ستاره سابق منچستر یونایتد از روزی گفت که او را گروگان گرفتند تا تیمش را عوض کند

عصر ایران چهارشنبه 07 آبان 1404 - 11:41
آن ها عوامل گنگستر مشهور بلغارستان گئورگی ایلف بودند و برباتف را چند ساعت در اسارت خود نگاه داشتند و از او خواستند تا به یک تیم رقیب بپیوندد.

دیمیتار برباتف بازیکن سابق تیم های تاتنهام و منچستر یونایتد به تازگی با شرکت در برنامه پادکست ریوفردیناند به روایت خاطره ای جالب و البته کمی ترسناک از سال ها پیش پرداخته است که طی عملیاتی توسط افرادی گروگان گرفته شد که از او می خواستند تا باشگاهش را تغییر دهد.

به گزارش عصر ایران به نقل از میرور، این ستاره سابق تیم ملی بلغارستان وقتی هنوز در ابتدای جوانی خود بود و برای تیم زسکا صوفیه بازی می کرد بعد از یک جلسه تمرینی با یکی از هم تیمی های خود به یک رستوران رفت و در آن جا تعدادی مرد به طرز تهاجمی او را احاطه کردند. آن ها عوامل گنگستر مشهور بلغارستان گئورگی ایلف بودند و برباتف را چند ساعت در اسارت خود نگاه داشتند و از او خواستند تا به یک تیم رقیب بپیوندد.

برباتوف

برباتوف با یادآوری آن روز گفت:« من واقعا آن روزها در زسکا صوفیه در حال درخشیدن بودم و کیفیت بازی خودم را نشان می دادم. طبیعتاً وقتی شما خوب بازی می کنید تیم های دیگر هم به سراغ شما می آیند و به شما پیشنهاد بازی در تیمشان را می دهند. آن ها سوالاتی از قبیل دستمزد فعلی شما، میزان باقی مانده از قراردادشان و خلاصه از این جور مسائل می پرسند.

اما آن موقع در بلغارستان اوضاع فرق می کرد. تیم رقیب می گفت:« فلانی خوب بازی می کند. برید بیاریدش.» من آن موقع ماشین نداشتم و یکی از هم تیمی هایم به من گفت:« بیا با هم بریم تا تو را به یکی از دوستانم نشان دهم.» من هم خیلی تو باغ نبودم. به او اعتماد کردم چون هم تیمی من بود. خلاصه با ماشین او به یک رستوران رفتیم.

وقتی به رستوران رسیدیم من دیدم که پشت یکی از میزها یک مرد تنها نشسته است و دور ۳ تا میز اطراف مردانی با هیکل های نخراشیده و بزرگ نشسته اند واقعا هیبت ترسناکی داشتند. در آن زمان بود که هم تیمی من گفت:« برو بشین من بعدا می بینمت.» 

آن مرد تنها به من گفت:« بیا بشین.»

من هم در حالی که از خودم می پرسیدم اوضاع از چه قرار است رفتم و نشستم. مدام به خودم می گفتم باید به پدرم زنگ بزنم.

برباتوف

آن مرد شروع کرد به حرف زدن و گفت:«می دانی اسم من چیه؟ به من می گویند آشپز. ما از شرایط تو خبر داریم و می خواهیم تو برای تیم بازی کنی.»

من جواب دادم:« اما من عضو نیم زسکا صوفیه هستم و از شرایطم در آن جا راضی هستم.»

او جواب داد:« ما ترتیب اوضاع را می دهیم. در آن مورد نگران نباش.»

من خیلی ترسیده بودم. دو سه ساعتی آن جا نشسته بودم تا این که به من اجازه دادند به پدرم زنگ بزنم. 

به پدرم گفتم:« پدر من نمی دانم کجا هستم. یک سری آدم های هیکلی و غول مانند این جا هستند.»

پدرم گفت:« آرامش خودت را حفظ کن . نفس عمیق بکش. بگذار ببینم چه کار می توانم بکنم.»

برباتوف می گوید:« گویا بالاخره تماسی بین دو باشگاه رقیب گرفته می شود و روسای باشگاه ها به این نتیجه می رسند که اجازه بدهند من در همان زسکا صوفیه بمانم. اما واقعیتش در همان موقع به این نتیجه رسیدم که دیگه در فوتبال بلغارستان با آن شرایط نمی توانم بمانم. و تصمیم به ادامه فوتبال خود در خارج از بلغارستان گرفتم.»

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.