عصر ایران - در مراسم یادبود ناصر تقوائی محسن امیریوسفی نائب رئیس خانه سینما و نماینده کانون کارگردانان متنی را خطاب به ناصر تقوایی خواند که در آن به یک اتفاق جدید در سینمای ایران اشاره داشت.
متن محسن امیریوسفی:
جناب آقای ناصر تقوائی، سلام
دو هفته از رفتن شما گذشت و ما در اندوه و بهت بودیم از آن رو که چرا باید روز رفتن شما با روز قتل داریوش مهرجویی و همسرش یکی باشد و 22 مهرماه را روز سیاه سینمای ایران کند. روزی که شاید به تلخی و به طعنه باید آن را روز کارگردان نامید!
آقای تقوائی دو روز بعد از رفتن شما، در روز خاکسپاریتان به ما گفتند: هیچ حرفی نباشد! ولی شما با همین سه کلمه مراسمی چنان ماندگار ساختید که استاد بهرام بیضایی گفت: ناصر تقوائی، روزی که کسی انتظارش را نداشت موفق شد دست کم مرگ خود را چون آخرین فیلم مستقلش در آزادی کامل، بی دست درازی مجوزها، کارگردانی کند و تماشاگران در پشتیبانی به پا خاستند و ناگهان صدای سالها گم شده همسرش صدای وی شد!
آقای تقوائی دو روز بعدتر، در چهارمین روز رفتن شما، فرصتی پیش آمد تا در مراسمی از ظلمِ توقیف و سانسوری که سالها بر شما رفت و از موانعی چون ممیزی فیلمنامه، شورای پروانه ساخت و بهانه های واهی تولید بگوئیم که مانع ساخت یک سریال ماندگار و جلوگیری از تمام شدن دو فیلم سینمائی شما شد، و در آخر گفتیم که روزی در این مملکت دادگاهی تشکیل می شود بنام دادگاه رسیدگی به جنایات فرهنگی. در این دادگاه تعدادی از مدیران آن زمان و معدودی سینماگر-مامور باید پاسخگوی رفتارشان با شما و دیگران باشند.

آقای تقوائی عزیز در آن مراسم هم همه دست زدند ولی چشمتان روز بد نبیند چون ما نمی دانستیم که جنایتکاران فرهنگی از آنچه فکر میکنیم به ما نزدیکترند و برای همین دروغ چرا؟ گفتند دیگر این موضوع را جائی بیان نکنید.
جناب آقای تقوائی شما در یکی از روزهای یکی از 24 سال آخری که نتوانستید دیگر فیلم سینمائی بسازید گفته بودید: تا زمانیکه مجبور به گرفتن اجازه باشم فیلم نمیسازم. و باور نمیکنید که دو روز بعدتر، یعنی در ششمین روز رفتن شما، اتفاقی غیرمنتظره افتاد.
در این روز کانون کارگردانان سینمای ایران و دو صنف سینمائی دیگر خواهان حذف پروانه ساخت و از بین رفتن ممیزی فیلمنامه شدند، اتفاقی منحصر بفرد در تاریخ سینمای ایران که به طرز غریبی بعد از رفتن شما انجام شد و در عزای رفتن شما نقطه امیدی کوچک برای سینمای ایران ساخت.
ولی انگار جمله ماندگار شما سینما را رها نکرد و دو روز بعدتر، در هشتمین روز رفتن شما اتفاقی بزرگتر افتاد و شانزده صنف سینمائی دیگر هم خواستار حذف پروانه ساخت و پایان ممیزی فیلمنامه در سینما شدند که مجموع آنها به نوزده صنف سینمائی رسید.
جناب آقای تقوائی، نوزده صنف خانه سینما در اتفاقی تاریخی گفتند که ممیزی فیلمنامه و سانسور فکر و اندیشه فیلمساز بر سرنوشت همه سینماگران از کارگردان و فیلمنامه نویس و تهیه کننده تا بازیگر و صدا گذار و طراح صحنه و دیگر صنوف تاثیری منفی میگذارد و برای اولین بار این تعداد صنف سینمایی خواستار پایان سانسور فیلمنامهها و حذف پروانه ساخت شدند. همان اتفاقی که اگر زودتر میافتاد ما شاهد ساخت فیلمهای بیشتری توسط شما و سینماگران دیگر بودیم.
آقای تقوائی عزیز میبینید که شما هنوز هم در حال کارگردانی ما و ناخدایی کشتی سینمای مستقل ایران هستید.
ما در کانون کارگردانان سینمای ایران که نام آن را شما برای ما تعیین کردید، قول میدهیم ضمن سپاس از همدلی همه صنوف خانه سینما در کنار آنها، تمام تلاش خودمان را برای پایان ممیزی فیلمنامه و پایان سانسور و توقیف فیلم انجام دهیم، تا روزی که بگوئیم اگر آقای تقوائی در میان ما بود میتوانست فیلم بسازد چون دیگر نیازی نیست برای فیلم ساختن از کسی اجازه بگیرد، دیگر نیازی نیست برای فکر کردن و اندیشیدن از کسی مجوز گرفت.
آقای تقوائی عزیز سخن را با سپاس از کسی به پایان می رسانم که سی سال عاشقانه در کنارتان بود و از شما، از کارتان، از شان شما و از میراث شما جانانه دفاع کرد و میکند، همسر گرامیتان خانم مرضیه وفامهر که امشب صاحب این مجلس هستند.
به امید روزی که ما سینماگران ایرانی بتوانیم آرزوی شما و زخم خوردگان سانسور و توقیف را برآورده کنیم و بدون نیاز به هیچ اجازه ای فیلم بسازیم.
خداحافظ ناخدا