معمولا مربیان در کوتاه مدت قادر به تاثیرگذاری زیاد در تیمها نیستند و زمان لازم دارند تا افکار خود را به تیم تزریق کنند اما هر قاعده استثنا دارد و استثنای این قانون هم شناخت قبلی مربی از یک تیم و بازیکنان آن است. اوسمار قبلاً با اسکلت اصلی بازیکنان پرسپولیس آشنایی داشت و به همین دلیل توانست در کوتاه مدت بهترین نمایش را از آنها بگیرد.
اوسمار روش بازی پرسپولیس را عوض کرد؛ با همان بازیکنان زمان هاشمیان و در همان پستهای تخصصی، اما با ذهنیت حمله و چند متر به لحاظ جغرافیایی جلوتر، اما صرف دستور حمله یا جلو کشیدن بازیکن نمیتواند منجر به بروز تمام کیفیت او شود.
از ابتدای فصل در دوره هاشمیان، بازیکنان پرسپولیس به خصوص خریدهای تازه این تیم هیچکدام نمایشهای قبلی خود را تکرار نکردند. به عنوان مثال تیوی بیفوما که فصل قبل ستاره استقلال خوزستان بود و یک تنه تایج را به سود این تیم تغییر میداد.
بیفوما در پرسپولیس هاشمیان از یک ستاره تا حد مهره خنثی و ضعیف هم بیشتر تنزل کرد. طوری که ترجیح میداد بازی نکند و بگوید مصدوم است و البته که صحبتهایی بود که او در نیم فصل از این تیم خواهد رفت. اما با آمدن اوسمار ناگهان او تبدیل به همان بازیکن درخشان فصل قبل شد.
به این فکر کنید که واقعاً چه شد که یک بازیکن ضعیف و معمولی یک شبه و بدون بازی تبدیل به یک ستاره درخشان شد؟ مسلماً نمیتوان ظرف چند روز آمادگی جسمانی یک بازیکن را متحول کرد، پس قطعاً این تغییر تاکتیک و در کنار آن صحبتهای روحی روانی با بیفوما بوده که او را این چنین آماده به مصاف تیم سابقش فرستاد.
در حقیقت بیفوما مقابل استقلال خوزستان همان نقشی را برای اوسمار بازی کرد که دو سال قبل اورونوف بازی کرده و او را به جام قهرمانی رسانده بود. مقابل استقلال خوزستان اورونوف هم در ترکیب بود اما این بیفوما بود که محور اصلی تمام حملات و پاس گل اول و کمرشکن حریف را هم او داد.
اینجا را بخوانید: چطور پرسپولیس با همان نفرات چنین نمایشی داشت؟ کشف اکسیر جادویی اوسمار در پرسپولیس












