خبرگزاری مهر، گروه استانها- کوروش دیباج: در روزهایی که گفتوگو درباره تئاتر بیش از آنکه در صحنه و متن اتفاق بیفتد در فضای مجازی جریان دارد، نشستهای نقد زنده و حضوری همچنان یکی از جدیترین راههای بازخوانی و ارتقای جریان نمایش محسوب میشوند. در چنین فضایی، برگزاری جلسه نقد و بررسی نمایش «یک تن» به نویسندگی و کارگردانی احسان جانمی در تالار هنر اصفهان، فرصتی بود برای بازاندیشی نسبت میان درام معاصر و میراث روایی ایران.
نمایش «یک تن» از جمله آثاری است که بهجای اتکا به فرم یا سرگرمی، تلاشی آگاهانه برای پیوند میان روایتهای کهن، هویت ایرانی و دغدغههای امروز انسان معاصر ارائه میدهد. از همین رو، گفتوگو درباره آن نه صرفاً نقد یک اجرا بلکه واکاوی نگرشی است که در لایههای فلسفی، زیباییشناختی و تاریخی اثر جاری است.
نشست نقد این نمایش، با حضور امیر صفاییپور و حسین عبدالهی، دو منتقد تئاتر، و احسان جانمی، نویسنده و کارگردان اثر، در تالار هنر اصفهان برگزار شد و هر یک از حاضران از منظر تخصصی خود به بررسی جنبههای محتوایی و اجرایی این اثر پرداختند. آنچه در ادامه میخوانید، بخشی از دیدگاهها و مباحث مطرحشده در این نشست است که از سوی خبرنگار مهر ثبت و بازتاب یافته است.
بازآفرینی شاهنامه در تئاتر معاصر ایران
امیر صفاییپور، منتقد تئاتر با تحلیل محتوای نمایش «یک تن»، آن را نمونهای از بازآفرینی موفق در پیوند با متون حماسی و هویتی ایران دانست و گفت: نمایش جانمی از جنس اقتباسهای معمول نیست بلکه حاصل بازآفرینی روایتی تاریخی در بستری معاصر است.
وی با اشاره به خاستگاه داستانهای شاهنامه بیان کرد: داستانهای فردوسی برآمده از هویت تاریخی و انباشته ایران هستند و در دل خود خردهروایتهایی دارند که هر یک حامل ارزشها، بایدها و نبایدهای تاریخیاند.
صفاییپور افزود: این متون نه صرفاً شعر یا روایت ادبی بلکه روایتهای مادر یا کلانروایتهایی هستند که فرهنگ از دل آنها زاده میشود و همین ویژگی سبب ماندگاری شاهنامه در تاریخ ادبیات ایران شده است.
این منتقد تئاتر تأکید کرد: اطلاق واژه «اقتباس» به چنین آثاری چندان درست نیست، زیرا اقتباس در هنرهای نمایشی غرب بیشتر به معنای تنظیم یک متن برای اجراست، در حالی که مواجهه با شاهنامه در تئاتر ایران نوعی بازآفرینی است.
وی گفت: هر بار که سراغ شاهنامه میرویم، چه در روایتهای شفاهی و نقالیها و چه در نمایش، در حال بازآفرینی آن هستیم. روایت جان و مایع اثر گرفته میشود و زمان و مکان آن با شرایط معاصر تنظیم میگردد. ذات شاهنامه چنین ظرفیتی دارد و همین راز ماندگاری آن است.
صفاییپور با اشاره به پژوهشهای انجامشده در این زمینه افزود: در کتاب دکتر مهدی فروغ با عنوان اقتباسهای نمایشی از شاهنامه، از دوران مشروطه تاکنون بیش از هزار نمونه بازآفرینی از شاهنامه در ادبیات نمایشی ایران ثبت شده است و این روند همچنان ادامه دارد.

وی با تأکید بر اینکه نمایش «یک تن» قصهای تاریخی یا وفادار به بیتبهبیت شاهنامه نیست، اظهار کرد: جانمی در این اثر به دنبال بازگویی جوهره داستان است. جایی که زنانگی و مردانگی در هم میآمیزد و با یک تن ایرانی روبهرو میشویم که برای حفظ وطن، تن خویش را پنهان میکند و سپس در قالب گردآفرید، در برابر دشمن میایستد. این نمایش بیش از آنکه درباره تاریخ باشد، درباره مفهوم ایران و هویت جمعی ماست.
وی در ادامه گفت: سوال اصلی در اثر جانمی، درباره مو یا ظاهر گردآفرید نیست، بلکه درباره جوهره وجودی اوست. همانگونه که در شاهنامه نیز ظاهر یا جزئیات فیزیکی شخصیت، داستان را پیش نمیبرد بلکه معنا و کنش او اهمیت دارد. از این منظر کار جانمی، بازآفرینی است نه اقتباس.
این منتقد تئاتر ضمن تقدیر از انتخاب جانمی برای رجوع به شاهنامه افزود: چه خوب که امروز کارگردانی جوان چون احسان جانمی، انرژی و خلاقیت خود را صرف پرداختن به مفهوم ایران با استفاده از اصیلترین روایت ایرانی یعنی شاهنامه کرده است. این بازگشت به هویت، دستاورد فرهنگی ارزشمندی برای تئاتر اصفهان و تئاتر ایران است.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بررسی جنبههای اجرایی نمایش خاطرنشان کرد: جانمی هنگام نوشتن متن، به ریتم و حرکت توجه دارد و در بهترین کارهایش میان گفتن و سکوت، تعادلی ظریف برقرار میکند. نمایش «یک تن» از جمله آثار موفق اوست که ریتم زنده و پویایی دارد و توانسته مخاطب را با خود همراه کند. با این حال، در برخی بخشها ریتم واحدی بر اثر حاکم است که میتواند در اجرا تنوع بیشتری بیابد.
صفاییپور افزود: توانایی جانمی در نگارش متنهای کوتاه و پرکشش در زمان محدود، او را در اصفهان به یکی از نمایشنامهنویسان شاخص تبدیل کرده است. به شرط آنکه در آینده متنهای خود را بدون وسواس کارگردانی تجربه کند، ظرفیت خلق تئاترهایی را دارد که فراتر از هیجان، باورهای تماشاگر را نیز دگرگون سازد.

روایت زنانگی و ایرانیت در بازخوانی جانمی
وی با اشاره به ساختار کاراکترها گفت: در این نمایش سه زن با سه وجه متفاوت حضور دارند؛ زن عملگرا، زن گریزان و زن در سایه. این سه وجه بازتابی از زنانگی در موقعیتهای گوناگوناند و نشان میدهند که جانمی چگونه از الگوی گردآفرید فراتر رفته و به بازنمایی معاصر زنان ایرانی پرداخته است.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: احسان جانمی در مجموعه آثارش در حال رشد درک مفهوم زنانگی است. او نخواسته زنی کلیشهای یا مورد پسند تماشاگر بسازد، بلکه تلاشی کرده تا زنی واقعیتر، مستقل و پیچیده را روی صحنه بیاورد. در جهانی که تکرار تصاویر سطحی از زنان عادی شده، این نگاه خلاقانه ارزشمند است.
وی در پایان تأکید کرد: نمایش یک تن بهواسطه پیوند میان روایتهای شاهنامهای و مسائل معاصر جامعه، اثری اندیشمندانه و قابل تأمل است. پرداختن به شاهنامه، بازگشت به تاریخ نیست بلکه رجوع به سرچشمه هویت و ارزشهای فرهنگی ماست؛ همان چیزی که در کار احسان جانمی به زیبایی احیا شده است.
اقتباس یا بازآفرینی؛ پرسش محوری نقد نمایش
در ادامه این نشست حسین عبدالهی، منتقد تئاتر، با اشاره به جایگاه اقتباس در ادبیات نمایشی، دیدگاههای خود را درباره ساختار و مضمون این اثر بیان کرد.
وی اظهار کرد: اقتباس از عناصر بنیادین درام از گذشته تا امروز بوده است. عبدالهی با بیان اینکه ادبیات نمایشی بر پایه اقتباس شکل گرفته است، گفت: از دوران باستان، نمایشنامهنویسان بزرگی چون سوفوکل و اوریپید از آثار هومر الهام گرفتهاند و درام در غرب اساساً بر اقتباس استوار است. نویسندگان از تاریخ، اسطورهها و افسانهها برداشت کرده و متخصصانی این روایتها را دراماتیزه کردهاند. این روند تا امروز ادامه دارد و بسیاری از آثار نمایشی معاصر نیز حاصل اقتباس از متون ادبی پیشین هستند.
این منتقد تئاتر با اشاره به اهمیت اقتباس هدفمند افزود: زمان و چرایی اقتباس اهمیت زیادی دارد. باید بدانیم برای چه و برای چه زمانی اقتباس میکنیم. در نمایش «یکتن»، اقتباس با مسائل و دغدغههای امروز جامعه پیوند خورده است. موضوع زنان، نسبت آنان با جامعه و نگاه مردانه به زن در این اثر پررنگ است. همچنین مسئله جنگ و مفهوم دشمن نیز از موضوعات مطرح در این نمایش است که به درستی بازتاب یافتهاند.

عبدالهی ادامه داد: در طول تاریخ، همیشه مردمانی بودهاند که بهاشتباه دشمن را عامل رهایی خود پنداشتهاند، در حالی که هیچ دشمنی برای نجات ما نیامده است. در این نمایش نیز نسبتهایی از این نوع تفکر بازتاب دارد که میتواند محل گفتوگو باشد. اما باید مراقب بود که طرح مسائل معاصر، گاه موجب شعارزدگی نشود. مفاهیمی چون آزادی، شجاعت و وطن امروز در خطر تهی شدن از معنا هستند و اگر به درستی دراماتیزه نشوند، ممکن است در اجرا رنگ شعار به خود بگیرند.
وی با اشاره به زبان اثر گفت: زبان شاهنامه حماسی و شاعرانه است و تبدیل آن به گفتوگویی قابل فهم برای مخاطب امروز دشوار است. در نمایش «یکتن» تا حدی این چالش با موفقیت پشت سر گذاشته شده است. دیالوگها باورپذیرند و در بخشهایی با اشعار اصلی یا حتی با ارجاع به سرود ملی سابق پیوند دارند که باعث غنای اثر شده است.

نگاه انتقادی به زبان، ساختار و میزانسن نمایش یک تن
این منتقد تئاتر از منظر ساختاری نیز به نکاتی اشاره کرد و افزود: یکی از جذابترین وجوه نمایش ورود از زاویه دید معذولان و مطرودان است. کارگردان از روایت دختر آخور وارد ماجرا شده و این تغییر منظر، اثر را متمایز کرده است. این تغییر جنسیت و هویت شخصیتها نه تنها خلاقانه بلکه وامدار همان مطرودان تاریخ است. با این حال، در بخشی از نمایش، رابطه دختر آخور با سایر عناصر مانند وجدان آگاه یا کودک درون چندان روشن نیست و گاه روایت از خودش فراتر میرود. شخصیت زن در این نمایش به نوعی کاتالیزور است و حرکت زمانی نمایش را پیش میبرد؛ گویی میخواهد هشدار دهد که تعلل، عاقبت دارد.
وی با اشاره به ساختار اجرایی نمایش اظهار کرد: احضار شخصیت محذوف و آوردن او به زمان حال برای مؤثر کردن روایت، از نقاط قوت نمایش است. با این حال، برخی نشانهها در اجرا میتوانست شفافتر باشد. برای مثال، طراحی صحنه و میزان استفاده از دکورها میتوانست معنادارتر و در خدمت روایت باشد. همچنین بخشهایی از موسیقی و صداپردازی به درستی در خدمت اجرا قرار گرفتهاند، اما گاه با شکستن منطق صحنه، پیوستگی اثر از بین میرود.
عبدالهی درباره بازی بازیگران گفت: پس از مدتی، الهام رضایی با نقشی قابلتوجه روی صحنه ظاهر شده و توانسته ظرفیت خود را بهخوبی نشان دهد. سایر بازیگران نیز اجراهایی موفق دارند و از نظر رویکرد اجرایی، گروه بازیگران هماهنگ عمل میکنند.
وی در جمعبندی سخنان خود بیان کرد: در مجموع نمایش «یکتن» اثری قابل تأمل است که اقتباس را بهانهای برای طرح دغدغههای امروز جامعه کرده و توانسته با نگاه معاصر به اسطورهها و متون کهن، گفتوگویی تازه میان گذشته و حال برقرار کند. هرچند در برخی جزئیات اجرایی نیازمند پرداخت بیشتری است، اما از منظر اندیشه و دراماتورژی، اثری جسورانه و اندیشمندانه به شمار میآید.
ضرورت نقد حرفهای در تئاتر اصفهان
در پایان این نشست احسان جانمی، نویسنده وکارگردان نمایش «یک تن» با بیان اینکه تجربه تازهای از مواجهه با نقد را پشت سر گذاشته است، اظهار کرد: در این جلسه زاویه دیدها برایم جالب و متفاوت بود و از نقدهای مطرحشده بسیار آموختم. من هیچگاه ادعای نویسندگی نداشتهام و با وجود نگارش چندین نمایشنامه، هنوز خود را نمایشنامهنویس حرفهای نمیدانم. زمانی که ایدهای ذهنم را درگیر میکند، اجازه نمیدهم کار ناتمام بماند، گویی به من فرمان داده میشود که اثر باید شکل بگیرد.
وی با اشاره به اهمیت برنامههای نقد تئاتر در اصفهان افزود: پاتوقهای تئاتری از جمله نشستهای یکشنبهها اتفاق ارزشمندی است، اما همچنان احساس میکنم جریان نقد در اصفهان ناقص است و باید به شکل جدیتر دنبال شود. بسیاری درباره ریتم آثارم سخن گفتهاند، اما آنچه برای من اهمیت دارد این است که تماشاگر متوجه آغاز و پایان نمایش نشود و در جریان کلی اثر غوطهور گردد. این ویژگی به علاقه و توانایی شخصی من در کارگردانی برمیگردد.

تئاتر باید فرزند زمانه خود باشد
وکارگردان نمایش «یک تن» ادامه داد: در اجرای آثارم همواره سعی میکنم زمان را با روح اثر هماهنگ کنم. برای نمونه، نمایشی از بهرام بیضایی که در اصل سه ساعت اجرا داشته، در اجرای نخست من ۱۱۰ دقیقه بود و بعدها با تغییرات اجرایی به ۷۰ دقیقه کاهش یافت. با این حال معتقدم هنوز ده دقیقه اضافی در آن وجود داشت. هیچ دیالوگی حذف نکردم، اما با تغییر رفتار اجرایی، زمان اثر را کوتاهتر کردم. به باور من، باید فرزند زمانه خود بود و تماشاگر امروز تحمل تئاترهای طولانی را ندارد.
وی با انتقاد از نگاه سطحی برخی آثار نمایشی در اصفهان گفت: یکی از آسیبهای تئاتر این شهر توجه بیش از حد به سلیقه سطحی تماشاگر است. من هرگز به دنبال جلب رضایت سطحی مخاطب نیستم، اما معتقدم باید نگاه به زمان و روح معاصر را در اثر لحاظ کرد. امروزه حتی در جهان نیز آثار نمایشی به سمت ساختارهای کوتاه و فشرده رفتهاند، درست مانند سریالهایی که در هر قسمت در یک ساعت روایت کاملی ارائه میدهند.

نویسنده نمایش «یک تن» درباره درونمایه اثر خود توضیح داد: در این نمایش، ریتم و تمپو تغییر میکند و تنوع دارد. مضمون زنانگی در نمایش از زاویهای فلسفی و نمادین مطرح شده است. شخصیت آتش در اثر من نمادی از روح زمان است که در دورههای مختلف تاریخی و در قالبهای متفاوتی چون کودک، مرد یا انسان در بیابان ظاهر میشود. این روح در گفتوگوی درونی خویش سیر میکند و نمایش به نوعی گفتوگو با خویشتن است.
وی افزود: تأثیر اندیشههای سهروردی و فلسفه اشراق در آثارم همواره مشهود است و علاقه فلسفی من به این نوع تفکر سبب شده در اغلب نمایشهایم جریان زن و هویت او را در نسبت با زمانه و تفکر بررسی کنم. هرچند نگاه من فمینیستی نیست، اما مسئله زن و نگاه به او در سه دهه اخیر برایم دغدغهای مداوم بوده است.

زنانگی، فلسفه و روح زمان در متن «یکتن»
جانمی در ادامه گفت: نمایش «یک تن» برای من چند ارزش افزوده داشت. نخست، رضایت حدود ۹۰ درصد مخاطبان از اثر بود؛ دوم، استقبال گسترده همکاران تئاتری به جز چند نفر معدود و سوم، فرصتی برای بازتاب نگاه شخصیام نسبت به وطن و جامعه. من هرگز متنی را تنها به دلیل شهرت یا سلیقه عمومی انتخاب نمیکنم، بلکه اثری را کار میکنم که دغدغهها و واکنشهای درونیام را نسبت به اجتماع، تاریخ و هویت بیان کند.
وی درباره شیوه کارگردانی خود اظهار کرد: در تمام آثارم اجرانگاری انجام میدهم. متن برای من تنها دستورالعملی کلی است و در مرحله اجرا، آن را متناسب با نیاز بازیگران و طراحی صحنه تغییر میدهم. گاهی حتی در لحظههای پایانی پیش از اجرا، صحنه یا دکور جدیدی به اثر اضافه یا حذف میکنم. این روحیه شورشی در من همیشه وجود دارد و از تغییر در لحظه استقبال میکنم.
این کارگردان تئاتر با تأکید بر ضرورت استمرار جلسات نقد و بررسی گفت: از همه دوستانی که در این نشست حضور داشتند تشکر میکنم. خواهش من این است که جریان نقد تئاتر محدود به چند اثر نباشد. تئاتر اصفهان بهشدت به چنین نشستهایی نیاز دارد. متأسفانه فضای مجازی با توهم تشویق و لایک باعث شده کیفیت تئاتر پایین بیاید و بسیاری بدون تجربه و دانش کافی وارد کارگردانی شوند.
وی تأکید کرد: باید الزام حضور کارگردانها در جلسات نقد و بررسی در تفاهمنامههای اجرایی گنجانده شود تا تئاتر مسیر حرفهایتری طی کند. از تمامی منتقدان، نویسندگان و برگزارکنندگان این نشستها، بهویژه آقای شهبازی، سپاسگزارم و امیدوارم این روند در تالار هنر و حوزه هنری تداوم یابد.












