همشهری آنلاین؛ کشور عراق همواره به عنوان بخش مهمی از قلمرو حکومتها به شمار میرفته و حداقل یکی از پایتختهای آن حکومت در این منطقه قرار داشته است. به عنوان مثال تیسفون یا مدائن که یکی از پایتختهای تمدن ساسانیان به شمار میرود در نزدیکی بغداد امروزی قرار دارد.
در دوران اسلامی نیز شهر کوفه توسط امیرالمومنین علی علیه السلام به عنوان پایتخت حکومت اسلامی انتخاب میشود. پس از آن پایتختی حکومت اسلامی به بغداد و سپس به سامرا انتقال پیدا میکند که این شهرها نیز در عراق امروزی قرار گرفتهاند. این منطقه سالیان درازی محل نزاع حکومتهای صفوی و عثمانی بوده و بین این دو دست به دست شده. آخر سر نیز با دخالت خارجی از عثمانی جدا و کشور عراق امروزی تشکیل شده است.
نقش مردم در حکومتهای پیشا 2003
اولین جرقهی حضور و نقشآفرینی مردم عراق در تاریخ معاصر این کشور ثورة العشرین است. زمانی که دولت انگلیس میخواست عراق را به عنوان بخشی از حکومت خود قرار دهد اما مردم این کشور به رهبری علما به مخالفت برخاسته و جلوی مستعمره شدن کشورشان را گرفتند. از آن پس تا سال 1958 ساختار حکومت در عراق پادشاهی شد.
در سال 1958 عبدالکریم قاسم که از محبوبیت نسبی بین مردم عراق برخوردار بود با کودتایی توانست حکومت پادشاهی را سرنگون و جمهوری عراق را تاسیس کند. البته در این نظام جمهوری، انتخابات معنایی نداشت و احزاب و گروههایی که خود را مردم مینامیدند با کودتا به قدرت میرسیدند. تنها مزیت این دوران این بود که احزاب آزادانهتر فعالیت میکردند که آن هم دیری نپایید.
حزب بعث که در 1968 به قدرت رسید، همین روزنهی ریز جمهوریت را نیز کور کرد. در این دوره نقش مردم از مشارکت کننده در سرنوشت کشور به حمایت کننده از سیاستهای حزب بعث بدل شد. گروههای مخالف دولت نیز یا در زندان بودند یا تبعید. آنها که در تبعید بودند حرکتهایی را شروع کردند اما هیچیک از آنها آسیبی را متوجه حزب حاکم نکرد. حتی انتفاضهی شعبانیه که در آن 14 استان از 18 استان عراق توسط مخالفین فتح شده بود نیز به دلیل عدم رهبری واحد به شکست انجامید و کور سوی امید مردم عراق برای تغییر خاموش شد.
مردم عراق که دورانهای سیاسی مختلف را تجربه کرده و از آنها ناامید شده و از طرفی قدرت و ارادهای برای تغییر نمیدیدند، به دنبال نیرویی خارجی برای آزادی بودند. این شد که ابتدای ورود آمریکا به عراق با استقبال برخی محافل همراه شد. اما این خوشی خیلی زود جای خود را به ماتمی بزرگ داد. استعماری که در ثورة العشرین از خانه بیرون کرده بودند را این بار خود به استقبالش رفتند اما با رنگ و لعابی جدید، با دستکشی مخملی اما روحیهی استکباری مضاعف!
استکباری که وعدهی آزادی داده بود اما حتی قانون اساسی عراق را نیز خودش نوشته بود و میخواست با تشکیل کمیتهای صوری، آن را خواست ملت عراق معرفی کند. اما این بار آیت الله سیستانی در مقابل این تصمیم آمریکایی ایستاد و تاکید کرد قانون اساسی عراق باید توسط شورایی نوشته شود که با رای مردم انتخاب شده باشند. این شد که اولین انتخابات در ژانویه 2005 برگزار شد.
طعم شیرین مشارکت
بالاخره بعد از نیم قرن، اولین انتخابات آزاد در عراق در 30 ژانویه 2005 برگزار شد. انتخاباتی که طی آن 275 نماینده برای تدوین قانون اساسی کشور عراق انتخاب شدند. بیشترین مشارکت در این انتخابات را کردها داشتند. شیعیان نیز به توصیهی آیت الله سیستانی عمل کرده و در انتخابات شرکت کردند اما برخی گروههای اهل سنت انتخابات را تحریم نمودند. عمده دلیل تحریم ایشان را میتوان در ترس از دست دادن قدرت و ساختار سیاسی، عدم وجود سازماندهی سیاسی بین ایشان، مخالفت با اشغال و عدم مشروعیت دولت موقت برشمرد.
شورای تدوین قانون اساسی تا نیمهی اکتبر همان سال پیش نویس قانون اساسی را تدوین کرد و همهپرسی قانون اساسی در 15 اکتبر 2005 انجام شد. این قانون با 78% رای مثبت به تصویب رسید.
تولد دولت
پس از تصویب قانون اساسی، اولین انتخابات رسمی برای تشکیل پارلمان برگزار شد. فارغ از نتیجه، آنچه در این انتخابات به وضوح مشخص شد، تقدم تعصب بر شایستهسالاری بود. این انتخابات نشان داد مردم عراق بیش از آنکه به رزومه، برنامه یا حتی شخصیت کاندیدا نگاه کنند، به قومیت و مذهب او مینگردند.
این نوع انتخاب، ساختار محاصصه (سهمبندی قومی - مذهبی) را در نظام سیاسی عراق نهادینه و مانعی بزرگ بر سر راه شکلگیری هویت واحد ملی عراقی ایجاد کرد. ساختاری که عراق هنوز با آن دست به گریبان است و هویت ملی، گمشدهی خیلی از مردم عراق به شمار میرود.
سرخوردگی از روندی معیوب
این شیوهی معیوب به مرور همین مردم را خسته و از انتخابات دلسرد کرد. انتخاباتی که در دسامبر 2005 با مشارکت قریب به 80 درصدی برگزار شده بود، روند کاهشی به خود گرفت. تا جایی که در انتخابات 2021 فقط 40% از مردم پای صندوقهای رای آمدند. مردم به مرور دریافتند این سیستم به خلاف شعارهایی که سر داده بود، نه تنها ثباتی را در پی نداشته بلکه باعث تقسیم غنائم بین گروهها و ایجاد فسادی سیستماتیک شده است.
برخی دیگر از دلایل سرخوردگی و فاصله گرفتن مردم از نظام سیاسی حاکم را میتوان موارد زیر برشمرد:
- دخالت کشورهای خارجی و احساس فقدان حاکمیت ملی
- فساد مالی و اداری سیستماتیک
- تغییر سبک زندگی انقلابیون دیروز و مسئولان امروز
- ضعف خدمات عمومی و کیفیت پایین زندگی
- بیکاری گسترده به خصوص در میان جوانان
این عوامل باعث شده تا اقبال عمومی به حکومت مرکزی کاهش داشته باشد. اتفاقی نامیمون که خسارات بیشماری را در بعد ملی و بین المللی به اعتبار دولت و حکومت عراق وارد خواهد آورد. به خصوص در این دوره و اتفاقات جاری در منطقه، این ضعف اعتباری حکومت، جریتر شدن رژیم منحوس صهیونی در قبال این کشور را در پی خواهد داشت.
تشدید بحران مشروعیت، افزایش خشونت توسط گروههای مسلح معاند و احیای احتمالی گروههای تکفیری، افزایش اعتراضات خیابانی علیه دولت و حکومت و ایجاد فرصت برای نفوذ بیشتر بازیگران خارجی، بخشی از اتفاقات قابل پیشبینی در پس این مشارکت ضعیف ارزیابی میشود.
حال این گوی و میدان دست مردم عراق است تا با حمایت از همین حکومت که دل خوشی هم از آن ندارد، بقای عراق را تضمین کند یا آنکه همچنان به قهر با او ادامه داده و منتظر اتفاقات ناگوار بعدی باشد. انتخاباتی که در روز سه شنبه 20 آبان (11 نوامبر) برگزار خواهد شد.
محمد دشتی، کارشناس مسائل عراق












