با توجه به تاثیرات فراوان جنگ اوکراین بر اقتصاد روسیه، کمتر کسی گمان میکرد که کمبود سوخت یکی از نتایج منفی از این رویارویی باشد. به هر حال، روسیه به عنوان کشوری غنی از نفت، زیرساختهای انرژیاش از خطوط مقدم دور است؛ از همین رو در طول جنگ، شبکه انرژی این کشور به دور از خط آتش بوده است. با این حال، از ماه اوت، زمانی که اوکراین کمپینی برای حمله به پالایشگاههای نفت در اعماق روسیه تعریف کرد، کمبود سوخت روسها را به تکاپو انداخته است.
به گزارش تجارت نیوز ، تا اواخر اکتبر، پهپادهای اوکراینی حداقل یک بار بیش از نیمی از 38 پالایشگاه اصلی روسیه را هدف قرار دادند. در نتیجه، روسیه از فرآوری حدود 5.4 میلیون بشکه نفت در روز در ماه ژوئیه به فرآوری تقریبا 5 میلیون بشکه در روز در ماه سپتامبر رسید. قطع تولید در مناطق مختلف گسترش یافت و برخی از پمپبنزینهای روسیه جیرهبندی سوخت را کلید زدند. تا اواخر اکتبر و با تشدید حملات، بالاخص حملات هوایی به پالایشگاههای ریازان و ساراتوف متغیر سوخت در روسیه را برجسته کرد.
گروهی مدعیاند اوکراین در آستانه فروپاشی صنعت نفت روسیه قرار دارد، اما این ادعا درست نیست. در حال حاضر، بخش پالایشگاهی روسیه به دلیل ظرفیت مازاد به عنوان سومین سیستم پالایشگاهی بزرگ جهان قلمداد شده و تواناییاش در تعمیر سریع واحدهای آسیبدیده، از انعطافپذیری کافی برخوردار است. دولت روسیه همچنین ابزارهای متنوعی در اختیار دارد که با تکیه بر آن قادر به برقراری تعادل نسبی است. با این حال اگر حملات اوکراین به پالایشگاههای روسیه با سرعت فعلی ادامه یابند، در درازمدت شاهد نتایج مخربی خواهیم بود.
اگرچه واحدهای مورد استفاده برای تقطیر نفت خام را میتوان پس از هر حمله به راحتی تعمیر کرد، اما پس از چرخههای مکرر گرمایش و سرمایش ناشی از حملات، این سازهها فرسوده خواهند شد. از منظری دیگر از آنجایی که صنعت نفت روسیه برای مدیریت بحران به مداخلات دولت وابسته است، بخش انرژی تحت مدیریت دولتی و ناکارآمدتر خواهد شد. در حقیقت، آسیب واقعی ناشی از عملیات اوکراین، تجمعی و نهادی است، نه فیزیکی.
ارزیابی تاثیر حملات اوکراین با چالشهایی روبهرو است که ماحصل حجم و پیچیدگی بخش پاییندستی نفت روسیه است. روسیه در حال حاضر تقریبا 6.5 میلیون بشکه در روز ظرفیت پالایش دارد. در این میان حدود 40 پالایشگاه پراکنده هستند و بزرگترین خوشهها در منطقه ولگا، اورال و اطراف مسکو قرار دارند. روسیه همچنین به طور متوسط دو میلیون بشکه در روز فرآوردههای نفتی صادر میکند. در شرایط عادی، این سیستم دارای یک تکیهگاه نسبتا بزرگ است، حتی اگر عرضه سوخت گاهی اوقات در دورههای اوج تقاضای فصلی محدود شود.
کمبود سوخت فعلی، که از زمان آغاز جنگ به شکلی برجسته محدود شده، تنها نتیجه حملات اوکراین به پالایشگاهها نیست. در این میان متغیرهای دیگری دخیل هستند؛ بازار سوخت روسیه هر تابستان به دلیل ترکیبی از تقاضای بالای کشاورزی، نرخ بالای رانندگی و تعطیلی پالایشگاهها برای تعمیرات سالانه، تحت فشار قرار دارند. تابستان امسال، تقاضا بیشتر افزایش یافت زیرا تعداد بیشتری از روسها برای جلوگیری از لغو پروازها و تاخیر قطارها که ناشی از حملات پهپادهای اوکراین به زیرساختهای حمل و نقل، با ماشین سفر کردند.
عامل دیگر نقش دولت روسیه است که به نام ثبات قیمت و کنترل تورم، به طور فزایندهای در بازار سوخت کشور مداخله میکند. مکانیسم اصلی کرملین، که به عنوان «کاهشدهنده قیمت» شناخته شده، یارانهای است که در صورت کاهش قیمت سوخت داخلی به پایینتر از میزان برابری صادراتی، در قالب غرامت در اختیار پالایشگاهها قرار میدهد. اما از آنجایی که دولت برای تامین بودجه تحت فشار قرار گرفته، به طور فزایندهای بار یارانهها را بر دوش تولیدکنندگان و خردهفروشان قرار داده و از تهدید برای تامین بازار استفاده میکند. تلاش برای ثابت نگه داشتن قیمت سوخت، برای مصرفکنندگان و تولیدکنندگان سیگنالها را قطع و تعادل عرضه و تقاضا را مختل کرده است.
در زمانهای سودآوری پایین، بزرگترین شرکتهای نفتی، پمپبنزینهای خود را با سوخت تامین میکنند، اما تا حد امکان سوخت کمتری به خردهفروشان مستقل میفروشند. پمپ بنزینهای مستقل و شبکههای کوچک خردهفروشی تقریبا 70 درصد از بازار خردهفروشی سوخت روسیه را تشکیل میدهند، اما کمتر از یک چهارم عرضه سوخت را جابهجا میکنند. با این وجود، آنها با رساندن سوخت به رانندگان در مناطق کمدرآمد و کمجمعیت، نقش مهمی ایفا میکنند.
مهمترین علت کمبود سوخت روسیه، تغییر چشمگیر قابلیتهای حملات پهپادی اوکراین است. کییف برخلاف گذشته اخیرا تنها چند پالایشگاه در فاصله 250 مایلی از قلمرو تحت کنترلش را بهطور منظم هدف قرار داد. اکنون، حملات اوکراین میتواند تیومن در سیبری – ۱۳۶۰ مایل دورتر از خاک روسیه – را درگیر کند.
به عنوان مثال، پالایشگاه ولگوگراد، کارخانهای بزرگ با ظرفیت 300 هزار بشکه در روز را در نظر بگیرید. این پالایشگاه در عرض دو ماه حداقل پنج بار مورد حمله قرار گرفته و آخرین حمله تنها چند روز پس از تعمیرات و بازگشت به خط تولید انجام شد. اگرچه حملات مکرر نمیتوانند یک پالایشگاه را نابود کنند، اما میتوانند سازه مورد نظر را آسیبپذیر و فرسوده کرده و زنجیرههای تامین قطعات یدکی را که از قبل توسط تحریمها محدود شدهاند، تحت فشار قرار دهند.
حملات کییف همچنین سازماندهی سیستم پالایشگاهی روسیه را برهم زده است. برنامهریزان دوران شوروی، پالایشگاههای دوقطبی منطقهای ایجاد کردند. یک یا دو پالایشگاه مسئول خدمترسانی به یک منطقه وسیع (معمولا متشکل از چندین استان و میلیونها نفر جمعیت) هستند؛ حال وقتی یکی از آنها از کار میافتد، کمبود به سرعت در مناطق مجاور احساس میشود.
تاثیر واقعی حملات اوکراین احتمالا در درازمدت آشکار خواهد شد. نبرد بر سر زیرساختهای انرژی در جریان رویارویی فرسایشی آثارش را نشان میدهد. هیچ حمله واحدی سیستم را از بین نمیبرد، اما کمپین پایدار و با سرعت بالا، احتمال خرابیهای پیدرپی، تعمیرات طولانیتر و از دست دادن ظرفیت را افزایش خواهد داد. مگر اینکه مسکو در دفاع ضد پهپاد به موفقیتی دست یابد، گزارهای که هیچ یک از طرفین از زمان آغاز جنگ تمامعیار به آن دست نیافتهاند. از این منظر، نتیجه کلی به مجموعهای از متغیرها منوط است.
این متغیرها عبارتند از: روسیه با چه سرعتی میتواند پالایشگاهها را تعمیر کند؛ یک واحد چند بار میتواند قبل از نیاز به تعویض تعمیر شود؛ تعداد پهپادهای مورد نیاز برای غلبه بر پدافند هوایی چه میزان است؛ و اوکراین چه تعداد پهپاد میتواند مستقر کند و برای چه مدت. جنگ پهپادی، بازی اعداد است. در این میان موثرترین حملات شامل حمله به چندین واحد پالایشگاهی در یک نیروگاه است و باید به همان نیروگاهها بارها و بارها حمله شود تا آسیبهای ناشی از حملات قبلی جبران گردد. این بازیای است که مهاجم در آن برتری دارد. در شرایط کنونی روسیه نمیتواند برای همه اهداف پالایشگاهی پوششی حفاظتی فراهم کند و باید دست به انتخاب بزند. تغییر پوشش هوایی از یک سایت به سایت دیگر در فواصل طولانی زمان میبرد. در همین حال، مهاجم میتواند اهداف را به دلخواه تغییر دهد.
کارزار اوکراین علیه تاسیسات نفتی روسیه از کارزار خود روسیه علیه زیرساختهای اوکراین الهام گرفته است. در سالهای ۲۰۲۳ و ۲۰۲۴، اوکراین به سختی توانست خساراتی که وارد شده را جبران کند. اکنون، با افزایش ظرفیتهای تهاجمی روسیه، این رقابت به یک رقابت غیرقابل برد تبدیل شده است. از منظری دیگر باید گفت کارزار کییف علیه پالایشگاهها تا حدودی نوعی بازدارندگی ایجاد کرده و تا حدودی نوعی اقدام تلافیجویانه است. از منظر تئوری تداوم این فرایند شاد زمینهساز آتشبس شود اما واقعیتهای میدان گویای حقیقت دیگری است.
در هفتههای اخیر، اوکراین برای مختل کردن صادرات نفت روسیه خیزی جدی برداشته و به طور معمول به ایستگاههای پمپاژ خطوط لولهای که به خروجیهای صادراتی منتهی میشوند، حمله میکند. این کشور همچنین دامنه حملات خود را گسترش داده و بازیگران ثالث درگیر در تجارت انرژی روسیه را نیز درگیر کرده است. به عنوان مثال، 2 نوامبر، پهپادهای اوکراینی بندر تواپسه روسیه در دریای سیاه را هدف قرار داد و به یک نفتکش ترکیهای آسیب رساند.
همچنین چندین حادثه خرابکاری علیه کشتیهای غیر روسی حامل نفت خام روسیه رخ داده که احتمالا ناشی از مینهای چسبنده بوده است. اوکراین حتی ایستگاههای پمپاژ، ترمینال و دفاتر نووروسیسک کنسرسیوم خط لوله خزر – که به صادرات نفت تولید شده در قزاقستان از طریق دریای سیاه کمک میکند – را هدف قرار داده است. چنین عملیاتی اهدافی دوگانه دارد. از نظر نظامی، هدف اصلی تحمیل هزینهها و عدم اطمینان بر لجستیک صادرات روسیه است.
از منظر استراتژیک، هدف اصلی انصراف اشخاص ثالث – مالکان کشتی، بیمهگران و بازرگانان – از تجارت با روسیه است. اما روسیه نیز به نوبه خود اهداف دیگری دارد. تا سال 2025، اوکراین گاز روسیه را به خریداران اروپایی ارسال میکرد و به عنوان بخشی غیررسمی از این توافق، روسیه سازههای تولید و خطوط لوله گاز اوکراین را هدف قرار نمی داد. اکنون این فرایند لغو شده و در ماه اکتبر، روسیه مجموعهای از حملات گسترده پهپادی و موشکی را آغاز کرد که 60 درصد از تولید گاز داخلی اوکراین را در یک دوره حیاتی قبل از زمستان از بین برد.
تا اواخر سپتامبر سال جاری، حملات اوکراین تقریبا 10 درصد از تولید پالایشگاهی روسیه را کاهش داده است. با این حال، تاکنون، علیرغم شدت حملات اوکراین، روسیه توانسته تاثیرش را عمدتا محلی و موقت نگه دارد. کمبود سوخت و افزایش قیمت خرده فروشی تا حد زیادی به مناطق خاصی – عمدتا جنوب روسیه، شرق دور کشور و کریمه – محدود شده است. کرملین همچنین با اعمال ممنوعیتهای موقت صادرات بنزین و محدودیتهای جزئی در گازوئیل واکنش نشان داد، مسیر انتقال منابع را تغییر داد و از ذخایر بهرهبرداری کرد.
در این میان یکی از غیرمنتظرهترین آثار تعطیلی پالایشگاههای روسیه، تاثیر آنها بر صادرات است. وقتی روسیه ظرفیت پالایش خود را از دست میدهد، باید صادرات فرآوردههای نفتی خود را کاهش دهد. با این حال، میتواند بخش زیادی از درآمد از دست رفته را صرفا با صادرات نفت خامی که در غیر این صورت در روسیه پالایش میشد، بازیابی کند. برای دولت، این موضوع اهمیت چندانی ندارد، زیرا مالیات نفت را بر سر چاه جمعآوری میکند. با این حال، برای شرکتها، ضرر ناشی از فروش نفت خام با قیمت پایین به جای فرآوردههای نفتی تصفیه شده میتواند به 10 دلار به ازای هر بشکه یا بیشتر برسد. علاوه بر این، 23 اکتبر، ایالات متحده تحریمهای جدیدی را علیه شرکتهای کلیدی نفتی، از جمله لوک اویل و روسنفت، اعمال کرد؛ محدودیتهایی که احتمالا به شکلی موقت بر صادرات نفت خام روسیه فشار وارد خواهد کرد.
مسکو بر سر یک دوراهی است. از یک طرف، قیمت بالای بنزین تقاضا را کاهش میدهد و بازار را به تعادل میرساند. از طرف دیگر، دولت متعهد شده که قیمت سوخت را ثابت نگه دارد و در صورت لزوم مداخله کند. چنین مداخلاتی پرهزینه هستند و تقاضا را به طور مصنوعی بالا نگه میدارند، اما انفعال در این زمینه خطر کاهش رتبهبندی تایید و از بین رفتن اعتماد عمومی به ثبات روسیه را به همراه دارد.
در حال حاضر، روسیه به اندازه کافی مازاد و ظرفیت تعمیر برای حفظ سیستم را حفظ کرده است. با این حال، انباشت خسارات و آثار مدیریت دولتی سختگیرانه، کارایی و انعطافپذیری را از بین میبرد. حتی اگر اوکراین نتواند صنعت نفت را نابود کند، میتواند مسکو را به انجام معاملات پرهزینه وادارد. تاکنون، پاسخ مسکو به بحران عرضه به طرز چشمگیری ثابت بوده: مهار، کنترل و جبران. کرملین مصمم است از کمبودهایی که میتواند اعتماد عمومی را تضعیف کند، جلوگیری کند، اما ابزارهایی که به آنها متکی است – ممنوعیت صادرات، حاشیه سود ثابت، یارانهها – این بخش را درگیر رکود کرده است.
در این میان سه متغیر سرنوشت بلندمدت صنعت نفت روسیه را متاثر خواهد کرد. نخست، سرعت حمله اوکراین است – دوم ظرفیتهای روسیه برای تعمیر و بازسازی واحدهای آسیبدیده و دسترسی به قطعات لازم خواهد بود و در نهایت، قیمت نفت و سیاست اوپک پلاس نقش تعیین کننندهای دارند: به عنوان مثال، کاهش قیمتها، توانایی روسیه را برای حفظ همزمان یارانهها و هزینههای نظامی به آزمون میگذارد.
اگر ظرفیت پالایش محدود شود، روسیه میتواند به استانداردهای پایینتر کیفیت سوخت روی آورده و عرضه بنزین مشتق از نفت و دیزل با گوگرد بالا را افزایش دهد. چنین اقداماتی میتواند به کاهش کمبودها به قیمت کیفیت هوا و طول عمر موتور کمک کند. دولت همچنین روی کمک بلاروس حساب کرده؛ بازیگری که احتمالا تا 30 درصد از نیازهای بنزین روسیه را تامین خواهد کرد. اما این اصلاحات فقط میتوانند اثرات بلندمدت بحران قریبالوقوع نفت را کاهش دهند، اما نتیجه بخش نخواهند بود.