خبرگزاری مهر، گروه استانها: در میان خاک گرم جبهههای نبرد و در دل روزهای پرغوغای جنگ، مردی قلم به دست گرفت تا صدای خاموش رزمندگان را دوباره زنده کند؛ اکبر صحرایی، نویسنده نامآشنای شیرازی از آنان است که نامش در حافظه ادبیات و دفاع مقدس ایران جاودان مانده است.
او از آنان بود که نه تنها در میدان نبرد حضور داشت، بلکه دردها، دلتنگیها و امیدهای آن دوران را نیز بر شانههای خود حمل میکرد و به زبان داستان درآورد؛ زبانی که میتوانست بی هیاهوتر از گلوله، اما ماندگارتر از هر فریادی در ذهن مردم بماند.
اکبر صحرایی سال ۱۳۳۹ در شیراز، شهری که همیشه بوی شعر، اندیشه و هنر میدهد، زاده شد. کودکی و نوجوانیاش در میان کوچهباغهای قصردشت و در فضایی آمیخته با ادبیات و موسیقی سپری شد. از همان دوران، نگاهی ژرف به انسان و زندگی در وجود او شکل گرفت؛ نگاهی که بعدها در سطر سطر آثارش تبلور یافت.
وی مسیر خود را از میان میدانهای نبرد تا صفحات کتاب طی کرد و با آنکه دانشآموخته رشته مدیریت دولتی است، اما سرنوشتش در وادی کلمات رقم خورد. از سال ۱۳۶۵ قلم را سلاح روح خویش کرد و با نگارش نخستین داستانهایش، راهی مسیر صداقت و ایثار شد.
صحرایی نویسندگی را در کنار شهریار مندنیپور آغاز کرد، اما تجربه جنگ، درونمایه اصلی آثارش را ساخت. آنچه او در خط مقدم جبهه تجربه کرد، بعدها جوهر بسیاری از داستانهایش شد.
در خاطرات خود از آن دوران میگوید: «با نوشتن خاطرات خود و دوستان دوران جنگم خود را التیام میدهم! حس غریبی دارم، حس میکنم به دوستان رفتهام مدیونم. دوستانی که در یک شب مقاومت و جنگ، در جزیره مجنون ۱۲ نفرشان را از دست دادم. خاطرات آن روزها را هرگز فراموش نمیکنم.»
این جمله، نه فقط یک اعتراف، بلکه خلاصهای از فلسفه زیست اوست. نوشتن برای او مرهمی بر زخمهای ناپیدای روح بود و یاد رفقا در ذهنش نه خوابیده و نه خاموش شده است. نوشتن برای زنده نگهداشتن یاد آنان، کاری مقدس است. برای اینکه نامها در هیاهوی زمان گم نشوند و نسل امروز بداند که آرامش از میان خاک و خون ساخته شده است.
در کارنامه ادبی اکبر صحرایی، گونههای متنوعی از رمان، ادبیات کودک و نوجوان و داستانهای کوتاه به چشم میخورد. اما نقطه اشتراک همه آنها، زبان صادق، لحن مردمی و عمق انسانی آثار اوست. نوشتههایش، حتی در سادهترین روایتها، از دردمندی و ایمان سرچشمه میگیرند؛ از تجربه آدمهایی که جنگ را با گوشت و پوست لمس کردهاند.
همین ویژگیها سبب شد که جوایز مهمی چون جایزه ادبی جلال آل احمد، جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و جایزه کتاب سال دفاع مقدس به نام او گره بخورند. او نه تنها نویسندهای متعهد، بلکه حافظ بخشی از تاریخ شفاهی ملت ایران است؛ نویسندهای که از درد، ایمان و دلدادگی نوشته تا به نسلهای پس از خود یادآوری کند که این خاک، تنها با قلم و خون بزرگانش زنده مانده است.
امروز، اگر از ایرانی سخن به میان میآید که سرزمین بزرگان است، نام اکبر صحرایی در همان ردیف میدرخشد؛ مردی که نشان داد قلم میتواند ادامه همان تفنگ باشد، اگر در مسیر حقیقت نوشته شود.

داستان بهموقع، ذهن جامعه را بیدار میکند
اکبر صحرایی در گفتگو با خبرنگار مهر، در تشریح دلایل ورود خود به عرصه نویسندگی و همچنین رویکرد اخیرش به وقایع غزه، تأکید کرد که آغاز مسیر او با وقوع جنگ تحمیلی رقم خورد و امروز نیز با نگارش مستندات آن وقایع، خود را التیام میبخشد.
وی در خصوص چرایی ورود به دنیای ادبیات، اظهار کرد: پیش از انقلاب با مطالعه آثار نویسندگانی چون محمود حکیمی، جلال آلاحمد و نویسندگان کلاسیک جهان به دنیای ادبیات وارد شدم، اما وقوع جنگ تحمیلی مسیر زندگیام را تغییر داد و مرا بهسوی نویسندگی سوق داد.
صحرایی در تشریح انگیزه اصلی خود که پشتوانه آثارش است، گفت: در همان سالها دریافتم که حقیقت جنگ، آنگونه که باید در ادبیات بازتاب نداشته است. بنابراین با نوشتن خاطرات خود و دوستان دوران جنگ، خود را التیام میدهم؛ حس میکنم به دوستان رفتهام مدیونم. این جمله پنجرهای به ذهن من است. من با هر کلمه بخشی از اندوهم را میکاهَم و از فراموشی میگریزم.
این نویسنده نامآشنای شیرازی درباره آغاز فعالیتهای جدی ادبیاش گفت: فعالیت ادبیام به دهه ۷۰ بازمیگردد؛ آن زمان که داستانهای کوتاهم در نشریات و سپس در دوهفتهنامه تخصصی «جنگ کمان» منتشر میشد.
وی افزود: نخستین مجموعه داستانیام با نام «کانال و مهتاب» (۱۳۷۸)، صدایی تازه در ادبیات جنگ بود. این اثر روایتی صمیمی، آمیخته به طنز و تلخی بود که از زاویه انسانی به جنگ نگریست.
صحرایی درباره آثار متأخر خود نیز بیان کرد: در دهههای بعد، آثاری چون «طنز خمپاره خوابآلود»، «پرونده ۳۱۲»، «تپه جاوید»، «راز اشلو» و رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» منتشر شد که بازتاب بسیار خوبی داشت. برخی آثار به زبانهای انگلیسی و عربی ترجمه شده است.

صحرایی که جوایزی همچون جایزه جلال آلاحمد، کتاب سال و فصل جمهوری اسلامی و کتاب سال دفاع مقدس را دریافت کرده و سابقه داوری و عضویت در هیأت علمی جایزه جلال آلاحمد را در کارنامه خود دارد، با اشاره به برخی از آثارش گفت: مجموعه هفتجلدی «دار و دسته دارعلی» با تلفیق طنزی تلخ و انسانی، بخشی از واقعیتهای جبهه را از زاویهای تازه روایت میکند؛ طنزی که نه برای خنداندن، بلکه برای تابآوردن ساخته شده است.
صحرایی از دیگر آثار مهم خود یاد کرد و گفت: «کاش کمی بزرگتر بودم»، «حافظ هفت»، «پیرمرد و حوری»، «قاطر غنیمتی»، «استوار» و «متولد قصردشت» از دیگر رمانهایی است که میتوانم به آنها اشاره کنم. رمان دو جلدی «کتیبه ژنرال» درباره شهید عبدالله اسکندری، رمانی با بیش از هزار صفحه است که برخی آن را «جنگ و صلح» ایرانی نامیدهاند، زیرا در کنار روایت جنگ، به فلسفه زندگی، عشق، وفاداری و مرگ نیز میپردازد.
ادبیات مقاومت محدود به مرزهای جغرافیایی نیست
صحرایی در خصوص جدیدترین اثر خود، «آواز بیت لاهیا»، که مجموعهای شامل بیش از سیودو داستان کوتاه است، گفت: این اثر حاصل ماهها پژوهش، نتبرداری و بازنویسی درباره حوادث بیستماه اخیر غزه است. اتفاقات غزه، حملات رژیم صهیونیستی، ایستادگی مردم و روایتهای روزمره در فضای مجازی ذهنم را درگیر کرد. تصمیم گرفتم این سوژهها را در قالب داستانهای کوتاه بنویسم تا هم از تنوع دیدگاهها استفاده شود و هم سرعت واکنش ادبی حفظ شود. نتیجه، مجموعهای از روایتهای انسانی، تلخ اما امیدوارانه است که در کتاب آواز بیت لاهیا گرد آمدهاند.
وی ادامه داد: در حقیقت ادبیات مقاومت محدود به مرزهای جغرافیایی نیست، بلکه زبان همدلی، عدالت و انسانیت است.

ضرورت واکنش بهموقع ادبیات به نبض جامعه
صحرایی در باب نسبت نویسنده با زمان، دیدگاه خود را اینگونه بیان کرد: شعر، آنی و احساسی است، اما داستان نیاز به فروکش کردن گرد و غبار حادثه دارد. با این حال، اگر نویسنده بیش از حد صبر کند، اثرگذاری اجتماعی از بین میرود. در دنیای امروز، داستان باید بهموقع نوشته شود تا بتواند ذهن جامعه را بیدار کند؛ حتی گاه آتشی را خاموش کند. نویسنده وجدان بیدار زمانه است.
هشدار درباره خلأ نسلی در ادبیات فارس
این نویسنده شیرازی در پایان نسبت به وضعیت نویسندگان استان فارس ابراز نگرانی کرد و افزود: در سالهای ۶۰ تا ۸۰ شاهد ظهور نویسندگان شاخصی از فارس در سطح ملی بودیم. اما در سالهای اخیر شاهد افت محسوسی در ظهور چهرههای تازه هستیم و نسل اول نویسندگان انقلاب هنوز بار اصلی ادبیات متعهد را بر دوش دارند. این مسئله نیازمند توجه جدی نهادهای فرهنگی است.












