خبرگزاری مهر؛ یادداشت مهمان - منوچهر صابر: در عصر سلطهی داده و فناوری، استعمار چهرهای تازه یافته است؛ استعماری پنهان، هوشمند و چندلایه که با رسانه، الگوریتم و هوش مصنوعی، ذهن ملتها را به تسخیر درمیآورد. سخن از اشغال اندیشه، هویت و وجدان جمعی است. قدرتهای سلطهگر، به نام توسعه، آزادی و صلح، شبکهای از وابستگی دیجیتال ساختهاند تا ارادهی ملتها را از درون به بند کشند. این همان رئالیسم قدرت است که در نقاب ایدهآلیسم فریبنده پنهان شده است.
در این نظام، نخبگان را جذب میکنند و دانشمندان و نیروهای ارزشی را با ابزارهای هوش مصنوعی و فناوریهای کنترلی حذف میکنند؛ زیرا حذف فکر بیدار، آسانتر از مقابله با آن است. آنان چرخهی دانایی را به ابزاری برای انقیاد بدل کردهاند و رسانه را از بستر اطلاعرسانی به میدان هدایت افکار تبدیل نمودهاند.
دشمن امروز دیگر چهرهای عریان ندارد؛ در هیأت صلحطلبان جایزهدار و مدافعان
حقوق بشر ظاهر میشود.همانانی که پرچم صلح در دست دارند، در پشت صحنه، آتش جنگ و تجزیه را میافروزند.قدرتهای غربی و آمریکا، که خودرا وارث تمدن و عدالت معرفی میکنند، با همان سیاستی که قرنها پیش استعمار را توجیه میکرد، امروز با شعار صلح و پیشرفت، ملتها را به زنجیر وابستگی میکشند.
در این میان، اسرائیل، زاییدهی مستقیم ارادهی غرب و آمریکا برای سلطهی دائمی بر خاورمیانه است؛ موجودیتی که از ابتدا نه بهعنوان کشوری مستقل، بلکه بهعنوان پایگاه ژئوپلیتیکی قدرتهای غربی بنا شد. هدف آن روشن بود: تثبیت منافع استعماری در قلب منطقه، جلوگیری از وحدت ملتهای مسلمان، و مهار رشد و اقتدار ایران بهعنوان کانون تمدنی شرق اسلامی.
امروز همان قدرتهایی که خود را مدافع صلح مینامند، از طریق این رژیم نیابتی، طرح ایجاد خاورمیانه جدید با تسخیر و تجزیهی سرزمینها در این منطقه، تضعیف دولتهای مستقل و فرسایش قدرت منطقهای ایران را دنبال میکنند — نه با ارتش، بلکه با فناوریهای جدید، رسانه، تحریم، و فناوری اطلاعات.
این است چهرهی واقعی «نظم نوین جهانی»؛ نظمی که در ظاهر لبخند میزند و از گفتوگو سخن میگوید، اما در باطن، به دنبال حذف هویت و ارادهی ملتهاست. واژهی صلح را چون نقابی بر چهرهی سلطه مینهد و شعار آزادی را ابزار مهندسی ذهنها میسازد.
اما رئالیسم حقیقی، شناخت دقیق واقعیت قدرت است؛ نه برای تسلیم شدن، بلکه برای بیداری. و ایدهآلیسم اصیل، حفظ ارزشها و ایمان در میانهی طوفان رسانهای است. ملتهایی که میان واقعیت و آرمان تعادل برقرار کنند، میتوانند از این محاصرهی دیجیتال عبور کنند. نسل جوان، محور پیشرفت و امید ملی است؛ انرژی، خلاقیت و نوآوری آنان ستونهای مقاومت فرهنگی و علمی در برابر سلطهی پنهان را تقویت میکند.
راهکارها و مسیر مقاومت
برای کاهش اثرات استعمار دیجیتال و تقویت هویت ملی، چند راهکار کلیدی عبارتاند از:
۱_ تقویت وحدت امت اسلامی؛ با بهرهگیری از اندیشههای حضرت علی (ع) در تلفیق آرمانگرایی و واقعگرایی، وحدت امت اسلامی میتواند بر پایه ارزشهای اساسی مانند عدالت، معنویت، اخلاق و هویت ملی استوار شود و همکاری کشورهای مسلمان را در پیشبرد اهداف مشترک فرهنگی، اقتصادی و فناوری تقویت نماید.
۲_ توسعه فناوری بومی و استقلال دیجیتال؛ کاهش وابستگی به زیرساختها و خدمات خارجی و سرمایهگذاری بر نوآوری داخلی.
۳_ تقویت سواد رسانهای و آگاهی عمومی؛ آموزش مهارت تشخیص اخبار واقعی و تحلیل محتوای دیجیتال برای همه اقشار.
۴_ حفظ انسجام خانواده و بازسازی فرهنگی؛ خانواده بهعنوان نخستین سنگر اخلاق و هویت، پایههای مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی و رسانهای است.
۵ _ حمایت از فرهنگ و هویت ملی؛ حفظ زبان، ادب، سنت و ارزشهای اخلاقی در برابر نفوذ فرهنگی پنهان.
۶ _ ایجاد شبکههای علمی و فکری مستقل؛ مراکز پژوهشی و دانشگاهها بهعنوان سنگر استقلال فکری و خلاقیت جوانان.
نتیجهگیری
استعمار دیجیتال، شکل مدرن همان سلطه تاریخی است که این بار با داده، رسانه و فناوری اطلاعات پیش میرود. شناخت دقیق واقعیت قدرت جهانی و در عین حال پایبندی به آرمانها، اخلاق و ایمان، تنها راه رهایی از این محاصره است. نسل جوان، خانوادهها، و ملتها با وحدت و انسجام، و بهرهگیری از اندیشههای ارزشمند تاریخی و دینی میتوانند مسیر استقلال، عدالت و آزادی را هموار سازند. آینده از آن کسانی است که با تلفیق واقعیت و آرمان، رئالیسم و ایدهآلیسم، مسیر خود را روشن کنند و امواج فریب و سلطه را پشت سر بگذارند.
*مدرس دانشگاه و پژوهشگر












