خبرگزاری مهر - گروه استانها: زاگرس، این نگین سبز و ریه حیاتی ایران که هزاران سال مایه زایش رودهای خروشان، رویشگاه جنگلهای دیرپای بلوط و پناهگاه جوامع کهن محلی بوده، این روزها در تبوتاب خشکسالی بیامان میسوزد. این رشتهکوه طویل که نقش بیبدیلی در تأمین آب، حفظ تنوع زیستی و تعدیل آبوهوای فلات ایران دارد، امروز زیر فشار طاقتسوز کمآبی، فرسایش شدید خاک و بهرهبرداری ناپایدار از منابع طبیعی، نفسهای آخر را میکشد.
قلب تپنده زاگرس مرکزی در استان لرستان، طی شش سال اخیر با خشکسالیهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکند. آمارها حکایت از کاهشی نگرانکننده بیش از ۸۰ درصدی بارشها دارد، بهگونهای که میانگین بارش سالانه این منطقه به کمتر از ۳۰۰ میلیمتر رسیده و تا آبانماه سال جاری، تنها دو میلیمتر بارندگی در سامانههای استان به ثبت رسیده است. این شرایط بحرانی، توان طبیعی خاک را برای نگهداری آب به حداقل ممکن رسانده و زنگ خطر یک فاجعه زیستمحیطی را به صدا درآورده است.
دگرگونی آبوهوا
محسن تیزهوش کارشناس حوزه محیطزیست لرستان دراینرابطه در گفتوگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: زاگرس، ریه سبز ایران، این روزها در تب خشکسالی میسوزد. این رشتهکوه که هزاران سال سرچشمه رودها، رویشگاه جنگلهای بلوط و زیستگاه جوامع محلی بوده، امروز زیر فشار کمآبی، فرسایش خاک و بهرهبرداری ناپایدار از منابع طبیعی بهشدت آسیبدیده است.
وی عنوان کرد: لرستان، قلب زاگرس مرکزی، طی شش سال اخیر با خشکسالیهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکند، بارشها بیش از ۸۰ درصد کاهشیافته و میانگین سالانه کمتر از ۳۰۰ میلیمتر شده است. تا آبانماه امسال تنها دو میلیمتر بارندگی ثبت شده و توان طبیعی خاک برای نگهداشتن آب به حداقل رسیده است.
این فعال حوزه محیطزیست لرستان، گفت: همزمان، میانگین دمای استان در پنج دهه گذشته ۲ تا ۳ درجه افزایشیافته و شمار روزهای با دمای بالای ۴۰ درجه تقریباً دوبرابر شده است. این روند نشانه آشکار دگرگونی آبوهوا و زنگ خطری جدی برای آینده آب، کشاورزی و زیستبوم زاگرس است.

هشدارهایی که نادیده گرفت شد
تیزهوش، تصریح کرد: بیست سال پیش، کارشناسان محیطزیست هشدار دادند که ادامه کشاورزی سنتی و بهرهبرداری بیرویه از آبوخاک، سرزمین زاگرس را با بحران روبهرو میکند؛ اما این هشدارها نادیده گرفته شد و اصلاح روش مصرف آب و کشاورزی پایدار در اولویت قرار نگرفت. اکنون پیامدهای آن آشکار است: افت سطح آبهای زیرزمینی، خشکشدن چشمهها، فرسایش خاک و تشدید خشکسالی. تجربه دو دهه اخیر نشان میدهد بیتوجهی به دادههای علمی و ادامه تصمیمگیریهای غیر پایدار، امنیت آب و محیطزیست منطقه را به خطر انداخته و بازگشت به تعادل، نیازمند بازنگری جدی در برنامهها و مدیریت منابع است. استفاده از روشهای کشاورزی و مدیریت منابع آب به شیوههای اکولوژیک میتواند روند تخریب محیطزیست را کاهش دهد و به بازگرداندن تعادل طبیعی کمک کند.
وی گفت: بر اساس آمار سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری، حدود ۴۰ درصد خاکهای قابلکشت لرستان در وضعیت فرسایش شدید قرار دارند و سالانه بین ۳۵ تا ۴۰ تن خاک در هر هکتار از دست میرود.

ادامه روش کشاورزی سنتی و پرمصرف، بزرگترین اشتباه مدیریتی است
این کارشناس حوزه محیطزیست لرستان، ادامه داد: سطح آب زیرزمینی برخی دشتها طی یک دهه گذشته بیش از ۱۰ متر افت داشته و حدود ۶۵ درصد چاههای فعال غیرمجاز هستند که سالانه بیش از ۵۰ میلیون مترمکعب آب بدون اجازه برداشت میشود.
تیزهوش، عنوان کرد: ادامه روش کشاورزی سنتی و پرمصرف، بزرگترین اشتباه مدیریتی است؛ سطح زیر کشت محصولات پرآب بیش از دوبرابر محصولات دیم و مقاوم به خشکی است. هر هکتار برنج بیش از ۲۰٬۰۰۰ مترمکعب آب، ذرت علوفهای حدود ۱۲٬۰۰۰ مترمکعب، سیبزمینی بیش از ۷٬۵۰۰ مترمکعب و یونجه بیش از ۱۰٬۰۰۰ مترمکعب آب مصرف میکنند، درحالیکه مجموع بارش سالانه استان کمتر از ۳۰۰ میلیمتر و ظرفیت سفرههای زیرزمینی محدود است.
لرستان در خط مقدم بحران آبوخاک
وی تأکید کرد: برنامهریزی و مدیریت منابع لرستان طی دهههای گذشته عمدتاً کوتاهمدت و بدون توجه به توان اقلیمی بوده است.
این فعال حوزه محیطزیست لرستان، تصریح کرد: گسترش سطح زیر کشت محصولات پرآب، تسهیلات ناکارآمد آبیاری و تمرکز بر طرحهای نمایشی سدسازی، بدون بررسی محیطزیست و اثرات اجتماعی، فشار بر سفرههای آب زیرزمینی و خاک را افزایش داده است.

تیزهوش، بیان داشت: برنامههای توسعه روستایی نیز بیشتر به حمایت از روشهای سنتی و پرمصرف متمرکز بوده و نه به توانمندسازی کشاورزان برای تغییر روش کشت. این رویکردها نتیجهای جز کاهش پایداری منابع طبیعی، فرسایش زمین و آسیبپذیری زندگی مردم نداشته و امروز لرستان را در خط مقدم بحران آبوخاک قرار داده است.
تجربههای موفق تغییر در روش کشاورزی
وی افزود: تجربههای موفق در ایران و جهان نشان میدهد که تغییر روش کشاورزی هم ممکن و هم اقتصادی است. در خراسان جنوبی، کشاورزان با جایگزینی محصولات پرآب با زعفران، عناب و گیاهان دارویی و استفاده از روشهای آبیاری قطرهای و گلخانههای کمآب، مصرف آب تا ۴۵ و ۵۰ درصد کاهشیافته و درآمد پایدار ایجاد شده است.
این کارشناس حوزه محیطزیست لرستان، ادامه داد: در کرمان نیز کاهش سطح زیر کشت محصولات پرآب و جایگزینی با گیاهان دارویی فشار بر سفرههای آب زیرزمینی را کاهش داده و تولید اقتصادی پایدار را تضمین کرده است. نمونههای بینالمللی نشان میدهند که کشت دیم و گیاهان مقاوم به خشکی همراه با فناوری آبیاری پیشرفته، نتایج مثبت محیط زیستی و اقتصادی و پایداری ایجاد میکند.

روند مخرب تبدیل مرتع به زمین دیم
تیزهوش، گفت: بر اساس بررسیهای خاک و آب لرستان، گزینههای کشاورزی پایدار شامل گندم و جو دیم، حبوبات مانند نخود و عدس، گیاهان دارویی و زعفران و بادام کوهی است. گندم و جو دیم با مصرف آب کمتر از ۶۵۰۰ مترمکعب در هکتار، مقاوم به خشکی و سازگار با بارش سالانه، گزینهای مناسب برای تولید پایدار غلات به شمار میآیند و سطح زیر کشت آنها میتواند تا ۱۵۰ هزار هکتار افزایش یابد.
وی عنوان کرد: حبوبات با مصرف آب کمتر از ۵۵۰۰ مترمکعب در هکتار، ارزش غذایی و اقتصادی بالایی دارند و علاوه بر کاهش وابستگی به واردات، موجب بهبود کیفیت خاک و تثبیت نیتروژن میشوند. گیاهان دارویی و زعفران با سازگاری کامل با هوای خشک، علاوه بر درآمدزایی، قابلیت توسعه صادرات پایدار را دارند. بادام کوهی و بلوط نیز در احیا و تثبیت خاک، حفظ رطوبت و جلوگیری از فرسایش نقش مؤثری ایفا میکنند.
این فعال حوزه محیطزیست لرستان، تأکید کرد: در ارتفاعات و زمینهای شیبدار زاگرس، روند مخرب تبدیل مرتع به زمین دیم باید متوقف شود. هر هکتار مرتع احیاشده میتواند سه تا چهار برابر بیشتر از یک مزرعه دیم در نگهداشتن آب و حفظ خاک مؤثر باشد. جنگلهای بلوط که به دلیل چرای بیرویه و آتشسوزی رو به نابودیاند، باید محور بازسازی سرزمینهای غرب کشور قرار گیرند.

تعاونیهای محلی برای احیای جنگلها و مراتع تقویت شوند
تیزهوش، گفت: مدیریت زمینهای ملی در زاگرس، بهویژه در لرستان، نیازمند رویکردی قاطع، علمی و مشارکتی است. باتوجهبه افت شدید آبهای زیرزمینی، هرگونه گسترش جدید کشت آبی باید متوقف شود و تصمیمگیریها بر پایه بررسی سرزمین و اثرات محیط زیستی انجام گیرد.
وی بیان داشت: در کنار جرمانگاری تخریب جنگل، تصرف مراتع و حفر چاههای غیرمجاز، ضروری است تعاونیهای محلی برای احیای جنگلها و مراتع تقویت شوند؛ تجربهها نشان میدهد که همکاری جوامع محلی، در صورت همراهی با آموزش و حمایت مالی، کارآمدترین ابزار برای حفاظت از منابع طبیعی و بازسازی زیستبوم زاگرس است.
لزوم بازگشت به زیست هوشمندانه و هماهنگ با طبیعت
این کارشناس حوزه محیطزیست لرستان، تأکید کرد: در نهایت، عبور از بحران فعلی تنها با پذیرش نوعی «صرفهجویی هوشمندانه» ممکن است؛ نه به معنای محرومیت، بلکه بازگشت به زیست هوشمندانه و هماهنگ با طبیعت. برای لرستان، این یعنی استفاده از فناوریهای نوین در کشاورزی، ایجاد گلخانههای بازچرخانی آب، بهرهگیری از پساب تصفیهشده برای کشت صنعتی و جایگزینی دامداری سنتی با فعالیتهای کمآب مانند زنبورداری، پرورش گیاهان دارویی و گردشگری بوممحور. کاهش حداقل ۳۰ درصدی سطح زیر کشت محصولات پرآب و تدوین روش کشاورزی سازگار با اقلیم، میتواند فشار بر منابع آبوخاک را کاهش داده و لرستان را به مسیر پایداری بازگرداند.

نباید افتخار کنیم که در تولید و کشت برنج خودکفا هستیم
احمد گودرزی معاون شرکت آب منطقهای لرستان نیز در گفتوگو با خبرنگار مهر، اظهار داشت: معیشت مردم تحتتأثیر شرایط کمآبی قرار میگیرد.
وی با بیان اینکه سیاستگذاریهای اشتغال و اشتغالزایی، بهخصوص در استانهایی مانند لرستان که وابسته به آب، کشاورزی، دامداری و… هستند و عمده سهم اشتغال در این بخش تعریف شده، باید تغییر کنند، گفت: ما دیگر نمیتوانیم صادرکننده محصولات آبدوست مثل هندوانه، پیاز، سیبزمینی و… باشیم.
معاون شرکت آب منطقهای لرستان در ادامه سخنان خود با اشاره به اینکه ما نباید افتخار کنیم که در تولید و کشت برنج خودکفا در کشور هستیم، تصریح کرد: سیاستها باید بهتناسب وضع موجود منابع آبی کشور تغییر کند.
دورانی که کوچهها پر از برف میشد گذشت
گودرزی، تصریح کرد: مردم هم باید همزمان درک کنند، باید این درک عمومی در جامعه ایجاد شود که شرایط تغییر کرده است.
وی با تأکید بر اینکه گذشت آن دورانی که در همین شهر خرمآباد یک متر برف میبارید و کوچهها پر از برف میشد، افزود: امروز شرایط تغییر کرده است، بنابراین مردم باید با این شرایط جدید سازگار شوند.
بنابراین، گزارش، وضعیت امروز زاگرس تنها یک هشدار نیست؛ یک فریاد است. فریادی که از خشکی رودها، از زوال جنگلهای بلوط و از رنج جوامع محلی برمیخیزد. اگر روند فعلی خشکسالی، فرسایش خاک و بهرهبرداری ناپایدار ادامه یابد، در آیندهای نهچندان دور، نهتنها «ریه سبز ایران» از نفس میافتد، بلکه بقای میلیونها انسان و تعادل اکولوژیک سرزمینی گسترده در معرض تهدیدی جبرانناپذیر قرار خواهد گرفت. نجات زاگرس دیگر یک انتخاب نیست؛ یک اجبار است. اجبار به تغییر رویکرد از حفاظت نمادین به مدیریت یکپارچه و عزمی ملی برای بازگرداندن زندگی به این نگهبان دیرینه ایرانزمین.












