به گزارش مشرق، روزنامه کیهان در ستون خبر ویژه خود نوشت: این ارزیابی را نشریه آمریکایی فارنافرز به قلم مارک لینچ منتشر کرد. لینچ که استاد علوم سیاسی و امور بینالملل در دانشگاه جورج واشنگتن در یادداشتی با عنوان خیال خاورمیانه جدید مینویسد: نظم منطقهای خاورمیانه به سرعت در حال تحول است، اما نه به روشی که بسیاری از مقامات اسرائیلی و آمریکایی تصور میکنند. حتی اگر توافق غزه پابرجا بماند، این لحظه همگرایی آمریکا و اسرائیل دوام نخواهد داشت. باور اشتباه اسرائیل به اینکه برتری استراتژیک بر دشمنان خود برقرار کرده، باعث خواهد شد که اقدامات تحریکآمیز بیشتری انجام دهد که مستقیماً اهداف کاخسفید را به چالش میکشد. کشورهای خلیج فارس که اسرائیل آرزو دارد آنها را به خود ملحق کند، شک دارند که اسرائیل مایل یا قادر به حفاظت از منافع آنها باشد. آنها اکنون کمتر نگران مقابله با ایران هستند و کمتر قانع شدهاند که راه رسیدن به واشنگتن از طریق تلآویو میگذرد.
اسرائیل بهتر است از لبه پرتگاه عقبنشینی کند. درگیری طولانیمدت کاستیهای اسرائیل را آشکار کرده: دفاع موشکی آن امنیت کامل را ارائه نمیدهد، اقتصادش نمیتواند جنگ بیپایان را تحمل کند، سیاست داخلیاش پس از دوره طولانی درگیری دچار آشفتگی است و ارتش بهشدت به آمریکا وابسته است. ویرانی غزه، جایگاه اسرائیل را در جهان نابود، روزبهروز منزویتر و تنهاتر کرده است. اسرائیل نمیتواند خاورمیانه را با بمباران به نظم جدید تبدیل کند. برخی در واشنگتن چشم به احتمال نابودسازی دشمنان توسط اسرائیل دوختهاند. اما باید مراقب باشند. منافع اسرائیل با منافع آمریکا یکسان نیست و اسرائیل چکهای زیادی میکشد که ممکن است ایالاتمتحده نتواند آنها را نقد کند.
اسرائیل نمیتواند خاورمیانه را با بمباران به نظم جدید و پایدار تبدیل کند. در پی جنگ در غزه، رژیمهای عربی دوباره به مسئله فلسطین علاقهمند شدهاند. آنها که همواره از موج جدیدی از قیامهای مردمی بیمناک بوده و به دقت نسبت به محرکهای احتمالی اعتراضات جدید حساس هستند، به خوبی از عمق خشم عمومی نسبت به پاکسازی قومی و ویرانی غزه آگاهند. لحظه اسرائیل از دست رفته است. اسرائیل معتقد است که نگرانیهای هنجاری چندان اهمیتی ندارند: مشروعیت، همانطور که اقداماتش نشان میدهد، صرفاً از اسلحه پیروی میکند. اما برتری نظامی اسرائیل و رضایت سران عرب، نظم پایداری ایجاد نخواهد کرد. اسرائیل نیازمند آن است که کشورهای عرب یا حس هدف مشترک یا حس تهدید را با اسرائیل به اشتراک بگذارند. اسرائیل هردو را تضعیف کرده است. اسرائیل تنها با تأمین مجدد مهمات از سوی آمریکا میتواند جنگ خود در غزه را ادامه دهد. دفاعهای گنبدآهنین آن در برابر حملات موشکی ایران پیش از آن که ایالاتمتحده آتشبس را در جنگ ۱۲روزه پیش ببرد، بهشدت کمبود رهگیر داشت. درخواستهای اضطراری اسرائیل از واشنگتن در طول دو سال گذشته نشان میدهد که چقدر به آمریکا وابسته است. قدرتهای منطقهای قطعاً به این آسیبپذیری در یک درگیری طولانیمدت توجه کردهاند.
پس از حمله به قطر، رهبران کشورهای خلیجفارس به احتمال زیاد دیگر تمام سیستمهای دفاع هوائی خود را به سمت ایران و یمن نشانه نخواهند گرفت. شاید آنها بتوانند نابودی غزه توسط اسرائیل را بپذیرند، اما اکنون اسرائیل خود را تهدیدی برای امنیت آنها ساخته است. اینکه اسرائیل تاکنون برای توسعه نظامی خود در منطقه و ویرانی غزه هیچ هزینه جدی پرداخت نکرده است، این حس در اسرائیل را تقویت کرده که هرگز چنین هزینهای نخواهد پرداخت. اما این باور به همان اندازه اشتباه است که باور اسرائیلیها در سال ۱۹۷۳ بود که هیچ کشور عربی هرگز جرأت حمله مجدد به آن را پس از پیروزی قاطع شش سال قبل نخواهد داشت.












