به گزارش تابناک به نقل از فارس؛ در روزهای اخیر خبر حضور دو فیلم ایرانی در جشنواره حیفا منتشر شد. عوامل «زن و بچه» این موضوع را تکذیب کردند. اما فیلم عبدالرضا کاهانی با سرمایهگذاری کاناداییها راه خود را ادامه میدهد؛ در جشنوارهای واقع در سرزمینی که دستانش به خون بیگناهان ایرانی آلوده است.
هفته گذشته خبری منتشر شد مبنی بر حضور دو فیلم ایرانی در جشنواره بینالمللی حیفا؛ شهری در سرزمینهای اشغالی که امسال نیز در میانه جنایات فجیع علیه مردم بیدفاع غزه، میزبان این جشنواره است. نام دو فیلم ایرانی در فهرست آثار این رویداد به چشم میخورد: یکی «زن و بچه» ساخته سعید روستایی و دیگری اثری از عبدالرضا کاهانی.
اما ساعاتی بعد، سید جمال ساداتیان، تهیهکنندهی «زن و بچه»، با انتشار توضیحاتی اعلام کرد که این موضوع بدون هماهنگی با عوامل فیلم و از سوی شرکت پخشکننده خارجی اتفاق افتاده است. او تأکید کرد که گروه سازنده هیچگونه رضایتی از حضور فیلم در جشنوارهای که در اسرائیل برگزار میشود، نداشته و موضوع را پیگیری خواهد کرد.
در نقطه مقابل اما، عبدالرضا کاهانی فیلم ساز ایرانی موضع متفاوتی اتخاذ کرد. او پیشتر در جشنواره کن، زمانی که اثری برای جنبش موسوم به «ززآ» ارائه داده بود، گفته بود:
«برای شرکت در چنین رویدادهایی یک معیار دارم؛ هر کاری که باعث ناراحتی دولتمردان ایرانی شود، از نظر من کار درستی است و با افتخار انجامش میدهم.»
اکنون نیز او با فیلم جدید خود با عنوان «زندهشور» که با حمایت مالی نهادهایی در کانادا تولید شده است، پای خود را به جشنواره حیفا باز کرده است. به نظر میرسد این بار معیار او از مخالفت با دولت به مخالفت با ملت تغییر کرده باشد؛ چراکه حضور در رویدادی فرهنگی در کشوری که آشکارا دستش به خون کودکان و زنان و نظامیان ایرانی آلوده است، نمیتواند صرفاً «اعتراض سیاسی» تلقی شود. این، پشت کردن به ملت و انسانیت است.
این روزها، در سراسر جهان، موجی از خشم و انزجار نسبت به رفتار رژیم صهیونیستی در حال شکلگیری است. مردم در خیابانهای لندن، پاریس، نیویورک و رم با صدای بلند فریاد میزنند که جنایت را نمیتوان با نام «دفاع از خود» توجیه کرد. بسیاری از هنرمندان سرشناس غربی نیز در اقدامی کمسابقه، مواضعی صریح در حمایت از مردم فلسطین گرفتهاند. از خاویر باردم و پنهلوپه کروز گرفته تا مورگان فریمن، مارک رافلو، سوزان ساراندون و روجر واترز چهرههایی که در قلب تمدن غرب رشد کردهاند به روشنی اعلام کردهاند که جنایات اسرائیل را محکوم میکنند و نمیتوانند در برابر رنج کودکان غزه سکوت کنند.
این هنرمندان، برخلاف برخی از روشنفکران غربزده ما، دریافتهاند که هنر زمانی معنا دارد که در خدمت انسانیت باشد. آنها در جایی بزرگ شدهاند که آزادی بیان واقعاً وجود دارد و میتوانند بدون ترس از برچسب خوردن، علیه ظلم موضع بگیرند. با این حال، متأسفانه در میان برخی از هنرمندان ایرانی مقیم خارج، این درک از انسانیت به چشم نمیخورد. گویی گوشهایشان را با پنبه بستهاند تا فریاد مظلومان را نشنوند و چشمهایشان را بر حقیقت بستهاند تا مبادا منافع شخصی یا رضایت محافل غربی را از دست بدهند.
کاهانی و امثال او، روزگاری با شعار آزادی و عدالت از ایران رفتند و ادعا کردند که میخواهند صدای مردم باشند. اما امروز همانها در کنار جشنوارهای میایستند که در خاک رژیمی برگزار میشود که دهها خبرنگار، پزشک، هنرمند و کودک را به شهادت رسانده است. چه تناقض تلخی! چگونه میتوان در برابر چنین فجایعی، نام «آزادی هنری» را بهانه حضور در خاک اشغالگر گذاشت؟
امروز، بیش از هر زمان دیگری، جهان میان خیر و شر، حقیقت و دروغ، انسانیت و بیرحمی در حال تقسیم شدن است. در چنین روزهایی، سکوت در برابر ظلم یا همراهی با آن، خود نوعی مشارکت در جنایت است. شاید برای برخی، معیار انسانیت تغییر کرده باشد؛ اما برای مردم آزاده ایران و هنرمندان واقعی جهان، وجدان هنوز بیدار است.