همشهری آنلاین، فاطمه عباسی: بسیاری از ماندگارترین صحنههای سینما و تلویزیون ایران، نه در استودیوهای تهران، بلکه در دل روستاهایی فیلمبرداری شدهاند که شاید نامشان را هم نشنیده باشید. این روستاها فقط یک پسزمینه زیبا برای قصه نبودند؛ آنها با خانههای کاهگلی، کوچههای سنگفرش و طبیعت بکرشان، خودشان به یکی از شخصیتهای اصلی داستان تبدیل شدهاند. از شمال سرسبز تا دشتهای مرکزی، دوربین فیلمسازان ما را به سفری مجازی برده و قابهایی را خلق کرده که حالا بخشی از خاطره جمعی ماست. این گزارش یک راهنمای سفر به همین لوکیشنهای آشناست؛ سفری برای پیدا کردن آدرس دقیق خاطراتی که سالها با آنها زندگی کردهایم. با ما همراه شوید تا ببینیم کدام روستاها میزبان قصههای محبوبمان بودهاند.
پلکانهای اورامانات؛ استیج خندههای «نون خ»


در قلب زاگرس، روستاهای پلکانی پالنگان و هجیج با معماری سنگی منحصربهفرد خود، گویی از دل تاریخ سر برآوردهاند. این منطقه با کوههای سر به فلک کشیده و رود خروشان سیروان، چنان جذابیتی داشت که به صحنه اصلی کمدی محبوب «نون خ» تبدیل شد و فرهنگ و دغدغههای مردم کُرد را به خانهها آورد.
شیرگاه مازندران؛ پایتخت خانواده «معمولی»


جنگلهای انبوه و طبیعت سرسبز شیرگاه در سوادکوه مازندران، میزبان اصلی یکی از محبوبترین سریالهای تلویزیونی «پایتخت» بود. این منطقه با خانههای روستایی و جادههای پیچدرپیچ، بستری ایدهآل برای روایت ماجراهای شیرین و تلخ خانواده نقی معمولی فراهم و مخاطبان را با زندگی صمیمی مردمان شمال ایران همراه کرد.
جوکندان تالش؛ بوم نقاشی «رنگ خدا» و «پس از باران»


دهستان ساحلی جوکندان در تالش با تالابهای منحصربهفرد، جنگلهای هیرکانی و ییلاقات چشمنواز، ۲اثر ماندگار را در آغوش خود پروراند. مجید مجیدی در «رنگ خدا» از طبیعت بکر آن برای روایت شاعرانه داستانش بهره برد و سعید سلطانی سالها قبل در «پس از باران»، داستان ارباب و رعیتی را در خانههای قدیمی همین منطقه به تصویر کشید.
روستای کندلوس؛ صحنه نمایش «باغهای کندلوس»


کوچههای سنگفرش و خانههایی با سقفهای چوبی در روستای تاریخی کندلوس نوشهر، به پسزمینهای شاعرانه برای فیلم «باغهای کندلوس» ایرج کریمی بدل شد. سفر نوستالژیک شخصیتهای فیلم در جادههای پرپیچوخم و پناه بردن به خانهای روستایی، این لوکیشن را به نمادی از آرامش و گریز از هیاهوی شهری تبدیل کرد.
دشتهای میمه؛ قاب ابدی «روزی روزگاری»


چشماندازهای وسیع و تپههای خاکی شهر میمه در استان اصفهان، با پیشینه کهن خود، بهترین انتخاب امرالله احمدجو برای خلق دنیای «روزی روزگاری» بود. تاختوتاز اسبها در این دشتهای بیکران با موسیقی جاودانه کامکارها، قابی حماسی و فراموشنشدنی در تاریخ تلویزیون ایران ساخت که با هویت این منطقه گره خورده است.
کوکر گیلان؛ ردپای سینمای کیارستمی


روستای کوکر در رودبار گیلان، نامی عجینشده با سینمای عباس کیارستمی است. تپه زیتون با آن مسیر زیگزاگ معروفش در فیلم «خانه دوست کجاست؟» و مناظر بکر اطراف آن که در فیلمهای «زندگی و دیگر هیچ» و «زیر درختان زیتون» به تصویر کشیده شد، این روستا را به یک لوکیشن سینمایی جهانی تبدیل کرد.
روستایی در بویین زهرا؛ زادگاه «گاو» مش حسن


دهی گمنام در بیابانهای بویین زهرا قزوین، میزبان یکی از شاهکارهای تاریخ سینمای ایران، فیلم «گاو» ساخته داریوش مهرجویی بود. فضای خشک و ساده این روستا، بستر بینظیری برای روایت مسخ شدن «مش حسن» و خلق فضایی وهمآلود و تأثیرگذار فراهم و این لوکیشن را برای همیشه در حافظه سینمادوستان ثبت کرد.
سیاهکل و تازهآباد؛ خوابی در دل جنگلهای شمال


طبیعت بکر و جنگلهای انبوه سیاهکل و روستای تازهآباد در رضوانشهر گیلان، صحنه روایت انسانی فیلم «وقتی همه خواب بودند» به کارگردانی فریدون حسنپور شد. فضای آرام و مهآلود شمال در کنار داستان معنوی فیلم، ترکیبی قدرتمند و بهیادماندنی ساخت و زیباییهای کمتر دیدهشده این مناطق را به نمایش گذاشت.











