خبرآنلاین - ۲۵ ژانویه سال گذشته که آقای ترامپ رئیسجمهور آمریکا شد، یک فرمان اجرایی را تعیین کرد که در آن کارتل های مواد مخدر را به عنوان تروریست معرفی می کرد. این دستور به عنوان یک هدف مشروع برای آمریکاییان در هرکجای جهان محسوب می شد. این مسئله در گذشته بدین شکل نبود و دست آمریکاییان در این زمینه بسته بود، منتهی این فرمان اجرایی در خود ایالات متحده آمریکا نیز به نحوی یک مشروعیتی ایجاد میکند. یعنی آنها خود را مسئول این می دانند که به هرجای جهان که احساس کردند موضوع مواد مخدر امنیت آنها را تحت شعاع قرار می دهد حمله کنند.
آمریکا از دهه ۷۰ میلادی و دوران ریاست جمهوری ریچارد نیکسون، بحث مبارزه با مواد مخدر و ماریجوآنا که یک تهدید عمده برای جامعه آمریکایی به حساب می آمد را آغاز کرد. به مرور خود کنگره و دولت آمریکا نیز در این زمینه کمک زیادی برای رفع این مشکل کردند. اما این برنامه ها در ادامه ناکام ماند، زیرا مصرف داخلی در خود ایالات متحده آمریکا بسیار زیاد است، به همین دلیل خود آمریکا بازار بسیار جذابی برای قاچاقچیان محسوب میشد.
همه این موارد ذهن ترامپ را درگیر کرد که بحث مواده مخدر را به عنوان یک تهدید جدی برای امنیت ملی تلقی کند. آقای ترامپ نیز آمریکای جنوبی را قلمروی مواده مخدر و قاچاقچیان میداند و معتقد است که از این بخش تمام قاچاقچیان وارد آمریکای شمالی می شوند.
در مجموع، ما در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ شاهد احداث دیوار مرزی آمریکا، ممنوعیت ورود و قانون مهاجران بودیم و ترامپ یک لحن تهدید آمیز و سرزنش گونه ای نسبت به آمریکای جنوبی داشت. اما نکته مهم این است که مسئله آمریکای جنوبی در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ هدف اصلی او نبود.
اما در دوره دوم ریاستجمهوری، دو مسئله اساسی توجه ترامپ را جلب میکند؛
اولین مسئله مربوط به خطر استراتژیک چین در منطقه است که خیلی از قلمروها را با استفاده از تجارت آزاد و بحث تعرفه ها تسخیر کرده است، همچین بحث ورود روس ها به کوبا و سیستم نظامی ونزوئلا بسیار مطرح شد. همچینین یکسری منازعات در خاورمیانه حول محور انرژی وجود دارد. باتوجه به این موضوع مباحثی در ایالات متحده آمریکا مطرح شده که به این نکته اشاره میکرد که وقتی در قلمروی جنوبی آمریکا ذخیره ۳۰۰ میلیارد بشکه نفت وجود دارد، چرا باید به نفت خلیج فارس وابسته بود؟!
همه این مولفه ها موجب شد تا آمریکا با استفاده از سیستم برنامه ریزی خود، به هدف پوششی مواده مخدر معطوف شود که در همین راستا در ابتدا قلمرو خود را به ونزوئلا و سپس به کلمبیا کشانده است، یعنی دو کشوری که بسیار اهمیت حیاتی دارند.
اهمیت کلمبیا از این منظر است که سالهای زیادی دارای پایگاه های نظامی مهمی برای آمریکا بوده است ولی درحال حاضر روابط آمریکا با این پایگاه ها تضعیف شده و ایالات متحده آمریکا سیستم چپ گرای فعلی پترو را مقصر این وضعیت می داند.
به عقیده بنده هدف آمریکا از اقدامات مربوط به مواد مخدر بیشتر پوششی برای تغییر نظام یا regime change است، منتهی آمریکا قلمروی این اقدام خود را گسترده کرده تا کلمبیا نیز در این ماجرا دربر گرفته شود.
در کل آمریکا دو هدف دارد؛
۱. تسخیر و تصرف منابع نفتی آمریکای جنوبی با استفاده از دولت دست نشانده
۲. حفظ پایگاه های آمریکا در نقطه کانونی کلمبیا
کشور های منطقه آمریکا، ایالات محتده آمریکا را یک دولت مداخله گر می دانند. همچینین این اقدام اخیر آمریکایی ها نیز یادآور مداخله گری آنها در دهه ۸۰ میلادی است. آمریکایی ها تنها سیستمی که به رسمیت میشناسند، همان سازمان کشورهای آمریکایی است که توسط خودشان بنا نهاده شده است. به همین دلیل نیز تمایل دارند در منطقه بیشتر راست گرایان حضور داشته باشند تا بتوانند اهداف خود را پیش ببرند.
البته که درحال حاضر حضور چینی ها در منطقه بسیار برای آمریکایی ها اهمیت پیدا کرده است. به نظر یکی از اهداف آمریکایی ها، مهار چین در منطقه است. منتهی کشور های منطقه نیز خیلی از الگوی کشوری مانند ونزوئلا استقبال نمیکنند، به عنوان مثال برزیل و شیلی یک ساختار احزاب قدیمی و دموکراتیک دارند و قدرت در این کشورها همیشه دست به دست شده است، اما سیستمی که آقای مادورو پایه گذاری کرده به تدریج به اقتدار گرایی تبدیل شده و قدرت را قبضه کرده است. در نتیجه چنین سیستمی برای کشورهایی مانند برزیل و شیلی و سایر کشورهای منطقه مطلوب نیست.
*کارشناس مسائل آمریکای لاتین
۲۱۹












