته باشند و مردم و نهادهای محلی را از تصمیمسازیها کنار نگذارند.
اعتمادسازی در بازسازی، کلید ثبات اجتماعی در مناطق زلزلهزده
وی با تأکید بر اهمیت نقش مردم در فرآیند بازسازی گفت: هدف ما این بود که تصمیمگیریها در یک تعامل واقعی با مردم انجام شود، نه اینکه مجریان تصور کنند همهچیز را میدانند و مردم باید صرفاً تابع باشند. به همین خاطر، بحث مشارکت و نقشآفرینی مردم در برنامهها کاملاً مشهود بود.
معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن انقلاب اسلامی افزود: هرچند میزان موفقیت در اجرای این سیاستها در بازسازیهای مختلف متفاوت بود، اما در مجموع، بحث سرمایه اجتماعی و جلب اعتماد مردم برای ما اهمیت زیادی داشت. در زمان بازسازی مناطق زلزلهزده رودبار - منجیل، که عمدتاً روستایی بودند، با وجود آنکه شوراهای اسلامی هنوز شکل نگرفته بود، طرحی تحت عنوان «کمیتههای عمران» ارائه داد.
تجربه نشان داد که بدون سرمایه اجتماعی، هیچ بازسازی موفقی شکل نمیگیرد
وی یادآور شد: در این طرح، در هر روستا با رأی مستقیم مردم، دو یا سه نفر از افراد مورد اعتماد انتخاب میشدند تا به عنوان رابط میان مدیریت بازسازی و جامعه عمل کنند. این کمیتهها وظیفه داشتند دیدگاههای مردم را منتقل کرده و تصمیمات و برنامههای بازسازی را در بین جامعه ترویج دهند.
جودی تصریح کرد: برخلاف برخی تصورات، اعضای این کمیتهها از میان افراد کاملاً مورد اعتماد مردم انتخاب میشدند و به همین دلیل توانستند نقش مؤثری در فرآیند بازسازی ایفا کنند. این سازوکار در تصمیمگیریهای مربوط به نقشهریزی و مکانیابی روستاها نیز بسیار مؤثر بود و نقش مهمی در پیشبرد هماهنگی میان مردم و مدیران بازسازی داشت.
وی گفت: در بازسازیهای بعدی نیز تلاش شد تا به اشکال مختلف این ارتباط با مردم حفظ و تقویت شود. یکی از مباحث مهمی که همواره بر آن تأکید داشتیم، رضایت عمومی یا نسبی مردم از فرآیند بازسازی بود که در اغلب سوانح مشاهده شد.
جودی افزود: خوشبختانه هنوز هم برخی از افراد و کارشناسانی که در تدوین برنامه بازسازی پس از زلزله منجیل - رودبار نقش داشتند، در این حوزه فعالاند. هرچند نسل آنها رو به پایان است، اما همان باور به مشارکت و اعتمادسازی همچنان در سیاستهای بازسازی بنیاد مسکن وجود دارد.
وی تصریح کرد: بارها از من پرسیدهاند چگونه توانستید در مناطق آسیبدیده از زلزله، این میزان رضایت نسبی را در میان مردم ایجاد کنید. در حالیکه بازسازی میتواند بستری برای تنشهای اجتماعی و حتی امنیتی باشد، اما در زلزلههای بزرگی مانند گیلان - زنجان و سرپل ذهاب یا در سیلهای گسترده، هیچگاه شاهد تنشهای اجتماعی خطرناک یا تهدیدات امنیتی نبودیم.
معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن ادامه داد: یکی از دلایل اصلی این آرامش اجتماعی، همان اعتمادسازی و مشارکت واقعی مردم در فرآیند بازسازی است. وقتی مردم احساس کنند نقش و صدای آنها شنیده میشود، خودشان بزرگترین عامل ثبات، همکاری و امید در مسیر بازسازی خواهند بود.
وی با اشاره به تجربه زلزله سرپل ذهاب گفت: این منطقه از جهات مختلف ویژگیهای خاص خود را داشت. سرپل ذهاب در ناحیهای مرزی قرار گرفته و پیشتر تجربه جنگ هشتساله را از سر گذرانده بود. بخش زیادی از مناطق زلزلهزده، در دوران جنگ تحمیلی تحت اشغال نیروهای عراقی بودند و پس از آزادسازی، مردم آنجا تجربهای دشوار و طولانی از بحرانهای اجتماعی و اقتصادی داشتند.
جودی افزود: از سوی دیگر، در این منطقه ترکیب جمعیتی متنوعی وجود داشت. افزون بر این، پیش از وقوع زلزله، سرپل ذهاب به عنوان یکی از نقاط دارای ظرفیت اقتصادی در غرب کشور مطرح بود. حتی برخی از برنامهها در حال شکلگیری بود تا این شهر به عنوان «بانه دوم» شناخته شود و به مرکز مبادلات مرزی و اقتصادی تبدیل گردد.
وی یادآور شد: همین امید به رونق اقتصادی موجب شده بود که بسیاری از مردم از مناطق اطراف به سرپل ذهاب مهاجرت کنند و حدود ۵۰ درصد جمعیت شهر را مستأجران تشکیل دهند. اما با ظهور داعش در عراق و ناامن شدن مرزها، این روند متوقف شد و بسیاری از ساکنان جدید، که برای فعالیتهای اقتصادی آمده بودند، در همان منطقه باقی ماندند و بازنگشتند. به همین دلیل، در زمان وقوع زلزله، شهر با ترکیبی ناهمگون از بومیان، مهاجران و مستأجران مواجه بود که شرایط اجتماعی خاصی را رقم زده بود.
معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن افزود: در چنین فضایی، متأسفانه در ساعات و روزهای ابتدایی پس از زلزله، شاهد ناکارآمدی شدید در امداد و نجات و توزیع کمکها بودیم. من شخصاً روز نخست زلزله، صبح زود در سرپل ذهاب حضور داشتم و دیدم که نحوه امدادرسانی و توزیع اقلام امدادی در وضعیت بسیار نابسامانی قرار داشت.
وی بیان کرد: مردم به دنبال کامیونها میدویدند تا چادر، پتو یا سایر اقلام را که از پشت خودروها پرتاب میشد، جمعآوری کنند. این وضعیت در حد یک فاجعه بود و سبب شد اعتماد عمومی مردم نسبت به مدیریت بحران و نهادهای امدادی بهشدت آسیب ببیند. در چنین شرایطی، برای ما که وظیفه بازسازی را بر عهده داشتیم، جلب مجدد اعتماد مردم امری بسیار دشوار اما حیاتی بود.
جودی ادامه داد: در کنار همه این مشکلات، باید به زمینههای سیاسی و رسانهای آن زمان نیز توجه داشت. در همان مقطع، رقابتهای سیاسی در کشور در آستانه انتخابات شدت گرفته بود و برخی جریانها از وضعیت نابسامان منطقه برای انتقاد از دولت مستقر استفاده میکردند.
معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن گفت: یادم هست در رسانه ملی، هر شب برنامههایی درباره وضعیت منطقه پخش میکرد. حتی یکی از مجریان ورزشی کشور، به منطقه آمده بود و در میان مردم درباره وضعیت کانکسها صحبت میکرد. برنامههایی با محور اینکه چرا دولت نمیتواند کانکس توزیع کند و چرا امکانات به مردم نمیرسد، جو روانی سنگینی در کشور ایجاد کرده بود.
وی تأکید کرد: تمام این شرایط، از فضای رسانهای و رقابتهای سیاسی گرفته تا ناامنیهای مرزی و بحران اعتماد عمومی سبب شده بود تا بازسازی در سرپل ذهاب نه فقط یک پروژه عمرانی، بلکه یک مأموریت پیچیده اجتماعی و مدیریتی تلقی شود. در چنین بستری، ایجاد اعتماد و مشارکت مردم بزرگترین دستاورد و مهمترین هدف ما بود.
۵۰ درصد از جمعیت مردم سرپل ذهاب مستأجران بودند
جودی یادآور شد: در جریان بازسازی، یکی از مهمترین مشکلات ما مربوط به خانوارهایی بود که مالکیت مسکن نداشتند. در شرایطی که خانه بسیاری از مردم تخریب شده بود و باید به آنان رسیدگی میشد، نیمی درصد از جمعیت شهر سرپل ذهاب مستأجر بودند و اصولاً امکان ارائه واحد مسکونی به آنان وجود نداشت، چرا که فاقد زمین و ملک شخصی بودند.
وی گفت: حاکمیت و دستگاههای اجرایی وظیفه داشتند به آسیبدیدگان واقعی زلزله رسیدگی کنند، اما درباره مستأجران وضعیت متفاوتی وجود داشت. نمیتوانستیم همان سیاستهایی را که برای مالکان در نظر گرفته شده بود برای مستأجران نیز اجرا کنیم، چراکه این گروه فاقد بستر مالکیت و زمین برای ساختوساز بودند و عملاً راهکاری قانونی و اجرایی برای تأمین مسکنشان وجود نداشت.
این مقام مسئول ادامه داد: در چنین وضعیتی، ما تلاش کردیم از ظرفیت افراد و گروههایی که در میان مردم اعتبار اجتماعی داشتند، استفاده کنیم تا از طریق آنان، اعتماد عمومی را جلب کرده و مسیر مشارکت مردم در بازسازی هموار شود.
همکاری بنیاد مسکن و دانشگاه تهران، الگوی موفق بازسازی اجتماعی پس از بحران شد
وی گفت: در نخستین گام، بنیاد مسکن با دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران قراردادی منعقد کرد تا تیمهایی از متخصصان و نیروهای ترویجی به منطقه اعزام شوند. مأموریت این گروهها آموزش و تبیین شیوههای بازسازی برای مردم، آشنایی آنان با نقش خود در فرآیند بازسازی و تشویق به مشارکت فعال در تصمیمگیریها بود.
معاون بازسازی و مسکن روستایی بنیاد مسکن افزود: این گروههای دانشگاهی با حضور در میان مردم و ارتباط مستقیم با خانوادههای آسیبدیده، فرهنگ مشارکت را در میان ساکنان منطقه تقویت کردند. آنان بازسازی را از یک طرح صرفاً مهندسی و عمرانی به یک حرکت اجتماعی و مردمی تبدیل کردند که در آن خود مردم نقش اصلی را در بازسازی زندگی و محیط خود بر عهده دارند.
جودی در پایان خاطرنشان کرد: تجربه همکاری بنیاد مسکن با دانشگاه تهران نشان داد که بهرهگیری از دانش اجتماعی و رویکرد مردممحور میتواند یکی از مؤثرترین ابزارها در بازسازی پس از بحران باشد. این تعامل، الگویی موفق از همافزایی میان نهادهای اجرایی و علمی برای بازسازی جامعه پس از حادثه را به نمایش گذاشت.











