فاطمه اشرفپور - فوتبال، بیرحمتر از آن است که برای لشکر بیمار و بیرمق شما دل بسوزاند. این درسی بود که پرسپولیس و هوادارانش در هفته بیست و پنجم فصل گذشته به تلخترین شکل ممکن آموختند. آن روز، ورزشگاه آزادی میزبان یک تراژدی خاموش بود؛ نمایشی از یک تیم مدعی که نه در برابر قدرت حریف، که در مقابل یک ویروس سمج و یک بیبرنامگی تاکتیکی زانو زد و رویای قهرمانی را عملاً به بایگانی سپرد.
سرخها با کولهباری از بحران به آن مسابقه رسیدند. شکست غیرمنتظره مقابل شمسآذر در شروع سال ۱۴۰۴، یک زنگ خطر جدی بود، اما ریشه بحران عمیقتر از یک باخت فنی بود. ویروس سرماخوردگی مانند طاعون در رختکن تیم شیوع پیدا کرده و ستونهای تیم را یکی پس از دیگری از کار انداخته بود. بازیکنان کلیدی یا روی تخت بیماری بودند یا با تنی رنجور و ناآماده به زمین فرستاده میشدند. اوج فاجعه جایی بود که خودِ سرمربی، کارتال، نیز از این ویروس در امان نمانده بود و آنقدر بیمار بود که پس از بازی، توان حضور کامل در نشست خبری را نداشت و سالن را نیمهکاره ترک کرد؛ تصویری نمادین از یک تیم که از رأس تا بدنه، بیمار و ناتوان بود.

در آن عصر بهاری، سکوهای آزادی حال و هوای خاصی داشت. حضور ۵ هزار هوادار زن، شور و امیدی تازه به ورزشگاه بخشیده بود. آنها آمده بودند تا مرهمی بر زخم شکست قبلی باشند و تیم محبوبشان را در کورس قهرمانی نگه دارند، اما در پایان ۹۰ دقیقه، تنها حسرت و سکوت سهمشان شد. پرسپولیس در زمین، شبحی از یک تیم مدعی بود؛ بیجان، سردرگم و عاجز از خلق یک موقعیت گلزنی مسلم. در سمت مقابل، استقلال خوزستان با هوشمندی، نبض بازی را در دست گرفته بود و حتی موقعیتهای خطرناکتری روی دروازه سرخها خلق کرد تا ثابت شود این تساوی برای تیم تهرانی، خوششانسانهتر از آن بود که به نظر میرسید.
این توقف خانگی، بیش از دو امتیاز از دست رفته بود؛ این یک خودکشی در رقابت قهرمانی بود. در همان هفته، تراکتور، رقیب مستقیم سرخها، بازی خود را با پیروزی پشت سر گذاشت تا فاصله در صدر جدول به حدی زیاد شود که دیگر خوشبینترین هوادار پرسپولیس هم امیدی به بازگشت نداشته باشد. آن تساوی، میخ آخر بر تابوت شانس قهرمانی تیم کارتال بود.
نگاهی به ترکیب آن روز پرسپولیس، عمق فاجعه و تغییرات پس از آن را بیشتر نشان میدهد. بازیکنانی چون گندوز، گولسیانی، فرجی، امیری و دورسون که در آن بازی حضور داشتند، امروز دیگر جایی در این تیم ندارند. عالیشاه و ایوب العملود به دلیل مصدومیت و سعید مهری به خاطر بیماری غایبان بزرگ آن میدان بودند و اورونوف پس از مدتها، اولین بازی ثابت خود را برای تیمی انجام میداد که از درون در حال فروپاشی بود. آن مسابقه، یک خاطره تلخ و یک نقطه عطف در تاریخ لیگ برای پرسپولیس باقی ماند؛ روزی که یک ویروس، رویای یک فصل را بر باد داد.












