توپخانهای علیه منافع ملی
روزنامه خراسان نوشت:
در روزهایی که جهان در حال بازتعریف نظم قدرت است، نطق اخیر رئیس مجلس بهوضوح بر یک اصل بنیادین تقدم منافع ملی بر مصالح جناحی تأکید داشت. با اینحال، گروهی از کنشگران رسانهای و سیاسی که گویی هنوز در مدار رقابتهای انتخاباتی گذشته سیر میکنند و یا برای به قدرت رسیدن در عرصه سیاسی برنامه ریزی می کنند، این سخنان را وارونه تفسیر کردهاند. آنان دفاع از مواضع راهبردی ایران در برابر فشارهای آمریکا و اروپا را حمایت از کشور خاص جلوه دادهاند. تحریفی که بیش از آنکه یک خطای تفسیری باشد، نوعی تلاش آگاهانه برای تضعیف گفتمان وفاق ملی است. در حالیکه شورای امنیت سازمان ملل این روزها به ریاست مسکو در وضعیتی دوپاره و پرتنش قرار گرفته و چین و روسیه صریحتر از هر زمان دیگر در برابر سیاستهای قهرآمیز آمریکا ایستادهاند، شگفت آنکه بخشی از جریان اصلاحطلب در داخل، بهجای درک این تحول راهبردی و استفاده از ظرفیت قدرتهای شرق برای توازنبخشی به فشار غرب، همچنان در مسیر تخریب روابط تهران با شرکای شرقی حرکت میکنند. این رویکرد میتواند به تضعیف دیپلماسی متوازن و چندجانبهای بینجامد که امروز یکی از ستونهای اصلی امنیت ملی ایران به شمار میرود.
تحلیل دقیق نطق رئیس مجلس نشان میدهد او در شرایطی سخن گفت که تروئیکای اروپایی با هدایت مستقیم واشنگتن، بار دیگر مکانیسم ماشه را فعال کردهاند. اقدامی که نهتنها فاقد مشروعیت حقوقی است، بلکه در صورت بیتفاوتی شرکای شرقی ایران میتوانست مسیر بازگشت تحریمهای سازمان ملل را هموار کند. در چنین فضایی، موضع شفاف روسیه و چین دو عضو دائم شورای امنیت در رد این اقدام، عملاً یک سپر سیاسی برای ایران در برابر فشار ساختارهای بینالمللی بود. درک اهمیت این رویداد برای امنیت ملی ایران، حداقل انتظار از هر تحلیلگر منصفی است. اما بهجای تحلیل عقلانی این معادله ژئوپلیتیکی، برخی رسانهها به تخریب روی آوردهاند. گویی ترجیح میدهند حتی در مواجهه با تغییر توازن جهانی، همچنان در حصار ذهنی تقابل شرق و غرب بمانند.
این در حالی است که رئیس مجلس با صراحت گفت: «در این برهه حساس، امر ملی را بر امر جناحی مقدم بداریم و صدای واحد ملت ایران در برابر فشارهای خارجی باشیم.» چنین پیامی نه تفرقهافکنانه، بلکه عمیقاً وحدتآفرین است.تناقض رفتاری این جریانها آشکار است؛ همانهایی که روزگاری منتقد نوشتن مرگ بر اسرائیل بر موشکها بودند و سکوت در برابر فشار غرب را عقلانیت مینامیدند، امروز نیز دفاع از مواضع ملی را برنمیتابند. از این منظر، حمله به نطق رئیس مجلس، از سر دغدغهمندی برای منافع ملی نیست.تجربههای اخیر نشان داده است که هر بار بخشی از نخبگان سیاسی به جای تحلیل واقعبینانه، به تحریف و برچسبزنی روی آوردهاند، جامعه هزینه سنگینی پرداخته است. امروز نیز در بحبوحه جنگ روایتها و تغییرات ژرف در نظم بینالملل، دامنزدن به دوقطبیهای رسانهای میتواند اراده ملی را برای عبور از این مقطع خطیر تضعیف کند. آنچه امروز نیاز داریم، بازگشت به عقلانیت سیاسی و وفاداری به منافع ملی است، نه بازتولید رقابتهای کهنهای که تنها دشمنان این کشور از آن سود میبرند.
******
نقدی بر شاذگوییهای آخوندی
روزنامه قدس نوشت:
آقای «عباس آخوندی»! ایشان را آخرین بار در قاموس وزیر راه و شهرسازی به خاطر میآوریم؛ و اینجا، نه بنای پیش کشیدن کارنامه و گذشته ایشان را داشته و نه علاقهای به پرداختن به دستهبندیهای سخیف سیاسی داریم! موضوع خیلی مهمتر از این حرفهاست؛ موضوع «ایران» است؛ «جمهوری اسلامی ایران». فارغ از نیات و اهداف نامبرده، ایشان در مصاحبهای که با یکی از رسانهها داشته، با اظهاراتی شاذ و سرشار از «مغالطه»، سعی در بازنمایی آنچه بهزعم خود «شکست کشور در مناسبات و معادلات منطقهای» میخواند داشته و به عنوان مثال اظهار میکند: «ما اعلام کردیم که کشور «شیعه» هستیم و با این شرایط درصدد رهبری بر جهان اسلام هستیم که هدف غیر قابل وصلی بود و با واقعیت مغایرت داشت زیرا اکثریت جهان اسلام در رابطه با ما مشکل تاریخی داشتند...».
اگر چه در هیچ یک از اعلامات و اعلانات رسمی و قانونی کشور نیامده که «ما کشور شیعه هستیم» اما احتمالاً ایشان در این بخش، به اصل ۱۲ قانون اساسی و اعلام دین و مذهب رسمی کشور اشاره میکند اما از تصریح به دین اسلام حتی پیش از مذهب، نام بردن از سایر مذاهب اسلامی، سبقه تاریخی و فرایند دموکراتیک حاکم بر تهیه پیشنویس و تصویب قانون اساسی سخنی نمیگوید و فراتر از آن، گزاره «عجیب و غریب» «مشکل تاریخی داشتن» اکثریت! جهان اسلام با ما نیز از آن ادعاهایی است که حکایت وثیقی از ناآگاهی ایشان در حوزه مطالعات تاریخی دارد! کدام اکثریت؟ کدام ما؟ کدام جهان اسلام؟ چه مشکل تاریخی منحصر به فرد و ویژهای؟
ایشان به همین نیز بسنده نکرده و افزوده است: «کشورهای منطقه کاملاً به این نتیجه رسیدند که ایران فاقد دولت- ملت است و اصلاً دولت وجود ندارد که مذاکره کنند». احتمالاً منظور ایشان از کشورهای منطقه که به نتیجه رسیدهاند ایران فاقد دولت- ملت است، «عربستان سعودی»، «امارات متحده عربی»، «پاکستان»، «ترکمنستان» یا «قطر» است که «الحق و الانصاف» دولت- ملتهای خوبی هم هستند! سخت نیست دریافت اصل مطلب از این جمله؛ همان کلیشه همیشگی که دولت هیچ کاره است و تصمیمها جای دیگری اتخاذ میشود و در عین حال نفر اول صف ثبتنام بودن برای تصدی مناصب اجرایی! این هم یک روش است به هر حال!
اما نکته و نقطه دردناک قضیه، استفاده از مفهوم دولت- ملت که جناب آخوندی معتقد است ایران فاقد آن بوده و در ادامه حتی موجودیت دولت در کشور ما را هم نفی میکند.تلاش بسیاری صورت گرفته که مفهوم دولت- ملت را به اروپای پس از دوره فئودالی و کنگره وستفالی نسبت داده و هر گونه تخطی از نسخه اولیه (که حتی در نمونههای اورجینال اروپایی هم دستخوش تحول و تطور فراوان شده) را به مثابه بیدولتی و عدم شکلگیری دولت- ملت یاد کنند اما این حربه، برای بنیانگذار مفهوم دولت در تاریخ سیاسی جهان، زیاد کاربردی به نظر نمیرسد. جامعترین تعاریف مورد اتفاق، دولت- ملت به عنوان واحدی سیاسی که در آن دولت، یک نهاد متمرکز است و حاکم بر جمعیتی داخل یک قلمرو و ملت، جامعهای مبتنی بر هویت مشترک! ذکر شده و ایشان بدون ارائه هیچ استدلالی، به شنیدههای خود بسنده کرده و با تکیه بر پیچیدگیهای بومی مناسبات داخلی تصمیمگیری و قدرت، ما را از جرگه تمدن کذایی خود خارج میبیند!
******
رادیکالیسم کلنل منصوری!
روزنامه فرهیختگان نوشت:
فضای متشنج در صحن مجلس امر غیرمنتظرهای نیست. اقتضای حضور یک جمع چندصدنفره که با هدف نقد و بررسی قوانین و عملکرد دستگاههای اجرایی جمع میشوند چنین چیزی است. در همین چهارچوب روز یکشنبه نیز بهعنوان یکی از روزهای پر سر و صدا در تاریخ مجلس دوازدهم به ثبت رسید. نقطه اوج این جلسه نیز جایی بود که رئیس مجلس با صراحت به اظهارات اخیر حسن روحانی و محمدجواد ظریف در انتقاد به رابطه راهبردی روسیه در مواجهه با ایران معترض شد و در اینباره گفت: «دقیقاً در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی ما با کشور روسیه در حال پیشرفت است با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند.» اگرچه به رویکرد حسن روحانی و محمدجواد ظریف در مواجهه با شرق چه در زمان مسئولیتشان و چه اکنون که سیاست را از بیرون مجرای دولت پیگیری میکنند انتقاد وارد است اما به هرحال برخی معتقدند که ظریف و روحانی نیز باید برای اظهارنظر آزاد باشند و به بهانه مواضع کشورهای دیگر نباید استقلال نظر چهرههای سیاسی داخلی نفی شود.
صحبتهای رئیس مجلس نیز در عمل نافی اصل بدیهی آزادی در اظهارنظر نیست و صرفاً از جایگاه یک نماینده مجلس مطرح شد. البته میتوان به اصل این موضع از جانب رئیس مجلس یا محتوای آن نیز ایراد داشت؛ اما آنچه باید به آن توجه داشت این است که گروهی در دفاع از آزادی اظهارنظر برای ظریف و روحانی همین حق را برای قالیباف بهعنوان یک نماینده مجلس قائل نبوده و بعضا با اظهارات تندی حتی رئیس مجلس را با لیاخوف، کلنل روسی که مجلس را به توپ بست مقایسه کردهاند. در صدر این منتقدان رادیکال نیز آذرمنصوری نشسته است که از نظرش آزادی بیان متعلق به یک جریان سیاسی است و اگر صدایی در تضاد با علایق سیاسی این جریان بلند شد باید با تعابیر و تشبیهات رادیکال درصدد حذف مطلق آن برآمد. حال اگر این صدای مخالف از مجلسی بلند شود که اصلاحطلبان خود را از شرکت در انتخابات آن حذف کردند بهترین راه این است که آن مجلس به توپ بسته شود تا به تعبیر عامیانه دیگی که برای آذرمنصوریها نمیجوشد آنچه نباید در آن بجوشد.
برخی اعتقاد دارند که اگر انتقادی هم به مواضع ظریف و روحانی وجود دارد نباید از جایگاه ریاست مجلس مطرح شود؛ چرا که ممکن است به عنوان رجحان مواضع طرفهای خارجی بر مقامات داخلی تلقی شده و تصویری غیرمستقل از کشور بسازد. اصل طرح چنین انتقادی محل ابهام نیست؛ اما موضوع جایی جالب میشود که برخی با این توجیه که باید برای آزادی بیان چهرههای سیاسی احترام قائل بود از ظریف دفاع میکنند؛ اما به نحوی به طرف مقابل حمله میکنند که باعث میشود ادعایشان زیر سؤال برود. چگونه میشود از آزادی اظهارنظر برای مقامات سابق دفاع کرد؛ اما آزادی اظهارنظر رئیس مجلس بهعنوان یک نماینده را تا حد تشبیه وی با لیاخوف زیر سؤال برد. کسانی که چنین رویکرد تهاجمی دارند اتفاقاً بیشتر به لیاخوف شباهت دارند.
لیاخوف زمانی که مجلس شورای ملی را بر خلاف مواضع روسیه دید آن را به توپ بست تا وجود یک نهاد ضدروسی به طور کامل نفی شود و برخی اصلاحطلبان رادیکال نیز که مجلس دوازدهم را دربردارنده سلیقه سیاسی خود نمیبینند هر روز به بهانهای آن را زیر سؤال برده و در اظهاراتشان آن را به توپ میبندند. جالب اینجاست که این طیف زمانی که مجلس در دست خودشان است تا حد تحصن و تعطیلی مجلس نیز کار را جلو بردهاند؛ اما زمانی که فضای مجلس را بر ضد خود ببینند حتی پیشنهاد انحلال آن را نیز مطرح میکنند.
******
چه کسی جلوی اتهامافکنیهای فائزه هاشمی را میگیرد؟
در ادامه مواضع بسیار عجیب خانواده رفسنجانی در خصوص مرگ علیاکبر هاشمیرفسنجانی، فائزه هاشمی در گفت و گویی اینترنتی ادعاهایی عجیبی را مطرح کرد که ضرورت دارد دادستانی بهعنوان مدعیالعموم وارد شود. فائزه هاشمی با تهمتافکنی و سمپاشی مدعی است که پدرش توسط نیروهای داخلی ترور شده است! خوب است ایشان و هر کس که مدعی چنین مطلبی است یکبار برای همیشه ادله و مدارک خود را ارایه دهند تا مردم و دستگاه قضایی نسبت به این ادعا روشن شوند . بخشهایی از اظهارات فائزه هاشمی به شرح زیر است:
* پدرم را کشتند و ترور کردند. این ترور داخلی بود!
* پدرم جایگاه کمی در حکومت نداشت. وقتی این ترور رخ میدهد یعنی مجموعهای با هم درگیر این قضیهاند!
* نه اسرائیل و نه روسیه و … در این ترور دخیل نبودند.
* بابا تبدیل به خار چشم شده بود و طرف مردم ایستاده بود. او سد و مانعی برای بسیاری از کارها بود و نباید او زنده میماند تا بتوانند خیلی از کارها را بتوانند انجام دهند و بعد هم مملکت را به اینجا رساندند.
* جایگاه بابا طوری بود که نمیتوانستند هر برخوردی با او انجام دهند و مثلاً او را به زندان بیندازند. بنابراین باید حذف میشد!
* در انتخاباتها پدرم نقش مهمی ایفا میکرد. او را رد صلاحیت کردند اما رئیسجمهور تعیین کرد. در انتخابات مجلس و شورای شهر هم همین طور. هر جا که در انتخابات وارد میشد، بازی را به هم میزد.
******
آقای رئیس جمهور! بازار رهاست
سایت جهاننیوز نوشت:
حس رهاشدگی بازار موضوعی است که متاسفانه مردم در هر بار خرید روزانه آن را حس میکنند و با گفتاردرمانی مسئولان دولتی هم از این حس ناخوشایند کاسته نمیشود. از سوی دیگر در حالی که حتی حامیان دولت هم به رئیس جمهور پیشنهاد ترمیم کابینه را می دهند، ظاهرا براساس ادعای کرباسچی، آقای پزشکیان گفته است که من با این افراد از ابتدا دست دادم و تا آخر میمانم!
این در حالی است که چندی پیش آذری جهرمی از نزدیکان پزشکیان در زمان انتخابات گفت: «دولت فهرست وزرایی را به مجلس فرستاد که شاید خودش هم ته دلش به کاراییشان مطمئن نبود». البته که متاسفانه مجلس هم در اشتباهی راهبردی به همه وزرای دولت که حداقل چهار نفر آنها اساسا شایسته وزارت نبودند، اعتماد کرد و امروز برای چهار نفر برنامه استیضاح دارد.
در حالی که قیمت تمام کالاها و خدمات هم گران شده و هم دچار گرانفروشی (یعنی فروش بالاتر از قیمت مصوب یا درج شده روی کالا) است؛ مسئولان، مدام از وفور کالاها خبر میدهند که گزاره درستی است، اما نمیگویند که به دلیل قیمتهای بسیار بالا، توان خرید مردم به شدت کاهش یافته است. به عنوان مثال از گرانی شدید نهادهها و کالاهای نهائی کشاورزی و غذایی که عامل آن، تبدیل وزارت جهاد کشاورزی به تجارتخانه است، حرفی به میان نمیآورند.
البته در میان اخبار وفور کالا، معلوم شد که کمبود نهادههای دام و طیور، تولید گوشت، مرغ و لبنیات را با مشکلات مواجه کرده است. دلیل اصلی بیثباتی بازارهای گوشت، مرغ و لبنیات؛ وابستگی بسیار به واردات نهادههای دامی است. تامین نهادههای دام و طیور در این دولت با مشکل مواجه شده و دامداران و مرغداران، مدام از کاهش تولید و افزایش نجومی قیمتها در آینده نزدیک و نابودی واحدهای تولیدی میگویند. قیمت مرغ در بازار آزاد کیلویی 160 هزار، هر شانه تخم مرغ 190 هزار تومان است و انواع لبنیات به قیمت دلبخواه عرضه میشود. همین مسئله، موجب شکلگیری پویشهای تحریم محصولات برخی شرکتهای لبنی شده است.
واقعیت این است؛ از روزی که غلامرضا نوری؛ سکان هدایت وزارت جهاد کشاورزی را در دست گرفته، کشور با مشکلات شدید پیدرپی در تامین و قیمت کالاهای کشاورزی و غذایی روبهرو شده است. دلیل این مشکلات پیدرپی نه در کم بارشی و تحریم که در ضعف مدیریت وزارت جهاد کشاورزی در برابر معاونان خود، دولت سایه اصلاحطلبان، عوامل با نفوذ سیاسی- اقتصادی بیرون از وزارت جهاد کشاورزی، سازمان محیط زیست، وزارت نیرو، سازمان امور استخدامی و سایر دستگاههای قوه مجریه است. این در حالی است که جهاد کشاورزی در دولتهای اصولگرا و اصلاحطلب، وزیران کارآمد و موفقی در دوران کم بارشی و تحریم و... داشته است؛ وزیران موفقی همچون محمدرضا اسکندری و محمود حجتی.
******
قالیباف زیر ضربه !!
روزنامه کیهان نوشت:
انتقاد رئیس مجلس شورای اسلامی از برخی دولتمردان سابق که به تخریب روابط خارجی با کشورهایی مانند روسیه میپردازند، با عصبانیت و وارونهنویسی محافل غربگرا مواجه شد. در این زمینه سایت انتخاب تیتر زد: «برآشفتگی قالیباف از انتقادات نسبت به روسیه». کانال امتداد وابسته به حزب اتحاد ملت نوشت: «وقتی رئیس مجلس، وکیل مدافع کرملین میشود. محمدباقر قالیباف در صحن علنی مجلس جلوه تازهای از زانو زدن در مقابل کرملین را در سیاست ایران ترسیم کرد که کمتر سابقه داشته است». در این ماموریت گلّهای تحریف، روزنامه هممیهن وابسته به کرباسچی تیتر زد: «دفاع از روسیه؟ حملات دیروز قالیباف و تندروهای مجلس به روحانی و ظریف». روزنامه شرق نیز نوشته است: «نزاع جناحی در صحن علنی/ برخی نمایندگان بار دیگر وقت بیتالمال وقت و شأن قانونگذاری را قربانی جدالهای سیاسی کردند». روزنامه سازندگی وابسته به حزب کارگزاران در اینباره تیتر زد: «جدال بر سر روسیه/ رئیس مجلس علیه حسن روحانی سخن گفت و سخنان او در نقد روسیه را لطمهزننده به روابط ایران و روسیه خواند». یاسر هاشمی رفسنجانی مینویسد: «وقتی رئیس مجلس ایران با لحنی هشدارآمیز از «لطمه همکاری با روسیه» سخن میگوید، انگار انعکاس صدای ناهنجار تاریخ قاجاری است، که از لابهلای کلمات برمیخیزد تا به دلسوزان ملی هشدار دهد که مبادا باز املای سفارت، انشای سیاست شود».
این فضاسازی عناصر غربگرا در حالی است خود آنها متهم اجنبیگرایی و دیکتهنویسی در ماجرای برجام و دعوت به مذاکرات آمیخته با تسلیم در مقابل آمریکا و اروپا هستند و بنابراین سعی کردهاند ضمن فرافکنی، برای خیانت خود معادلسازی کنند. آنچه جماعت هوچی و عصبانی در ماجرای حمله به رئیس مجلس پنهان کردند، ماجرای مکانیسم ماشهای بود که تیم روحانی و ظریف براساس دیکته غرب در برجام تعبیه کردند و ابتدا منکر وجود آن در متن توافق شدند! اما بعدها که معلوم شد سازوکار ننگین ماشه هم در برجام و هم قطعنامه شورای امنیت آمده، ظریف یک نوبت مدعی شد این اقدام تبلیغاتی آمریکاست و نوبت بعدی ادعا کرد مکانیسم ماشه با اصرار روسیه در توافق قید شد! ظریف به همین بهانه، به روسیه حمله کرد و حال آن که منطقاً باید به خاطر فعالسازی مکانیسم ماشه در شورای امنیت، به طرف اروپایی حمله میکرد، نه روسیه که با آن مخالفت صریح میکرد.
شیطنت اخیر ظریف در حالی رخ میداد که روسیه و چین، برخلاف نقشه تروئیکای اروپایی و آمریکا، استفاده از مکانیسم ماشه را غیرقانونی، و ادعای بازگشت تحریمها را نامعتبر میخواندند. باند ظریف و روحانی، به جای ابراز شرمندگی یا اعتراض به خباثت غرب در برجام، بنا را بر زدن روسیه (و قبلاً چین) گذاشتند، انگار که ماموریت نیابتی دارند روابط ایران با کشورهای همسو را تخریب کنند و همین رویکرد ضد منافع ملی، موجب شد رئیس مجلس ضمن روشنگری کند و بگوید: «غیرقانونی خواندن اسنپبک از سوی چین و روسیه، نمادی از همبستگی راهبردی است. براساس بند ۸ قطعنامه ۲۲۳۱، تمام محدودیتها خاتمه یافته و با پذیرش حق غنیسازی، پرونده هستهای ایران از دستورکار شورای امنیت خارج شده است... رئیسجمهور و وزیر خارجه اسبقمان در شرایطی که مسیر همکاریهای راهبردی با کشور روسیه در حال پیشرفت است، با مواضع خود به این مسیر لطمه زدند. باید امر ملی را بر امر جناحی، مقدم بداریم».
حتی اگر تصور کنیم قبول دیکته غرب درباره مکانیسم ماشه، از سر غفلت بوده، اما هجوم هماهنگ شبکهای از سیاسیون و رسانههای زنجیرهای به کشورهای مخالف مکانیسم ماشه، به جای اعتراض به عهدشکنان برجام و فعالکنندگان ماشه، تردیدی باقی نمیگذارد که آنها خدمتگزار مطامع استعماری غرب هستند و نه دلسوز منافع ملی. فرار به جلوی شبکه آلوده به نفوذ در حالی است که تمام وعدههای این طیف برای بزککردن برجام و FATF وارونه درآمده و اکنون زمان محاکمه آنها به خاطر ایراد خسارتهای سنگین به کشور است. آنها آخرینبار در مشورت به مجمع تشخیص مصلحت نظام ادعا کرده بودند در صورت تصویب دو لایحه الحاق به کنوانسیونهای پالرمو و سیافتی، ایران از لیست سیاه FATF خارج میشود. اما FATF اعلام کرد که با وجود تصویب دو لایحه مذکور همچنان ایران را در فهرست سیاه خود نگه میدارد.
******
وضعیت ایجاب میکند که دولت بسیار قویتر و نیرومندتر عمل کند
عملکرد ضعیف دولت مورد حمایت اصلاح طلبان حتی صدای حامیان آنها را به اعتراض بلند کرده است. در تازه ترین مورد حسین مرعشی، دبیرکل حزب کارگزاران در گفت و گو با خبرگزاری فارس تاکید کرده است که کشور نیازمند مدیریتی قاطعتر، جسورتر و فعالتر است. بخشهایی از اظهارات مرعشی به شرح زیر است:
* ما امروز خوشحالیم که در دولت حضور نداریم، چون در این شرایط هرکس در دولت باشد باید «کلاهش را محکم بچسبد که باد نبرد»!
* ما حامی دولت هستیم، ولی در عین حال توصیهمان این است که با توجه به شرایط خاصی که امروز ایران در آن قرار گرفته، دولت باید اقدامات جدی انجام دهد.
* وضعیت ایجاب میکند که دولت بسیار قویتر و نیرومندتر عمل کند، اجازه ندهد فشار بر زندگی مردم بیشتر شود، و حتیالامکان گشایش ایجاد کند. این یعنی نیاز به یک «خانهتکانی» داریم؛ حالا چه در عرصهی مدیریتی و چه در عرصهی سیاستگذاری. در مجموع آقای پزشکیان مأموریت سختی دارد. او باید بتواند فشار بر مردم را کم کند تا جامعه بتواند در این مقطع حساس، از منافع کلان کشور دفاع کند.
* کار آقای پزشکیان بسیار سخت است. خسته نباشید میگویم، اما کشور امروز نیازمند مدیریتی قاطعتر، جسورتر و فعالتر است.