همشهری آنلاین- سحر جعفریانعصر: پشت درختی بلند با شاخههای افشان، بعد از یکی دو کانکس خالی و انباری متروک، کارگاه انیماترونیک نمایان میشود. کارگاهی کم نور که هر گوشهاش از شیر مرغ تا جان آدمیزاد ولی بیشتر انواع ابزارآلات صنعتی و الکترونیک با نظم و نسقی که فقط ناصر سر درمیآورد و بس، زور چپان شدهاند. لابهلای آن همه رنگ، سنگفرز، دستگاه برش و جوش و چرخ خیاطی، چند سر و دست و پای از تن جدا، کبود با لختههای خون به چشم میآید. کنارشان بقایایی از فوکخالدار، گُراز دریایی و اسب آبی نیز هست. بعضی مُثلهها و بقایا گاهی میجنبند، انگار جان دارند. ناصر با احتیاط بطری خالی نوشابه را از خونی رقیق پر میکند. خون، بوی شکلات تلخ و نوعی شیرینی میدهد. خونها را کمی پیشتر ناصر با رنگ خوراکی قرمز، عسل، گلوکز و کاکائوی آبشده درست کرده و حالا سرگرم جا دادن موتوری کوچک داخل شاسی جوشکاریشده اَنیماترونیک دایناسور (موجودات عروسکی، بزرگ، متحرک و صدادار) است. بعدش هم نوبت آچارکشی از سالیوان غوله است که صاحبش گفتهبود: «خوب راه نمیرود...» به کارگاه ناصر صادقی، نخستین انیماترونیک خودآموز ایران خوشآمدید. اینجا محل تولد بسیاری از جانواران غولپیکری که احتمالا در پارکهای ژوراسیک، هیومن، آکو، سرزمین افسانههای برج میلاد، شهربازیها و مراکز تجاری و تعدادی برنامههای تلویزیونی دیدهاید. جایی که عروسکهای متحرک بعضی شخصیتهای کارتونی معروف از سالیوان، هالک، شرک تا پری دریایی نیز در آن ساخته میشوند.

پدر ناصر و انیماترونیکهایش
اینکه چطور به شغل کمتر شناخته شده انیماترونیکی درآمد را حتی خودش نیز دقیق نمیداند. ناصر از بچگی کارهای بسیاری انجام داده؛ پادویی مکانیکی، لولهکشی، نجاری، خیاطی، جوشکاری، نقاشی و ترکیب رنگ، مجسمهسازی و قنادی. همه کارها را هم دوست داشت: «آن همه کار و این همه مهارتآموزی از سر ۲ چیز بود؛ اول اینکه واقعا تنبل نبودم و دوم هم اینکه به یادگیری مهارتهای تازه علاقهمند بودم و هنوز هم با وجود سن چهل و خوردهای ساله و زندگی عائلهمندی، هستم.» با آن که خانواده و اقوام چندان پیگیرعلاقه و استعداد او نبودند اما ناصر این روزها کسب و کار متفاوت خود را دارد. کسب و کاری که به طور مشخص از برایش آموزش ندیده و اوستایی بالا سرش نداشتهاست. هر چه هست تجربه و کنجکاوی است با گاهی تماشای کلیپهای پشت صحنه از ساخت انیماترونیکهای خارجی و مشورت با اهل فن: «پشتکار از استعداد مهمتر است. پشتکار نمیگذارد خسته شوید و یا دلسرد. من اگر پشتکار نداشتم همان سالهای اول که ساختههایم درست کار نمیکردند و یا میلیون میلیون پساندازهایم هدر میرفت باید قید انیماترونیک را میزدم.» چنان حرفهایست که جوشکاری اتصالات شاسی فلامینگوی صورتی را با پا انجام میدهد. سفارش یک رستوراندار است که در آن غذاهای دریایی سرو میشود.

چند صد میلیونتومانیهای متحرک
سفارشها با توجه به سختی، پیچیدگی و بزرگیشان، قیمتگذاری میشوند؛ از ۵۰ تا خیلی بیشتر از ۵۰۰ میلیونتومان: «صفر تا صد انیماترونیکها را خودم انجام میدهم. از خرید لوازم و قطعات تا دوخت و دوز، سیمپیچی و الکترونیک، ساخت پوست و خون مصنوعی و پرداخت نهایی.» سازنده مهربانیست که دوست دارد کاربرد ساختههایش فراتر از دکوری بودن برای شو و شیک جلوه کردن یا عکس یادگاری برداشتن، باشد: «روزها و شبها وقت صرف کردم تا به فرمول انحصاری خودم برای ساخت مواد مناسب لایه بیرونی و بدنه انیماترونیکها برسم...موادی که آنها را واقعیتر نشان دهد و در برابر هر لمس و تکانی نیز مقاومشان کند.» نام موادی که فرمولش را فقط خودش دارد به اختصار گذاشته «اناسای» اما هنوز ثبتش نکردهاست. میان قفسههای انباشته کارگاه ناصر، قالبهای شیرینیپزی و کمی گلوکز و ژلاتین هم پیدا میشود: «با اینها حَدَقه چشم میسازم و مردکشان را هم با مواد رنگی خوراکی تهیه میکنم.» سعی دارد یکی از آن حدقهها که رگهای خونی دارد وسط حفره استخوانی سر بریدهای جاگیر کند. بساط چسب و کاردکهای ظریف و چند پنس جراحی، کنار دستش مهیاست.
اژدها، زامبی، فلامینگو میسازیم
حدود یک دهه از انیماترونیکسازی حرفهای ناصر میگذرد. شمار دقیق ساختههایش را ندارد؛ شاید ۵۰ یا ۱۰۰ و یا خیلی بیشتر از این ارقام باشد. با این حال او همچنان انرژی روزهای نخست شروع کارش را دارد و برای همه ساختههایش، وقت و انرژی لازم میگذارد. چه ساختههایی سبک و ارزان مثل آن انیماترونیک دلفینی با بدنه منعطف و ضد آب که کسی برای حوض وسط ویلایش سفارش ساخت دادهبود و چه سنگین و گران مثل اژدهای ماکوان که این روزها وسط مرکز خریدی بزرگ (شهریار) دُم تکان میدهد و از دهانش آتش و دود بیرون میآید: «کار انقدر برایم جدی است که داخل یخچال کارگاه نه غذا و خوردنی که با انواع خمیرهای دندانسازی و مایع لزج پوستهای جذامی پر است.» از حوصلهای که برای ساختن دانه دانه دندانهای هر انیماترونیک خرج کرده پیداست دندانپزشکی هم میداند. بهویژه آنجا که حرف از جوش به فک و اسکن سهبعدی آواره و پوزه میزند. درست کردن دندان برای زامبی زمانبرتر است تا دندانهای تیز برای یوز ایرانی و تمساح آدمخوار و حتی سرپوشهای زامبی که معمولا صاحبان خانه و کلبههای وحشت یا اتاق فرار، آنها را سفارش تولید میدهند. دست و پاهای بریده و خونین نیز پیوست سفارش همانهاست که ناصر برای ترسناکشدنشان هیچ کدامشان کم نمیگذارد. انیماترونیکها برای شکل گرفتن بین یک روز تا یک ماه زمان میبرند که سازنده خودآموز ایرانی آنها دوست دارد تخصصاش حتی به رایگان در اختیار دیگران قرار دهد.











