«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

مشرق نیوز شنبه 10 آبان 1404 - 19:00
واگویه‌های درونی یک زن را هم رمان خوب مکتوب کرده، و هم آبیار به خوبی به تصویر کشیده است. حتی استفاده از «مکر زنانه»، به عنوان تیر آخر از سوی محبوبه که پیچه از صورت کنار می زند تا رحیم را دچار خود کند.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر مشرق، رمان «بامداد خمار» نوشته‌ی خانم فتانه حاج سیدجوادی (پروین) اولین بار در سال ۱۳۷۴ منتشر شد و در طول نزدیک به یک دهه، بیش از ۳۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت و نام آن به عنوان یکی از موفق‌ترین آثار داستانی در جذب مخاطب در حوزه زبان فارسی ثبت شده است.

خانم حاج سیدجوادی نام کتاب خود را از بیتی از سعدی اقتباس کرد:

“به راحت نفسی، رنج پایدار مجوی

شب شراب نیرزد به بامداد خمار”

«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

علی‌رغم همه‌ انتقادات تند و بعضا ویرانگری که نخبگان، فمینیست‌ها و در کلیت، جریان روشنفکری، از همان چاپ اول این رمان، نثار آن کردند، عامه‌ جمعیت کتابخوان ایرانی، رمان را خواندند و جای آن را به عنوان یکی از پرخواننده‌ترین آثار داستانی در زبان فارسی تثبیت کردند.

حالا نرگس آبیار، که پیشتر با اقتباس از رمان «سووشون» سیمین دانشور و ساخت آثاری چون «شیار ۱۴۳» و «شبی که ماه کامل شد» توانایی خود را در پرداختن به سوژه‌های پیچیده و ثبت «حافظه جمعی» ثابت کرده، عهده‌دار این مسئولیت شده تا روایت تصویری یک رمان عامه‌پسند پرفروش و محبوب در دهه هفتاد شمسی را عرضه کند.

«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

اقتباس در ایران: گنجینه‌ای فراموش‌شده

با توجه به دریای عظیمی از آثار ادبی تولید شده در داخل کشور، به ویژه توسط نسل جوان کشور، حیف است که این گسترۀ عظیم پتانسیل دراماتیک برای خلق فیلم و سریال، این قدر نادیده بماند. تازه باید توجه داشت که، از قدیم، هرگاه فیلمساز و تهیه‌‎کننده‌ای جسارت به خرج می داد و وارد وادی اقتباس شد، به طور معمول نتیجه موفق و حتی درخشان گرفت. اقتباس سینمایی از آثار ادبی در ایران، با وجود پیشینه درخشان و موفق خود (آثار مهرجویی، تقوایی، کیمیایی و...)، همواره مهجور مانده است. این در حالی است که بسیاری از ماندگارترین آثار سینمای جهان، ریشه در ادبیات دارند. «بامداد خمار»، فرصتی است برای احیای این سنت فراموش‌شده و بهره‌گیری از گنجینه عظیم ادبیات فارسی.

نرگس آبیار: نویسنده‌ای با دوربین

آبیار با پیشینه نویسندگی و مستندسازی، نگاهی علت‌جو و جامعه‌شناختی به سوژه‌هایش دارد. این ویژگی، به آثارش، از شیار تا ابلق، عمق و غنای خاصی بخشیده است. ترکیب «تعهد اجتماعی»، «علت‌جویی» و «جسارت» در کارنامه سینمایی او، نوید می‌داد که «بامداد خمار» تنها یک اقتباس وفادار نباشد، بلکه واجد «ارزش افزوده» سینمایی و یک روایت «آبیاری» خاص باشد.

نقاط قوت سریال: درام، فضا و روان‌کاوی زنانه

فضاسازی و انطباق تاریخی: طراحی صحنه و لباس، استاندارد و منطبق بر دوره تاریخی است. به ویژه «خانه»، که ظرف زیست دیروزی و خاطرات مرده و زنده است، به عنوان ناظری خاموش، روح و شخصیت دارد. آبیار و طراحان صحنه و لباس او موفق شده‌اند زیست شخصی و اجتماعی و مولفه‌های شهری را، هم در اواخر عصر قاجار و هم دهه شصت شمسی به خوبی بازسازی کنند.

«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

عشق و «تنانگی»: سریال موفق شده «عشق زنانه» را، با تمام حساب‌گری‌ها و شیدایی‌ها—به تصویر بکشد. نمایش «تنانگی» عشق محبوبه، هرچند گاهی با زوم‌های مکرر بر سیما و بر و بازوی رحیم کمی گل‌درشت و حتی «هندی‌وار» شده، اما در کل شگرد خلاقانه‌ای برای باورپذیر کردن انگیزه‌های شخصیت زن و «عشق در یک نگاه» اوست.

شکل‌گیری عشق همراه با فاصله طبقاتی، یکی از قدیمی‌ترین مولفه‌های جذابیت سینما در همه ادوار در کل جغرافیای فیلمسازی بوده است. نمونه شاخص استفاده از این مولفه، سینمای هند است که شاید در تاریخ خود، ده‌ها هزار فیلم با تم عشق دختر غنی به پسر فقیر/بالعکس ساخته است. سینمای فارسی پیش از انقلاب ایران نیز با تایرپذیری از سینمای هند، بارها و بارها این سوژه را محور قرار داد که شاخص‌ترین مصداق آن فیلم «گنج قارون» بود که ده‌ها نمونه کپی از روی آن ساخته شد. البته این سوژه هم‌چنان یکی از محوری‌ترین موقعیت‌های دراماتیک در فیلمسازی برای مخاطب عام در کل دنیاست. حال در نظر بگیرید که چنین موقعیتی، با یک وضعیت دراماتیک فرعی، تکمیل شود و آن شکل‌گیری «لجبازی» میان عاشق و معشوق(عمدتا به واسطه همان اختلاف طبقاتی) است. رمان «بامداد خمار» و بالتبع سریال ساخته‌شده از آن، به خوبی از این موقعت و زیر-موقعیت جذاب و تماشاگرپسند بهره گرفته است.

ساختار دراماتیک شسته و رفته: آبیار از موقعیت‌های کلاسیک و تماشاگرپسند به خوبی بهره برده است و تلاش کرده بدون اضافه‌کاری و وارد کردن داستانک‌های فرعی بی‌ربط و یا آب بستن به ماجراها، پیرنگ اصلی، یعنی عشق محبوبه به رحیم را روایت کند. جنس حرکات دوربین، ضرباهنگ تدوین و بهره‌گیری درست از رنگ و نور و افکت‌های صوتی(استفاده از افکت نفس نفس زدن در هنگام ورود محبوبه نجاری رحیم)، اصطلاحا آب شُسته‌تر از سطح معمول نمایش خانگی است.

«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

روان‌کاوی و «مکر زنانه»: احساسات متناقض یک زن وقتی که دیوانه‌وار عاشق می شود قول و قرارهایی که با خود می گذارد، دشنام‌هایی که به خود و معشوق می دهد و...در مجموع یکی از نکات مثبت سریال تا به این جاست. واگویه‌های درونی یک زن را هم حاج‌سیدجوادی خوب مکتوب کرده، و هم آبیار به خوبی به تصویر کشیده است. حتی استفاده از «مکر زنانه»، به عنوان تیر آخر از سوی محبوبه که پیچه از صورت کنار می زند تا بازی باخته را به برد تبدیل کند و رحیم را به خود «دچار» کند، به خوبی تجلی‌گر حضور یک «زن» در پشت دوربین است که این جنس را به خوبی می شناسد.

تکنیک و خلاقیت: سکانس‌های تدوین موازی (مثلاً صحبت‌های محبوبه با خجسته و بصیرالملک با خواهر کشور) نشان از تسلط فنی کارگردان و خلاقیت در روایت دارد.

نقاط ضعف: اغراق در بازی و انتخاب نامناسب بازیگر

بازی کاریکاتوری: شخصیت‌پردازی «دایه» و «دده» بی‌شک از نقاط ضعف سریال هستند. دایه با بازی مرجانه گلچین کمی اغراق‌آمیز و کاریکاتوریزه بازی می کند. میزان قربان‌صدقه رفتن دایه و لحن انتخابی او کمی زیاده‌روی و آزاردهنده است. همین مشکل درباره‌ شخصیت دده(بهنوش بختیاری) نیز صدق می کند و لهجه‌ی من درآوردی و صدا و لحن کاریکاتوری او، گویی تکثیر دایه است.

«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

انتخاب نامناسب بازیگر: علی مصفا انتخاب خوبی برای بصیرالملک نبود. زیادی آرام، نرم‌خوف روشنفکرنما و امروزی است. از این منظر، تفاوت معناداری بین شخصیت پدر محبوبه در رمان و در سریال وجود دارد، چرا که در اثر مکتوب خانم حاج سیدجوادی، پدر با وجود این که اهل ادب و هنر است، اما پدری مقتدر و پدرسالار از همان سنخ رایج در عهد قاجار به تصویر کشیده شده است، در صورتی که علی مصفا ذاتا شخصیت آرام و ملایمی دارد که به ندرت از آن خارج شده است(در تقریبا همه فیلم‌هایش) و از این رو، حتی سکانس غضب کردن بصیرالملک علیه عمله‌ی خانه هم تصنعی از کار درآمده و لاجرم باورپذیر نیست.

«بامداد خمار»: از رمانی جنجالی تا سریالی چشم‌نواز به کارگردانی نرگس آبیار/ چرا جامعه امروز به دیدن این سریال نیاز دارد؟

دیالوگ‌های رقیق: گفتگوهای بین دختران جوان گاهی بیش از حد سانتیمانتال و ضعیف از آب درآمده است.

جمع‌بندی: عاشقی به سبک قدیم در دنیای امروز

در نهایت، «بامداد خمار» سریالی است که با وجود برخی کاستی‌ها در بازیگری و لحن، اثری قابل‌تماشا، خوش‌ساخت و خوش‌آب و رنگ از کار درآمده است. واقعیت این است که در میانه‌ی بمباران مخاطبان با فیلم‌ها و سریال‌هایی که روابط بیمارگون، عصبی و پرتکانه، استثمارگرانه و دیوانه‌وار(پر از خون و تجاوز) بین زن و مرد را به اسم «عشق» به مخاطبان می فروشند، جامعه ما نیاز به دیدن عاشقی به سبک قدیم دارد، چرا که این نوع روایت‌ها به تلطیف روحی مخاطب یاری می رساند. این که در ادامه‌ی داستان(طرفداران قدیمی رمان می دانند) ماجرا به سمت تراژدی میل کند یا نه، تفاوتی در اصل موضوع ایجاد نمی کند، چرا که حتی نمایش سویه‌های تاریک «عشق» هم، خود کارکرد تعلیمی عمیقی بر مخاطب عام دارد که این تعلیم محدود در زمان نیست و حتی به کار نسل زِد امروزی هم می آید.

در مجموع «بامداد خمار» به روایت آبیار، تا این‌جا نوید می دهد که نه تنها احیاگر یک رمان محبوب، که احیاگر سنت اقتباس ادبی برای سینما و ارائه درامی اصیل برای مخاطب ایرانی است.

منبع خبر "مشرق نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.