من فکر میکنم جنگ اوکراین درون خاک اوکراین پایان خواهد یافت و این پایان نه فقط به شکل یک توافق، بلکه در راستای منافع قدرتهای بزرگ خواهد بود. متأسفانه، اوکراینیها قربانیان واقعی این بازی بزرگ هستند، قربانی بلندپروازیهای رهبر روسیه و منافع قدرتهای جهانی- نیون آنجلیچ
عصر ایران؛ محمد حسن گودرزی- با آزمایشهای هستهای و نقض حریم هوایی کشورهای اروپایی توسط پهپادهای روسی، نگرانیها درباره یک اقدام تحریکآمیز علیه یکی از اعضای ناتو افزایش یافته است. آمادگی این اتحاد برای واکنش سریع چیست و آیا روسیه ریسک یک جنگ جهانی را میپذیرد؟
جنگ اوکراین، که در ابتدا به عنوان یک آزمون قاطع برای وحدت غرب تلقی میشد، با ورود به مرحلهای فرسایشی، شکافهای عمیق در استراتژی و اراده سیاسی اروپا را آشکار کرده است. هیجان اولیه برای حمایت بیقید و شرط، جای خود را به محاسبات سرد اقتصادی و خستگی فزاینده عمومی داده است؛ واقعیتی که نخبگان سیاسی در پایتختهای اروپایی، اغلب آن را نادیده میگیرند.
در این میان، سایه تغییرات سیاسی در ایالات متحده، کل معماری امنیتی اروپا را که به شدت به واشنگتن وابسته است، با عدم قطعیتی بیسابقه مواجه کرده است. اروپا اکنون در یک دوراهی استراتژیک گرفتار شده است: از یک سو، با تهدید تجدیدنظرطلبانه روسیه در مرزهای شرقی خود روبروست و از سوی دیگر، با چالش تأمین امنیت خود بدون تکیه بر ضمانتهای سنتی آمریکا دست و پنجه نرم میکند.
نیون آنجلیچ (Neven Andjelic)، کارشناس مسائل بینالملل و استاد دانشگاه ریجنتس لندن (Regent's University) در حوزه روابط بینالملل و حقوق بشر است. او که از سال 2014 تا 2018 در کمیته مشورتی کنوانسیون چارچوب برای حمایت از اقلیتهای ملی - شورای اروپا خدمت کرده درباره شرایط کنونی با عصرایران صحبت کرده است:
با طولانی شدن جنگ اوکراین، آیا «خستگی از جنگ» در اروپا، کییف را به سمت صلحی ناخواسته سوق میدهد و تعهد امنیتی بلندمدت اروپا به اوکراین چیست؟
اروپا در سال ۲۰۲۲ آمادگی تعهد نظامی جدی در اوکراین را نداشت، همانطور که در سال ۲۰۰۸ در ماجرای گرجستان و در سال ۱۹۹۲ در بوسنی و هرزگوین نیز آماده نبود. اروپا از نظر ظرفیت نظامی دچار کمبود است؛ یا بهتر بگوییم، این ظرفیت را فقط در نقش پشتیبان ایالات متحده دارد.
قدرت مالی وجود دارد، اما میان رأیدهندگان مقاومت مشروعی در برابر صرف هزینههای هنگفت دفاعی دیده میشود. نخبگان لیبرال به این واقعیت توجه نمیکنند و در نتیجه در حال از دست دادن آرای خود هستند. متأسفانه این آرا معمولاً به گروههای صلحطلب نمیروند، بلکه به سمت جریانهای راستگرای افراطی میروند که بیش از هر چیز بر توقف مهاجرت متمرکزند.
با این حال، این وضعیت نبود که اروپا را به پذیرش ضرورت صلح در اوکراین سوق داد، بلکه ترامپ بود که باعث شد آنها در پیروی از موضع آمریکا قدم بردارند. این امر ریاکارانه است، اما اکنون اروپاییها صرفاً خواهان «صلح» هستند و گفتوگوهایی برای صلح سازماندهی نمیکنند که روسیه را نادیده بگذارد. توجه داشته باشید که روسیه آغازگر حمله بود، ولی این جنگ بدون حضور روسیه بر سر میز مذاکره پایان نمییابد.
خستگی در اروپا در میان مردمی است که دیگر از خدمات اجتماعی مانند گذشته بهرهمند نیستند، چون بودجه به اوکراین اختصاص یافته است. نخبگان اگر با تغییر در کاخ سفید روبهرو نبودند، احتمالاً همچنان به پشتیبانی از اوکراین ادامه میدادند.
با توجه به اینکه برنامههای ترامپ برای صلح در اوکراین احتمالاً شکست خواهد خورد، بازدارندگی ناتو در برابر روسیه با چه چالشهایی روبرو است و آیا اروپا در حال توسعه یک "طرح B" دفاعی مستقل از ایالات متحده است؟
تمام طرحهای دفاعی اروپا کوتاهمدت نیستند، زیرا توسعه تواناییهای نظامی قابل توجه زمان میبرد. آنها اکنون مصمم به انجام این کار هستند، اما پذیرفتهاند که دستکم ده سال طول خواهد کشید تا بتوانند بدون ناتو به رهبری آمریکا عمل کنند. در نتیجه، اروپا هنوز به آمریکا نیاز دارد و از هر سیاستی که ترامپ تعیین کند پیروی خواهد کرد.
در واقع، اروپا دو گزینه واقعی دارد: گزینه ترامپ، هرچه او تصمیم بگیرد؛ یا رویکرد صلحطلبانه نسبت به روسیه، که برخی ممکن است نام آن را «دلجویی» بگذارند. پس از تعهدات مالی و تبلیغاتی بزرگی که برای مقابله با روسیه – به بهای از دست رفتن منافع اوکراین – انجام دادهاند، تنها گزینه امنیتی واقعگرایانه برای اروپا، پیروی از آمریکا و ترامپ در بلندمدت است.
چه شرایطی در میدان نبرد یا در عرصه بینالمللی میتواند به مذاکرات صلح واقعی منجر شود و خطوط قرمز غیرقابل مذاکره بین روسیه و اوکراین چیست؟
نظریههای پایان درگیری میگویند که پایان جنگ یا با تسلیم یکی از طرفین رخ میدهد یا با مذاکره برای صلح. تسلیم شدن پس از جنگ جهانی دوم بهندرت رخ داده است، بنابراین برای صلح باید هر دو طرف برای مذاکره آماده باشند، و این آمادگی زمانی حاصل میشود که ظرفیت نظامی، اقتصادی، سیاسی و انسانی هر دو طرف فرسوده شده باشد. من تصور میکردم به این مرحله نزدیک شدهایم، اما امتناع روسیه نشان میدهد هنوز مقداری ذخیره (نظامی، اقتصادی، سیاسی و انسانی) برایش باقی مانده است.
نکته دیگر این است که سه نوع رژیم در زمینه جنگها وجود دارند:
۱. دموکراسیها که میتوانند شکست را بپذیرند و رهبرانشان بهصورت مسالمتآمیز جایگزین میشوند.
۲. دیکتاتوریها که میتوانند شکست را بپذیرند اما با سرکوب منتقدان، رهبر همچنان در قدرت میماند.
۳. رژیمهای میانحالتی مانند روسیه، که نه دموکراسیاند نه تمامعیار دیکتاتوری. در چنین رژیمهایی رهبر نمیتواند عدم پیروزی را بپذیرد، زیرا با وجود کنترل امنیتی شدید، نگرانی از هرگونه شورش یا نافرمانی اجتماعی او را وادار به ادامه جنگ میکند تا «نشانهای از پیروزی» نشان دهد. شاید به همین دلیل است که پوتین هنوز طرحهای ترامپ را رد کرده است.
احتمالاً اوکراین ناچار خواهد شد در سکوت از دست رفتن بخش بزرگی از اراضی خود و تثبیت خطوط درگیری را بپذیرد، مشروط بر اینکه به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر آن مناطق رخ ندهد. به نظر میرسد شهوت ارضی روسیه درحالیکه خواهان قلمرو بیشتری هست نیز شامل بلعیدن کریمه و شرق اوکراین هم باشد. روسیه بعید است به کمتر از این رضایت دهد. این مسئله جنبه اخلاقی ندارد، بلکه مبتنی بر واقعیتهای میدانی است.
با توجه به آزمایشهای سلاحهای هستهای روسیه و ورود پهپادهای نظامی به حریم هوایی چندین کشور اروپایی، سناریوی حمله «آزمایشی» روسیه به یک عضو ناتو چقدر جدی است و آمادگی اتحاد برای واکنش سریع چیست؟
من باور ندارم روسیه واقعاً بخواهد آمادگی ناتو را بیازماید. چنین اقدامی «خط قرمز» غرب و ناتو خواهد بود. اگر رژیم مسکو اندکی خرد سیاسی داشته باشد، از مرز تحریکات کوچک – مانند پرواز پهپادها بر فراز جمهوریهای بالتیک یا لهستان – فراتر نخواهد رفت، چون هر اقدام بزرگتر خطر رویارویی مستقیم را بهدنبال دارد و در آن صورت با یک جنگ جهانی روبهرو میشویم. رهبران فعلی در هر دو سوی من را آرام نمیکنند، زیرا به هیچکدام اعتماد ندارم.
شکاف در درک تهدید روسیه بین اعضای شرقی و غربی ناتو چقدر عمیق است و مسکو چگونه میتواند از این تفاوت برای فلج کردن ناتو استفاده کند؟
فکر نمیکنم روسیه بتواند ناتو را فلج کند. همگراییهای اروپایی تصویری نادرست از یک «اروپای واحد» ایجاد کردهاند. در واقع دو اروپا وجود دارد، حتی با گسترش اتحادیه اروپا و ناتو. از نظر فرهنگی، اقتصادی و تاریخی، بیشتر کشورهای بلوک شرقی سابق با اروپای غربی تفاوت دارند.
یک آزمون ساده: زمانی که مجارستان قوانین شدید ضد دگرباشان جنسی را تصویب کرد، همه رهبران اتحادیه اروپا بیانیهای علیه آن امضا نکردند؛ از میان کشورهای کمونیستی سابق، تنها استونی و لتونی آن را امضا کردند. این واقعیتی است که بروکسل از پذیرشش طفره میرود. کشورهای شرق اروپا که تجربه منفی از زندگی در نظامهای تحت سلطه روسها دارند، گرایشهای ضدروسی شدیدی یافتهاند. آنها بهعنوان اعضای اتحادیه اروپا و ناتو، عملاً بقیه اروپا را به سمت تقابل رادیکالتر با روسیه میکشانند.
بپذیریم یا نه، این سیاست اشتباهی است که بروکسل پذیرفته، هرچند قابل درک است که لهستان یا جمهوریهای بالتیک بخواهند میان خود و روسیه دیواری بکشند. در قرن نوزدهم ورشو سومین شهر بزرگ امپراتوری تزار بود؛ اودسا چهارم و کییف پنجم. امروز بودجه دفاعی لهستان این کشور را به یکی از قدرتمندترین نیروهای نظامی اروپا تبدیل کرده است. وزیر خارجه آن کشور نیز فردی جنگطلب است. او پس از انفجار خط لوله نورد استریم ۲، در توییتر نوشت: «سپاسگزاریم آمریکا!» البته توییت را بعداً حذف کرد. لهستان درخواست آلمان برای استرداد یک مظنون اوکراینی در این انفجار را رد کرد، در حالی که ایتالیا استرداد مظنون دیگر اوکراینی را پذیرفت. این تفاوتها حتی در حوزه قضایی میان شرق و غرب اروپا قابل مشاهده است.
دکترین واکنش اروپا (یا ناتو) به استفاده احتمالی روسیه از سلاح هستهای تاکتیکی در میدان نبرد چیست؟
من واقعاً نمیخواهم به استفاده تاکتیکی از سلاح هستهای فکر کنم. این یک فاجعه انسانی است، همانگونه که در ژاپن در سال ۱۹۴۵ رخ داد. چنین سلاحی نباید در هیچ شرایطی و به هیچ دلیلی مورد استفاده قرار گیرد. این موضوع فقط یک شاهد دیگر است بر اینکه انسانیت در قرن بیستویکم تا چه اندازه سقوط کرده است.
بازگرداندن خدمت سربازی اجباری در اروپا برای رفع کمبودهای نظامی چقدر واقعبینانه و از نظر اجتماعی قابل قبول است؟
خدمت اجباری نظامی آینهای است تا اروپاییها چهره واقعی خود را ببینند. ممکن است نخبگان سیاسی آن را مطرح کنند و از مسیر قانونی بگذرانند، اما جوانانی که باید خدمت کنند و احتمال دارد به میدان جنگ بروند، بهسرعت درمییابند که این امر به اندازه بازیهای ویدئویی «هیجانانگیز» نیست. تجربه اوکراین گواه این است: مردم در ابتدا با شور و اشتیاق به دفاع برخاستند، اما هنگامی که فهمیدند احتمال مرگ بسیار بالاست، هیجان جای خود را به واقعیت داد. افتخار نظامی چه فایده دارد اگر به قیمت جان انسان تمام شود؟
وحشت کنونی در میان والدین کروات جوانان نشانه روشنی است، زیرا نسل فرزندان آنها نخستین گروهی است که برای خدمت اجباری فراخوانده خواهد شد. من آیندهای طولانی برای این سیاست نمیبینم. اگر اشتباه کرده باشم، پس همه صلحطلبان باید به نیوزیلند مهاجرت کنند و از این دیوانگی بگریزند. در ضمن، بسیاری از الیگارشهای کالیفرنیایی زمینهایی در آنجا خریدهاند. شاید آنها عاقلانه برای نجات خود برنامهریزی میکنند!
وضعیت ثبات داخلی رژیم پوتین چگونه است؟ آیا شواهدی از اختلافات نخبگان یا فرسایش حمایت مردمی وجود دارد که میتواند محاسبات جنگی کرملین را تغییر دهد؟
من از اینکه پوتین طرح ترامپ را نپذیرفت شگفتزدهام. به نظر میرسد رژیم روسیه از آنچه غرب انتظار داشت، قدرتمندتر است. با این حال، شمار زیادی از روسهای سطح بالا کشور را ترک کردهاند. در مورد کسانی که باقی ماندهاند، تنها میتوان حدس زد چه میاندیشند. به تبلیغات دربارهی شکاف درون کرملین اعتماد ندارم؛ این نوع رژیمها معمولاً بسیار قدرتمند به نظر میرسند و ناگهان فرو میپاشند. تاریخ نمونههای بسیاری پیش روی ما گذاشته است: دیوار برلین و رژیم آلمان شرقی از جمله آنها. من مطمئنم رژیم مسکو از آنچه پوتین تصور میکند ضعیفتر است، اما نمیتوان به اطلاعات غرب درباره اختلافات داخلی اتکا کرد، زیرا در عصر «اخبار جعلی»، اطلاعات و ضداطلاعات به سلاح تبدیل شدهاند.
فکر میکنید آینده جنگ اوکراین به کجا خواهد انجامید؟ توافق بین اوکراین و روسیه یا گسترش جنگ به بقیه اروپا؟
به باور من، جنگ اوکراین سرانجام به صلح ختم خواهد شد، چون قدرتهای بزرگ جهان جنگ میان قدرتهای کوچک را تحمل میکنند و حتی از آن برای پیشبرد منافع خود بهره میگیرند. جنگ میان یک قدرت بزرگ و یک قدرت کوچک نیز پذیرفتنی است، زیرا اقتصاد جهانی را به خطر نمیاندازد، و همه ابرقدرتها به اقتصاد جهانی وابستهاند. تنها نوعی از جنگ که قدرتهای بزرگ نمیتوانند تحمل کنند، جنگ میان خودشان است چون ویرانی مطلق به همراه دارد. بنابراین من فکر میکنم جنگ اوکراین درون خاک اوکراین پایان خواهد یافت و این پایان نه فقط به شکل یک توافق، بلکه در راستای منافع قدرتهای بزرگ خواهد بود. متأسفانه، اوکراینیها قربانیان واقعی این بازی بزرگ هستند، قربانی بلندپروازیهای رهبر روسیه و منافع قدرتهای جهانی.
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
منبع خبر "
عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد.
(ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.