روزنامه شرق: وحید هاشمیان در بدترین زمان ممکن میهمان یکی از برنامههای ورزشی تلویزیون شد. در برنامهای که قصد کرده بود در چنین مقطعی، چالشیترین سؤالات را بپرسد، او خودش بود؛ وحید هاشمیان واقعی. چهرهای واقعی بدون هیچ غل و غشی. آنقدر صادقانه صحبت کرد و آنقدر به واقعیت فوتبال نزدیک بود که شاید هواداران پرسپولیس از این پس بهجای شعاردادن علیه او، به همان رویه قبلی، مدیریت را هدف بگیرند. هاشمیان نشان داد که برای فوتبال دوزوکلکدار ایران مناسب نیست. در حالی که دو عضو هیئتمدیره باشگاه پرسپولیس از مذاکره با مربیان خارجی ذوقزده بودند و وجاهت سرمربی تیم را پایین کشیدند، هاشمیان واقعیتهایی را گفت که کسی از آنها خبر نداشت. او درباره دورسون حتی حاضر نشد واضح و کامل بیان کند که چه اتفاقی افتاده که او را نخواسته و خیلی سربسته گفت او با سرمربی تیم محترمانه حرف نزده است.
میثاقی، مجری برنامه که میخواست مچ هاشمیان را بخواباند، در مقابل صحبتهای متین و ملایم او در نهایت گفت که چقدر دوستداشتنی است تا تصویر بغضآلود وحید هاشمیان، قاب ماندگاری برای فوتبال ایران باشد. سرمربی پرسپولیس در مواجهه با احتمال برکناریاش گفت که تابع قوانین فوتبال است. او پذیرفت که برای بهبود تیمش تلاش کرده ولی دستهای بسیاری مانع کار بودند. او از لفظ «آقایون» استفاده نکرد، چون احتمالا با این ادبیات کهنه و اتفاقا مؤثر فوتبال ایران آشنا نیست. او توضیح داد که چطور تیم را آنالیز کرده و به چه بازیکنانی نیاز داشته است. اما هیچ اشارهای به مدیریت ضعیف رضا درویش نکرد و تا آخر گفتوگو با احترام پیش رفت. وحید هاشمیان مال این فوتبال نیست. وحید هاشمیان با همان فوتبال آلمان عجین است و باید همانجا میماند. او بلد نبود در مقابل باندها، دستها، دلالها و جیرهبگیرها چگونه و با چه ادبیات و شکلی باید مقابله کند. او حتی نتوانست با مدیریت تیم به تفاهمی برای تقویت تیم برسد. شاید انتخاب هاشمیان کاملا یک برنامه هدفمند از سوی باشگاه بود؛ سرمربیای که بلد نباشد در مقابل مدیریت باشگاه قد علم کند. تیم هاشمیان فوتبال خوبی بازی نمیکند، برنامه هجومی که مورد علاقه هواداران تیم باشد ندارد، شاید هاشمیان حتی برای مربیگری جوان و بیتجربه باشد، ولی قالب فوتبال ایران برای او مناسب نبود و نیست. باشگاه پرسپولیس که همچنان در حال مذاکره با اوسمار است، اعلام کرده که دو بازی هم به هاشمیان وقت داده تا احتمالا خودش استعفا بدهد. با ثبت استعفای درویش در کدال، شاید باشگاه پرسپولیس وارد یک بحران دیگری به نام مدیریت شود. کسانی که خودشان را فرد مذاکرهکننده میدانند، احتمالا در صورت پیروزی، داعیه مدیرت هم خواهند داشت. داستان این فصل پرسپولیس همان خشتی است که از روز اول کج گذاشته میشود، همان انفعال رسانههایی است که به هر دلیل حقایق را نمینویسند، طمع و اجیرکردن همان زالوهایی است که خون فوتبال را میمکند تا جیبهای خود را پر کنند. بیچاره هوادار که میفهمد و میبیند ولی کاری نمیتواند بکند. پرسپولیس این فصل به انتخاب اشتباه باخته است. قصد سفیدشویی مشکلات فنی پرسپولیس نیست، اما همین تیم مریض و بیمار نشان داد که مدیریت آن را هیچ پاککنندهای نمیتواند پاک کند. اثرات مدیریتی مخرب آنچنان جسم و روح این تیم را بیمار کرد که از فصل قبل منتظر چنین روزهایی باید میبودیم. ایکاش مدیران هلدینگهای مالی مالک پرسپولیس، بیشتر از ورزش آگاهی داشتند. اینکه مخفیانه به ورزشگاه بروند تا کسی آنها را نشناسد، دردی از این تیم دعوا نمیکند. باور کنید اگر کسی شما را بشناسد. اگر واقعا اینقدر تیم را دوست دارید که مخفیانه به ورزشگاه میروید، در مقابل خواست مردم و افکار عمومی هم پاسخگو باشید. اینکه دوست نداریم در فضای رسانهای باشیم حرف درستی نیست. باید میبودید و به تمام سؤالات هواداران و خبرنگاران پاسخ میدادید. ایکاش میدانستید که به کدام تیم ایران ورود کردهاید. دم وزارت ورزش گرم که با واگذاری استقلال و پرسپولیس، خودش را خلاص کرد و حالا از دور تماشا میکند و لبخند میزند که معترضان در سئول منتظر وزیر و وکیل نیستند که یقه بگیرند هوای کدام تیم را بیشتر داشته باشند. حیف از پرسپولیس که به این روز افتاد، حیف از وحید هاشمیان که تمام اعتبارش را خرج کرد، حیف از میلیونها هواداری که کسی صدای آنها را حتی برای خرید یک مهاجم هم نمیشنود.