
به گزارش خبرنگار فرهنگی تابناک، طی چندسال گذشته که تعدادی از بزرگان دوبلاژ ایران از دنیا رفتهاند، جایگزینی نداشتهاند و جای خالی صدا و شیوه گویندگیشان در دوبله فیلمها بهشدت احساس میشود. البته دوبله آثار خارجی [که فیلمها هم دیگر دوام و قوام فیلمهای گذشته را ندارند] ادامه دارد و به قول قدیمیهای دوبله روند فارسیسازی فیلمها انجام میشود اما دوبله به معنای واقعی کلمه، انجام نمیشود.
در چنینشرایطی است که بازبینی و تماشای دوباره آثار سینمایی، حسرت دوبلههای قدیمی را در دل مخاطبان جدی اینحرفه زنده میکند و یکنکته را هم تذکر میدهد؛ اینکه خیلی از فیلمهایی که میدیدیم و از تماشایشان لذت میبردیم، واقعا آثار ارزشمند و قدرتمندی نبودند؛ این دوبله فارسی گویندگان و مدیر دوبلاژان ایرانی و فارسی زبان بود که تماشای اینآثار را شیرین میکرد و میتوان کلی ایراد فیلمنامهای و فنی به اینآثار گرفت.
یکی از آثار ضعیف سینمای وسترن آمریکا که دوبله فارسیاش، آن را بالا کشیده و تماشایش را لذتبخش میکند، «سیلورادو» ساخته لارنس کدسن در سال ۱۹۸۵ است. فیلم از نظر جذابیت، نمیتواند تماشاگر امروزی را راضی کند و از دیدنش خسته خواهد شد. چون مانند بسیاری دیگر از آثار وسترن (به جز سهگانه اسپاگتی سرجیو لئونه و معدود فیلم های مهم چون «با گرگها میرقصد») چیزی جز تیراندازی، اسبسواری در دشتهای باز، کتککاری، عبور از رودخانه و جاده، به مقصد رساندن دلیجان، نجات برادر محکوم به اعدام، پس گرفتن صندوق پول، به هم ریختن کافه و بزنبزن، حضور سفیدپوستهای منصف که حق سیاهپوستها را رعایت میکنند و ... چیزی ندارد. فقط تعدادی از چهرههای مطرح وقت سینمای آمریکا در آن حضور دارند که ایفای نقششان با شنیدن صدای گویندگان ایرانی برایمان تحملکردنی شده است. البته یکبحث همیشگی فیلمهای وسترن هم اینمیان در اینفیلم هست که نباید از قلم بیافتد و همیشه و همیشه با اینشلوغکاریها، از نظر مخاطب ایرانی مغفول مانده است؛ «تصاحب زمین» که ریشه در همان رفتار استعماری آمریکاییهایی دارد که مثل جان وین با سرخپوستهای یاغی (صاحبان اصلی زمین) جنگیدهاند.
صداهایی که در نسخه دوبله اینفیلم، به ترتیب میشنویم، از اینقرارند:
مرحوم ناصر احمدی، مرحوم جلال مقامی، تورج مهرزادیان، ابوالقاسم محمدطاهر، مرحوم مهدی آرین نژاد، مرحوم بیژن علی محمدی، میرطاهر مظلومی، مرحوم حسین عرفانی، مرحوم مازیار بازیاران، منوچهر زنده دل، مرحوم سعید مظفری، اکبر منانی، شهاب عسکری، مرحوم محمدعلی اشکبوس، مهرداد ارمغان، فریبا شاهین مقدم، کریم بیانی، حسین نورعلی، مینا شجاع و کتایون اعظمی.
اینمیان سعید مظفری که بهتازگی درگذشت، جای کوین کاستنر جوان گویندگی میکند. اینشخصیت مقابل کوین کاستنرِ «با گرگها میرقصد» قرار دارد که کاراکتر جاافتاد و آرامی داشت و با صدای خسرو خسروشاهی او را دیدهایم. کاستنر اینفیلم، سرزنده و شوخ و شنگ است و به اصطلاح دیوار راست را بالا میرود. سعید مظفری هم بهخوبی حقش را ادا کرده است.
بهجز زیبانشان دادن استعمارِ آمریکاییها و تصاحب زمینهای بومیان، فیلمهای وسترن و همین «سیلورادو»، چند آموزه همیشگی دیگر دارند؛ یکی اینکه کلانتر بهعنوان نماینده قانون بد است و خودت باید با هفتتیر و خشونت حقت را بگیری. پس قانون ولمعطل است. همیشه هم صحنهای هست که قهرمان قانونگرای داستان باید به نهایت حد خشم خود برسد و بیخیال گوشه دنج و آرامش شود و یکتنه شهر را به هم بریزد و حق کلانتر و آدمبدهای دیگر را کف دستشان بگذارد. فیلمهای وسترن از اینجهت آینه تمامنمای آمریکایی هستند که از اول اینطور بنا شد و امروز در رسانهها بهعنوان حکومت قانون شناخته میشود. در حالی که همه میدانیم اینتبلیغات و سفیدشوییها مال توی فیلمها و تولیدات رسانههاست! اما چیزی که برای ما بینندگان و مخاطبان ایرانی جالب بوده و هست، هفتتیرکشهای آوارهای هستند که صدای گویندگان دوبلاژ ایران باعث شده دوستشان بداریم و با آنها همذاتپنداری کنیم؛ هفتتیرکشهایی که اولش تنها هستند، بعد میشوند سهچهارنفر و با هم میتازند و در افق محو میشوند.
واقعا دوبلاژ ایران و هنرمندان ایرانی چه خدمتی به سینمای آمریکا و جهان کردهاند! البته باید گفت هرچه کردیم برای دل خودمان بوده و با هنرمان، فیلمها را از آن خود کردهایم. کما اینکه خیلی از شیرینکاریهای گویندگان دوبلاژ هنوز هم که هنوز است، مثل ضربالمثل در دهان اهالی سینما و مخاطبان جدی فیلمهای دوبله میچرخند. پس زنده باد دوبله ایران!
صادق وفایی