به گزارش خبرنگار مهر، وحید محمودی، مدیرعامل اسبق صندوق بازنشستگی کشوری، اقتصاددان و استاد دانشگاه تهران، در جریان یک نشست تخصصی با محوریت مبارزه با فساد اقتصادی در ایران با تشریح ابعاد ساختاری فساد در اقتصاد، هشدار داد که این پدیده اکنون به یک ویروس خانمانسوز در جامعه ایرانی تبدیل شده است.
این استاد دانشگاه با تأکید بر اهمیت نسلهای جدید در اصلاح فرایندهای اقتصاد گفت: نسل Z نسلی است که هنوز فساد در آن رسوخ نکرده و امیدواریم این ویروس بیننسلی به آنان منتقل نشود. باید بر این نسل متمرکز شویم تا با شجاعت، ساختارشکنی، ذهنهای پویا و خلاق و بهرهگیری از فناوریهای نو بتوانند الگویی از پاکی و سلامت اقتصادی باشند.
او افزود: وقتی از فساد سخن میگوئیم، باید بدانیم که این پدیده همه اجزای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشور را در هم میریزد. فقر محصول فساد و قدرت است؛ واژههای power و poverty علاوه بر اینکه در انگلیسی از نظر ظاهر واژگانی نزدیکاند، در هر جایی هم که قدرت انحصاری وجود دارد، فقر نیز رشد میکند. تمرکز قدرت در دست گروهی محدود، ریشه ایجاد فساد است.
محمودی در بخشی دیگر از سخنان خود به نظریه داگلاس نورث درباره «سیستم دسترسی باز و بسته» اشاره کرد و افزود: در سیستمهای باز، ساختارها شفاف و رقابتیاند، بودجه ابزار توسعه است، نه رانت. اما در اقتصاد بسته، بودجه مهمترین ابزار فساد میشود. هر جا درجه باز بودن اقتصادی کمتر است، میزان فساد بیشتر خواهد بود.
وی با رویکردی جهانی به مسئله فساد تأکید کرد: در کشورهای توسعهنیافته، فساد ریشهدارتر است. توسعهیافتگی یعنی ساختارها و نهادهای قابل ردیابی (Traceable) باشند. در چنین نظامهایی، شفافیت تضمینشده است، زیرا هر عدد مالی قابل پیگیری تا منبع اولیهاش خواهد بود. در مقابل، بسیاری از صورتهای مالی در کشور ما تریسیبل نیستند.
محمودی سپس با اشاره به استانداردهای حسابداری بینالمللی IFRS و GAAP گفت: استاندارد IFRS نسبت به GAAP شفافیت کمتری دارد. زمانی که بانکها در دولت آقای روحانی ملزم شدند صورتهای مالی خود را در قالب IFRS ارائه کنند، بسیاری مقاومت کردند، چون میدانستند شفافیت عملکردشان را آشکار میسازد. با وجود فشارهای بانک مرکزی، بدنه نظام بانکی زیر بار نرفت و در نتیجه سازوکارها بسته ماند؛ امروز جلوههای فساد بانکی قابل مشاهده است.
او به عنوان نمونه به فساد رخداده در برخی بانکها اشاره کرد و گفت: اتفاقاتی که در برخی بانکها مثل بانک آینده رخ داد، ناگهانی نبود. این بانک از همان روز نخست بر پایه سازوکار رانتی و فسادزا بنا انجام شد. پرسش اینجاست که چرا دستگاههای نظارتی متوجه نشدند بانکی که هر سال هزاران هزار میلیارد تومان از بانک مرکزی دریافت میکرد، چگونه خارج از دستورالعمل مرکزی نرخ سود بالا میداد؟ اینها اطلاعات آشکار بودند، اما اراده برخورد وجود نداشت.
محمودی اظهار داشت: مهمترین مسئله در مبارزه با فساد، اراده است. من تردید دارم که نسلهای قبل از Z واقعاً خواهان توسعه کشور باشند. توسعه بدون اراده ممکن نیست. هر زمان تصمیم گرفتیم کشور را به سوی رشد ببریم، باید از باز مهندسی ساختارها آغاز کنیم. در مسیر مبارزه با فساد، هرکس اراده کند، با سد سنگین سیستمهای قدرتمند رسمی و غیررسمی مواجه میشود.
فساد ساختاری و کیفیت حکمرانی؛ از پخمهسالاری تا تولد بابک زنجانیها
در ادامه سخنان تند و تحلیلگرانه وحید محمودی، ابعاد تازهای از فساد اقتصادی، سوءحکمرانی و شبکههای قدرت را آشکار ساخت؛ سخنانی که از درون تجربههای مدیریتی او در ساختارهای رسمی کشور زاده شد.
او با اشاره به دوران مسئولیت خود در یکی از شرکتهای زیرمجموعهاش گفت: ما برآورد کرده بودیم در این شرکت ظرفیت کسب هفت همت سود سالانه دارد، در حالی که فقط سه همت سود میساخت. اما بهجای طرح توسعه، فشارهای سیاسی آغاز شد. از مقام قضائی گرفته تا رؤسای کمیسیونهای مجلس، رزومههایی میفرستادند و میگفتند فلانی را مدیرعامل کن. یکی از آنها فوقلیسانس الهیات داشت و میخواست مدیر یک شرکت فولادی شود! فشارها از هر مسیر وارد میشد؛ تماسها، واسطهها، تهدیدهای نرم. این ساختار سیاسی ماست.
او افزود: در این سیستم نظارتی، گاهی کسانی را میفرستیم که بهجای حل مسئله، پخمهسالاری میکنند. پدیدهای داریم که اسمش را «سیستم پخمهیاب اداری» گذاشتهام؛ سیستمی که مدیران کاربلد را حذف و جای آنها را با رانتجویان پر میکند. در چنین ساختاری حتی اگر برندگان نوبل اقتصاد را بر رأس بانک مرکزی یا وزارت اقتصاد بگذاریم، باز هم اتفاقی نخواهد افتاد، زیرا سازوکارها فاسدند.
محمودی ریشه این گره را در تحریم دائمی دانست: تحریم یعنی فروپاشی ساختار رسمی و رونق چرخههای غیررسمی. چهل سال است که نتوانستهایم یا نخواستهایم آن را حل کنیم. شبکههای قدرت، پشتپرده این تحریم هستند. همانها که از آن سود میبرند، مانع رفع آن میشوند. وقتی مسئولی پست میگیرد و همزمان فرزندش در دوبی شرکت تأسیس میکند و روزی دو میلیون دلار درآمد دارد، نمیخواهد تحریم رفع شود. استمرار تحریم یعنی استمرار سود او.
او با کنایه افزود: تحریم، بابک زنجانیها را تولید میکند؛ افرادی که از دل ساختار رانتی بیرون میآیند و طلبکار هم میشوند.
نقد تند سیستم آموزشی و پیوند آن با فساد اداری
وی در ادامه محور فساد را از اقتصاد به آموزش بُرد و گفت: تا وقتی آموزش و پرورش ما تعطیل است، نباید انتظار انسان سالم در چرخه اداره کشور داشته باشیم. آموزش و پرورش ما، نه آموزش میدهد و نه پرورش. نه منابع کافی دارد و نه معلم باسواد. بررسیهای ما نشان داده پنجاه و پنج درصد معلمان تهرانی دچار فقر زمانی و فقر درآمدهاند، یعنی زمان میفروشند تا زندگی کنند و روزگار بگذرانند. از چنین نظام آموزشی انسان مسئول و سالم بیرون نمیآید.
او با انتقاد از فقدان سرمایه انسانی در آموزش تصریح کرد: اگر در مدارس را ببندیم شاید حال توسعه کشور بهتر شود؛ چون این سیستم دیگر روح تربیتی ندارد.
بحران کیفیت حکمرانی و سازوکارهای فشل
محمودی در بخش پایانی سخنان خود تأکید کرد که تمام مسائل اقتصادی و اجتماعی کشور از ضعف شدید در کیفیت حکمرانی سرچشمه میگیرد و گفت: توسعهنیافتگی، فقر، فساد، ناترازیها، همه محصول حکمرانی ضعیفاند. هرگاه حکمرانی ناکارآمد شود، تعادل از بین میرود و فساد افزایش پیدا میکند. بنابراین کشور نیازمند یک باز مهندسی عمیق در حکمرانی است. اگر این تحول رخ ندهد، نظام بانکی و ساختارهای اقتصادی فعلی بیشتر فرو خواهند پاشید.
او نمونهای از فساد سازمانی آشکار را چنین توضیح داد: در همان شرکتی که مثال زدم، فردی برای گرفتن پست مدیرعامل حاضر شد سال اول صد میلیارد تومان و سال بعد دویست میلیارد تومان پرداخت کند! وقتی چنین معاملهای برای یک جایگاه مدیریتی رایج باشد، باید تا عمق فاجعه داستان را خواند. نتیجهاش سازمانی ورشکسته و عائلهای گرفتار در فقر و بیسرانجامی است.
در پایان او بار دیگر به کلیدواژهای که محور سخنانش بود برگشت و گفت: کیفیت حکمرانی، کیفیت حکمرانی، و باز هم کیفیت حکمرانی؛ این باید اصلاح شود. ریشه همه ناکامیهای ما همین است.











