ابومحمد الجولانی رئیس جمهور خودخوانده سوریه به تازگی در سفری عازم آمریکا شد و با مقام های ارشد سیاسی و نظامی آمریکایی به ویژه دونالد ترامپ رئیس جمهور این کشور دیدار و ملاقات کرد. رویدادی که با بازتاب های بین المللی گسترده ای همراه شد. نکته جالب اینکه جولانی پس از دیدار با ترامپ گفت که سوریه اکنون متحد ژئوپلیتیک آمریکا در غرب آسیا است. دیدار جولانی با ترامپ و بردلی کوپر فرمانده سنتکام و تعریف و تمجیدهای عجیب رئیس جمهور آمریکا از جولانی به عنوان فردی که دوستدار صلح است، در نوع خود حامل 2 پیام قابل تامل است.
اول اینکه ابومحمد الجولانی همان تروریستی است که دولت آمریکا زمانی برای هرگونه خبر و یا دستگیری وی 10 میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود. حال در شرایطی که این تروریست سابق حاضر شده در برابر آمریکا تسلیم شود و سوریه را نیز به تسلیم وادارد، می بینیم که در کاخ سفید او را تحویل می گیرند و وی را فردی دوستدار صلح معرفی می کنند! موضوعی که حتی تعجب برخی رسانه های غربی را نیز برانگیخته است. این مساله در نوع خود حامل این پیام راهبردی است که از منظر گفتمان کلان حکمرانی غربی، مساله اصلی قدرتهای غربی این نیست که یک فرد تروریست باشد یا نه، بلکه مساله اصلی این است که اگر او تسلیم واشنگتن باشد، همه مشکلات از نگاه رهبران آمریکایی حل است و آن فرد می تواند دست به هر جنایتی بزند و مطمئن باشد که غرب چشمان خود را خواهد بست. تعهد غربی ها به حقوق بشر و دموکراسی و غیره، با هدف فریبدادن ملت ها مطرح می شود. اگر ترامپ از جولانی تعریف می کند، بخاطر این است که وی سوریه را تسلیم او کرده است و الا شخص جولانی و جولانیها هیچ ارزشی برای آمریکاییها ندارند.
نکته دوم اینکه حضور جولانی در کاخ سفید و استقبال ترامپ از وی، برای چندمین بار گویای زوال گفتمانی آمریکا و غرب است. گفتمانی که به جنایتکاران و افرادی که باید تحت تعقیب باشند، با استقبال گرم در کاخ سفید پاداش می دهد. اکنون باید پرسید که آمریکایی ها چگونه می خواهند خود را طرفدار حکمرانی خوب و قانونمنداری و عدالت و صلح معرفی کنند؟ آیا ایستادن آن ها کنار رژیم اشغالگر قدس که بیش از ۶۵ هزار نفر را ظرف دو سال در نوار غزه به شهادت رسانده یا جولانی که پرونده ای سیاه در کشتار انسانهای بیگناه دارد، آن ها را در موقعیتی قرار می دهد که ادعاهای سابق خود را مطرح کنند؟ به نظر می رسد گفتمان غرب در حوزه حکمرانی را بیش از آنکه قانونمدارانه بدانیم، باید ریاکارانه ارزیابی کنیم. گفتمانی که به وقتش با گرگ ها به صراحت روی صحنه و پیش چشم همگان می رقصد....