خوزستان، تشییع یک سرزمین: روایتی از جنگی که در آن، نفس کشیدن خط مقدم است

خبرآنلاین یکشنبه 18 آبان 1404 - 10:51
در حالی که یک سال از استقرار تیم جدید مدیریتی در خوزستان می‌گذرد، آسمان استان به تسخیر ائتلاف مرگبار ریزگرد، دود و آلاینده‌ها درآمده است. تنها پاسخ به این محاصره نامرئی، تعطیلی مدارس و ادارات بوده؛ راه‌حلی که نه مرهم، بلکه نمکی بر زخم‌های عمیق مردمی است که هر دم، سلامتی خود را می‌بازند.

نوید احمدپور - اینجا خوزستان است؛ سرزمینی که روزگاری نه چندان دور، نبض تپنده اقتصاد ایران، با شریان‌های پرخون نفت و رودخانه‌های خروشانش شناخته می‌شد. اما امروز، این نبض به شماره افتاده و در سینه مردمانش، به جای هوای حیات‌بخش، ترکیبی سمی از غبار، دود و گازهای صنعتی جریان دارد. نزدیک به دو دهه است که شهروندان این استان استراتژیک، درگیر جنگی نابرابر و خاموش شده‌اند؛ جنگی که در آن دشمن، نه از مرزهای جغرافیایی، بلکه از آسمان و زمین، ریه‌هایشان را هدف گرفته است.

اینجا خوزستان است؛ سرزمینی که نقشه جغرافیای ایران را با خون و نفت و آب، معنا بخشیده است. خاکی که روزی نماد مقاومت در برابر دشمن بعثی بود، امروز درگیر جنگی به مراتب پیچیده‌تر و فرسایشی‌تر است؛ جنگی خاموش که در آن، دشمن نه از مرزها، که از آسمان فرود می‌آید و سنگرها، نه خاکریز، که سینه‌های مردمان این دیار است. این گزارش، روایتی از یک تشییع تدریجی است؛ تشییع پاکی هوا، تشییع سلامت شهروندان و تشییع امید به آینده‌ای که در هاله‌ای از غبار و بی‌کفایتی، رنگ باخته است. یک سال از آمدن استاندار جدید و مجموعه مدیران مرتبط با آلایندگی گذشته است، اما به جای گشایش، قفل‌ها سنگین‌تر شده و تنها راهکار ارائه‌شده، پاک کردن صورت مسئله با مُهر «تعطیل» بوده است. این نوشتار، فراتر از یک خبر، کیفرخواستی است علیه سکوت، تعلل و مدیریتی که به نظر می‌رسد فراموش کرده است اولین وظیفه‌اش، تضمین حق حیات است؛ حقی که با هر نفس آلوده، از شهروندان خوزستانی سلب می‌شود.

ائتلاف سه‌گانه مرگ: خاک، دود و گرما

بحران آلودگی هوای خوزستان دیگر یک پدیده فصلی یا محدود به ریزگردهای عربی نیست. این معضل اکنون به یک هیولای چند سر تبدیل شده که هر فصل، چهره‌ای جدید و خشن‌تر از خود به نمایش می‌گذارد. بیش از یک دهه پیش، داستان با هجوم ریزگردها آغاز شد؛ میهمان ناخوانده‌ای که به دلیل سوءمدیریت منابع آبی در داخل و خارج، به یکی از ساکنان دائمی آسمان خوزستان بدل شد. اما این تنها آغاز ماجرا بود.

دیری نپایید که یار کمکی از راه رسید: دود غلیظ و خفه‌کننده برخاسته از تالاب نیمه‌جان هورالعظیم. این تالاب بین‌المللی که روزگاری سدی در برابر گرد و غبار وگرما و منبع حیات برای منطقه بود، اکنون به دلیل بی‌آبی و آتش‌سوزی‌های مداوم، خود به کانونی برای تولید آلایندگی تبدیل شده و دودی را روانه شهرها می‌کند که بوی بی‌کفایتی و مرگ تدریجی یک اکوسیستم را می‌دهد.


از جانباز شیمیایی تا بیمار سرطانی: ارتقای درد

"تنها فرقش این است که آن‌ها (بمب های شیمیایی)در جا می‌کشتند، این‌ها(ریزگردها و دودها) با سرطان خون و ریه و بیماری های گوارشی و... می‌کشند." این جمله تکان‌دهنده عمق فاجعه‌ای را به تصویر می‌کشد که در لایه‌های زیرین جامعه در حال وقوع است.

آناتومی یک هیولای چند سر؛ از خاک تا دود

بحران آلودگی هوای خوزستان دیگر یک پدیده ساده زیست‌محیطی نیست؛ بلکه یک هیولای چندوجهی است که از سوءمدیریت‌های داخلی و خارجی تغذیه کرده و هر روز قوی‌تر از دیروز، گلوی شهرها را می‌فشارد. برای فهم عمق فاجعه، باید اجزای این ائتلاف مرگبار را کالبدشکافی کرد.

نخستین و قدیمی‌ترین دشمن، ریزگردها هستند. پدیده‌ای که بیش از یک دهه است به بخشی از تقویم طبیعی خوزستان تبدیل شده، اما ریشه‌هایش عمیقاً در بی‌تدبیری انسانی نهفته است. خشک شدن تالاب‌های داخلی مانند هورالعظیم و شادگان که روزگاری سدهای طبیعی در برابر گرد و غبار بودند، و سوءمدیریت منابع آبی رودخانه‌هایی چون کرخه و کارون، کانون‌های داخلی تولید گرد و غبار را فعال کرده است. گزارش‌ها نشان می‌دهد که تالاب‌ها با کمتر از نیمی از حق‌آبه خود دست و پنجه نرم می‌کنند و زمین‌های کشاورزی به دلیل ممنوعیت کشت، به بیابان‌های کوچکی بدل شده‌اند که با هر وزش باد، خاک خود را بر سر شهرها می‌پاشند. این در کنار کانون‌های خارجی در عراق و عربستان، ترکیبی را ساخته که آسمان آبی را به یک خاطره دور تبدیل کرده است.

ضلع دوم این مثلث، دود است؛ دودی که نه از اگزوز خودروها، که از پیکر نیمه‌جان تالاب هورالعظیم و مزارع نیشکر برمی‌خیزد. آتش‌سوزی‌های مداوم در بخش عراقی و ایرانی هورالعظیم، که به دلیل خشکی و عدم دریافت حق‌آبه کافی رخ می‌دهد، دودی غلیظ و سمی را روانه شهرهایی چون اهواز، هویزه و دشت آزادگان می‌کند. همزمان، سنت غلط سوزاندن مزارع نیشکر پس از برداشت محصول، که با هدف آماده‌سازی زمین برای کشت بعدی انجام می‌شود، حجم عظیمی از خاکستر و ذرات معلق را به هوا می‌افزاید. این دود سیاه، که اغلب در ساعات اولیه صبح یا شب هنگام شهرها را در بر می‌گیرد، ترکیبی از کربن و مواد شیمیایی باقی‌مانده از سموم کشاورزی است که مستقیماً به ریه‌ها نفوذ می‌کند.

و اما سومین سوار این آخرالزمان زیست‌محیطی، آلاینده‌های صنعتی هستند. خوزستان، قلب تپنده ، قربانی همین ثروت خدادادی شده است. مشعل‌های نفتی (فلرها) در اطراف اهواز و دیگر شهرهای نفتی، شبانه‌روز در حال سوزاندن گازهای سمی همراه نفت هستند و ترکیبات خطرناکی چون دی‌اکسید گوگرد و اکسیدهای نیتروژن را بدون هیچ‌گونه فیلتراسیون مؤثری در هوا آزاد می‌کنند. صنایع پتروشیمی در ماهشهر و صنایع جانبی دیگر، همگی سهم خود را در این مسمومیت تدریجی ایفا می‌کنند. آمارهای رسمی به کرات شهرهای خوزستان، به ویژه اهواز، را در فهرست آلوده‌ترین شهرهای جهان قرار داده‌اند. نتیجه این ائتلاف شوم، هوایی است که شاخص کیفیت آن (AQI) در بسیاری از روزهای سال، از عدد ۵۰۰ نیز عبور کرده و به وضعیت «خطرناک» می‌رسد؛ وضعیتی که در آن، نفس کشیدن برای سالم‌ترین افراد نیز یک ریسک جدی محسوب می‌شود.
 

مدیریت بحران یا بحران مدیریت؟

در برابر این هجوم همه‌جانبه، واکنش سیستم مدیریتی استان، پس از گذشت یک سال از استقرار تیم جدید، چیزی جز انفعال و توسل به ساده‌ترین و در عین حال ناکارآمدترین ابزار نبوده است: تعطیلی. کارگروه اضطرار آلودگی هوا، به جای ارائه راهکارهای بنیادین و میان‌مدت، به یک ماشین اعلام تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها و گاهی ادارات تبدیل شده است. این تصمیم، که ظاهراً با هدف حفظ سلامت شهروندان اتخاذ می‌شود، در باطن خود یک اعتراف‌نامه بزرگ به شکست است.

تعطیلی، نه تنها چرخ اقتصاد و آموزش را از حرکت باز می‌دارد، بلکه صورت مسئله را برای چند ساعت پاک می‌کند تا روز بعد، با طلوع خورشید، همان هوای مسموم به ریه‌ها بازگردد. این رویکرد، شهروندان را در یک برزخ دائمی قرار داده است: یا باید میان نان و جان یکی را انتخاب کنند و برای امرار معاش، خود را در معرض سموم معلق در هوا قرار دهند، یا در خانه بمانند و شاهد از دست رفتن فرصت‌های تحصیلی و شغلی خود باشند.

انتقاد اصلی اما به فقدان یک چشم‌انداز و برنامه عملیاتی برای مقابله با ریشه‌های بحران بازمی‌گردد. چرا پس از یک سال، هنوز اقدام مؤثری برای مهار کانون‌های داخلی گرد و غبار از طریق احیای تالاب‌ها صورت نگرفته است؟

چرا با صنایع آلاینده، به خصوص شرکت‌های بزرگ ، برخورد قاطعی برای نصب فیلترهای استاندارد و خاموش کردن فلرها انجام نمی‌شود؟

چرا سنت مخرب سوزاندن مزارع نیشکر همچنان ادامه دارد؟

اینجاست که پرسش بنیادین شهروندان شکل می‌گیرد: «اگر می‌دانستید شرایط اینگونه است و ناتوان در حل معضلات و مشکلات مردم هستید، چرا قبول زحمت کردید؟» این سوال، که در سکوت یأس‌آلود خانه‌ها و در سرفه‌های خشک کودکان طنین‌انداز است، خطاب به مدیرانی است که پیش از تصدی مسئولیت، وعده تحول می‌دادند اما امروز، در پس جلسات بی‌نتیجه و مصوبات کاغذی، تنها نظاره‌گر وخامت اوضاع هستند. تناقض در تصمیم‌گیری‌ها نیز بر این بی‌اعتمادی دامن زده است؛ روزهایی با شرایط آلودگی یکسان، تصمیمات متفاوتی برای تعطیلی گرفته می‌شود که این شائبه را تقویت می‌کند که سلامت مردم، اولویت آخر است و ملاحظات دیگری در کار است.

فصل سوم: از جانباز شیمیایی تا بیمار سرطانی؛ تشابه یک نسل‌کشی آرام

«این هوا چه فرقی با گاز خردل و شیمیایی‌های زمان جنگ دارد؟ تنها فرقش این است که آن‌ها در جا می‌کشتند، این‌ها با سرطان خون و ریه می‌کشند.» این جمله، که از زبان یک شهروند خوزستانی بیان شده، استعاره نیست؛ عین حقیقت است. هجوم آلاینده‌ها به ریه‌های مردم خوزستان، بی‌شباهت به یک حمله شیمیایی گسترده و طولانی‌مدت نیست. یک نسل‌کشی آرام و بی‌صدا که قربانیان خود را نه در میدان جنگ، که بر روی تخت‌های بیمارستان و در صف‌های طولانی داروخانه‌ها می‌گیرد.

پزشکان و متخصصان سال‌هاست که در مورد افزایش چشمگیر بیماری‌های مرتبط با آلودگی هوا در خوزستان هشدار می‌دهند. آسم، برونشیت مزمن، بیماری‌های قلبی-عروقی و انواع سرطان‌ها، به ویژه سرطان ریه و خون، با نرخ نگران‌کننده‌ای در این استان در حال افزایش است. کودکان، به دلیل سیستم تنفسی آسیب‌پذیرتر، اولین و بزرگترین قربانیان این فاجعه هستند. بسیاری از آن‌ها با سرفه‌های مزمن و تنگی نفس بزرگ می‌شوند و کودکی‌شان در میان اسپری‌های تنفسی و هراس از بازی در فضای باز خلاصه می‌شود.

تراژدی آنجاست که این مرگ تدریجی، در آمارهای رسمی گم می‌شود. قربانیان آلودگی هوا، با برچسب‌هایی چون «سکته قلبی»، «ایست تنفسی» یا «سرطان» از این دنیا می‌روند و اثری از متهم اصلی، یعنی هوای مسموم، در گواهی فوت آن‌ها باقی نمی‌ماند. این همان چیزی است که آن را به حملات شیمیایی عراق به حلبچه شبیه می‌سازد؛ با این تفاوت که این بار، عامل حمله، نه یک دشمن خارجی، که محصول بی‌عملی و بی‌کفایتی خودی است. مردم خوزستان که روزی «جانباز شیمیایی» می‌شدند تا از مرزهای کشور دفاع کنند، امروز در خانه خود نشسته‌اند و به «بیمار سرطانی» ارتقا پیدا می‌کنند، بی‌آنکه جنگی در گرفته باشد.این دردناک‌ترین بخش ماجراست؛ اینکه سرزمینی که روزگاری نماد ایثار بود، امروز نماد قربانی شدن در برابر بی‌مسئولیتی است.

سکوت در برابر جنایت

وقتی مدیری در برابر بحرانی که مستقیماً با جان میلیون‌ها انسان در ارتباط است، سکوت می‌کند، تعلل می‌ورزد و تنها راهکارش، پنهان شدن پشت تعطیلی‌های مقطعی است، این دیگر «ضعف مدیریت» نیست؛ این مصداق بارز «ترک فعل» و زمینه‌سازی برای یک فاجعه انسانی است. بحران هوای خوزستان، یک آزمون تاریخی برای وجدان مدیریتی کشور است. آیا قرار است همچنان شاهد باشیم که ثروت این استان به قیمت جان ساکنانش استخراج شود؟ آیا مدیران ارشد استان، که از حل تنها معضل بزرگ خوزستان عاجزند، همچنان بر مسندهای خود باقی خواهند ماند؟

مردم خوزستان دیگر به وعده‌های تکراری، به جلسات بی‌حاصل و به آمارهای دستکاری‌شده اعتقادی ندارند. آن‌ها حقیقت را با هر دم و بازدم خود لمس می‌کنند. این استان به اقدامات فوری، قاطع و بنیادین نیاز دارد: از دیپلماسی آب با کشورهای همسایه و احیای تالاب‌ها گرفته تا الزام صنایع به استفاده از فناوری‌های پاک و برخورد قضایی با متخلفان.

تا آن روز، هر سرفه‌ای که در گلوی کودکی در اهواز می‌پیچد، هر نفسی که در سینه سالمندی در ماهشهر به شماره می‌افتد، و هر اشکی که بر گونه مادری در هویزه می‌غلتد، کیفرخواستی است علیه کسانی که می‌توانستند کاری کنند و نکردند. این جنگ خاموش، قهرمان نمی‌خواهد؛ مسئولانی می‌خواهد که به شرافت جایگاه خود و به حق حیات مردمی که به آن‌ها اعتماد کرده‌اند، پایبند باشند. در غیر این صورت، تاریخ در مورد آن‌ها نه با کلمات، که با آمار بیمارستان‌ها و قبرستان‌ها قضاوت خواهد کرد. و این، دردناک‌ترین قضاوت تاریخ خواهد بود.

منبع خبر "خبرآنلاین" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.