فریبا امیری در گفتگو با خبرنگار مهر درباره پویش «در مقابل ایران دوباره زانو میزنید»، در توضیح خاستگاه شکلگیری این جریان اظهار کرد: بررسی روند شکل گیری این پویش نشان میدهد که آغاز آن در امتداد موجی از حساسیتهای ملی است که پس از انتشار چند موج رسانهای غربی درباره ایران به ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه به وجود آمد.
وی با بیان اینکه کاربران ابتدا در قالب طنز و شوخی و سپس با جدیت سیاسی و فرهنگی آن را به میدان مطالبه بدل کردند، گفت: این حرکت برخلاف برداشت سطحی ریشه در درد تاریخی دارد نه تحریک لحظهای و بیانگر نوعی بازآفرینی غرور اجتماعی از مسیر زبان دیجیتال است.
این جامعهشناس ابراز کرد: شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر به میدان مناقشه بر سر شأن ملی بدل شدهاند و هر پویش از این جنس، درواقع بازیابی تصویر ایران در برابر جهان محسوب میشود.
امیری با اشاره به جمله تکرارشونده در پویش که میگوید «در مقابل ایران دوباره زانو میزنید»، توضیح داد: زانو زدن در فرهنگ جمعی ما تصویر دوگانهای دارد، از یکسو یادآور خضوع و از سوی دیگر نشان تسلیم است. کاربران با انتخاب این استعاره قصد احیای غرور تاریخی را دارند و به مخاطب خارجی یادآور میشوند که تاریخ ایران مملو از لحظاتی است که قدرتهای خارجی ناگزیر از عقبنشینی بودهاند.
وی تاکید کرد: این پویش در ظاهر خشم را بازنمایی میکند اما در باطن تلاشی برای بازسازی اعتماد اجتماعی و ملی است، چیزی که پس از سالها تحریم، اخبار منفی و جنگ روانی نیاز مبرم جامعه ایرانی است.
نقش زنان و جوانان در این جنبش رسانهای
این پژوهشگر حوزه فرهنگ عمومی گفت: شگفتانگیزترین بخش ماجرا حضور قدرتمند زنان و دختران جوان در آغاز و تداوم پویش است، در بسیاری از کلیپها و پستها، زنان نقش راوی و سخنگوی ایران را برعهده داشتند. این نشانهای است از بازتعریف وطن دوستی زن ایرانی در عصر دیجیتال که با بیان عاطفی اما اقتدارآمیز همراه است.
امیری حضور فعال دختران زیر ۳۰ سال را «تحولی معنادار» دانست و افزود: در گذشته هویت ملی اغلب از سوی مردان روایت میشد اما اکنون زنان کنشگر، پرچمدار این بازگشت عاطفی و سیاسی به مفهوم وطن شدهاند.
وی در پاسخ به پرسشی درباره واکنش رسانهها گفت: ۲ نوع مواجهه در این زمینه وجود دارد، گروهی سعی کردند پویش را هیجانی و زودگذر نشان دهند و گروهی دیگر آن را تهدیدی برای گفتمان رسمی دیدند اما واقعیت این است که این پروژه نوعی سرریز انرژی ملی در فضای بیاعتمادی عمومی است.
وی افزود: ما باید دلیل رسمی برای چنین پویشهایی بسازیم، نه آنکه آنها را انکار کنیم. هر پویش خودجوش اجتماعی حامل دادههای عمیق درباره احساس مردم است. نادیده گرفتن آن یعنی از دست دادن فرصت فهم جامعه که این اصلاً خوب نیست.
امیری این حرکت را نشانه نوعی بازگشت به خود جمعی دانست و گفت: جامعه ایران پس از سالها تهاجم اطلاعاتی و روایتهای جهتدار خارجی حالا دوباره در پی ساختن تصویر جدیدی از خود است. شعار زانو زدن، درواقع جملهای است خطاب به جهان و اینکه بگوییم ما هنوز ایستادهایم.
وی ادامه داد: وقتی شهروندان به زبان استعاره و طنز از شکستناپذیری سخن میگویند، یعنی قدرت رسمی از مسیر نرم و فرهنگی در حال بازسازی است. غرور ملی دیگر از بالا القا نمیشود بلکه از پایین و در میان مردم زاده میشود.
ارتباط پویش با جنگ روایتها و قدرت نرم ایران
امیری با تأکید بر اهمیت تحلیل پویش از منظر علوم ارتباطات گفت: در دورهای زندگی میکنیم که جنگ نظامی جای خود را به جنگ روایتها داده است. هر پیام، هر هشتگ و هر تصویر میتواند مرزهای قدرت را جابهجا کند. پویش «در مقابل ایران دوباره زانو میزنید» دقیقاً در همین میدان میجنگد.
امیری ابراز کرد: ایران در این بازی جدید با وجود تحریمهای اقتصادی، هنوز ظرفیت عظیمی در قدرت نرم دارد. فرهنگ، تاریخ و زبان فارسی منابعی هستند که هیچ قدرت رسانهای قادر به تحریمشان نیست. این پویش نشان داد مردم حتی بدون تریبون رسمی قادر هستند روایت خود از اقتدار ملی را تولید کنند.
چشمانداز آینده این نوع جنبشهای دیجیتال
این جامعه شناس گفت: اگر ساختارهای رسمی، جامعه مدنی و رسانههای بومی بتوانند میان احساس ملی و سیاست عمومی پلی بزنند، این پویشها به سرمایه فرهنگی بدل میشوند اما اگر صرفاً با دید امنیتی یا تبلیغاتی به آن نگاه شود، موج بعدی در قالبی خشمگینتر برمیگردد.
امیری با بیان اینکه آینده ایران در گرو درک نسل تازهای از وطندوستی است که نه بر پرچم، بلکه بر احساس منزلت استوار است، تأکید کرد: پویش زانو زدن نشان داد مردم هنوز آمادهاند فریاد بزنند ایران سزاوار احترام است.












