چرا مربیان جوان در پرسپولیس و استقلال دوام نمی‌آورند؟ نتیجه‌گرایی، بلای جان استعدادها

عصر ایران سه شنبه 29 مهر 1404 - 18:52
تحلیل وضعیت نیمکت‌های تیم‌های بزرگ ایران نشان می‌دهد که فرهنگ نتیجه‌گرایی حاکم، جایی برای صبر و حوصله باقی نمی‌گذارد و مربیان جوانی که با جنجال‌های رسانه‌ای و عدم همکاری برخی بازیکنان مواجه می‌شوند، به سرعت قربانی این چرخه شده و با خاطره‌ای تلخ از فوتبال کنار می‌روند؛ روندی که تهدیدی جدی برای آینده مربیگری در کشور است.

تاریخ فوتبال ایران بارها مربیان جوانی را به خود دیده که به دلیل کم‌تجربگی یا دلایل دیگر روی نیمکت‌های داغ تیم‌های بزرگ؛ نه تنها دوام نیاورده‌اند،‌ بلکه به نوعی از چرخه فوتبال خارج شده و آینده ورزشی آنها با چالش مواجه شده است.

به گزارش ایرنا، آنچه این روزها در فوتبال ما و در باشگاه بزرگ پرسپولیس رقم می‌خورد یک‌بار دیگر این واژه را تداعی می‌کند که آیا حضور مربیان جوان در تیم‌های بزرگ، فرصت است یا چالشی که بیشتر ضرر آن متوجه فوتبال می‌شود. روندی که قرار است در چرخه‌ای تعریف شده بازیکن و مربیان جوان را به فوتبال ایران معرفی کند، آیا با چنین تصمیم‌هایی به سوی موفقیت گام بر داشته یا در لبه پرتگاه قدم می‌زند؟‌

در فوتبال مدرن امروز روی آوردن به مربیان جوان، خلاق و جسور یک استراتژی رایج محسوب می‌شود هرچند برخی از این مربیان جوان در کار خود ناموفق بوده و برخی دیگر هم چنان عملکردی را از خود به نمایش می‌گذارند که تحسین همگان را به همراه داشته است.

تجربه‌ای که در فوتبال ایران با آن برخورد داشتیم نشان می‌دهد این مربیان جوان در تیم‌های متوسط یا حداقل در حال توسعه، فضای به مراتب بهتری برای کار و فعالیت دارند و حضور آنها در تیم‌های بزرگی از جمله استقلال و پرسپولیس نه تنها کمکی به آنها نکرده بلکه نسل جوان کادر فنی سرخابی‌ها را با چالش و مشکلات بسیاری مواجه کرده تا جایی که با خاطره‌ای تلخ از نیمکت این تیم‌ها خداحافظی کرده و باسرخوردگی از تیم خود جدا می‌شوند.

چرا مربیان جوان در پرسپولیس و استقلال دوام نمی‌آورند؟ نتیجه‌گرایی، بلای جان استعدادها

عدم حضور مربیان جوان در تیم‌های بزرگ فوتبال از چند جهت قابل بررسی است، اول اینکه یک مربی جوان، دور از جنجال، هیاهو و فشار رسانه‌ای فرصت فعالیت دارد تا آرام‌آرام خود را به دنیای فوتبال نشان داده و ثابت کند. دوم اینکه صبر و حوصله مسئولان و تصمیم‌گیران تیم‌های متوسط به مراتب از تیم‌های مطرح و نامدار، بیشتر است چراکه کسی از فلان مدیرعامل برای نتایج کسب شده بازخواست نمی‌کند یا حداقل فشاری روی او نمی‌آورد که باعث تنش در فضای کاری شود.

وقتی یک مربی جوان جرات این را به خود می‌دهد که در تیمی مانند استقلال و پرسپولیس روی نیمکت بنشیند عملا خود را در دوزخ می‌اندازد. دوزخی که شاید آینده ورزشی او را به آتش بکشد و عقل سلیم حکم می‌کند مربیان جوان، آهسته اما مستمر گام برداشته و خود را آرام‌آرام به درجه‌های رفیع مربیگری برساند.

در تیم‌های بزرگی چون سرخابی‌ها، واژه‌ای به نام صبر و تحمل وجود ندارد و بارها شاهد بوده‌ایم که حتی چهره‌ای مطرح مانند علی دایی را نیز با بی‌مهری بدرقه کرده باشند. برای هواداری که روی سکو بی‌تاب بُردن است، فقط یک چیز مهم است و آن نتیجه بازی در پایان مسابقه و قهرمانی در لیگ است. هوادار دوآتیشه فوتبال برای تیم محبوب خود هیچ قاعده و قانونی را نمی‌پذیرد و فقط یک چیز می‌خواهد؛ بُرد!

مشکل دیگر، مدیریت بازیکنانی است که بعضا خود را بالاتر از سرمربی جوان دیده و به نوعی او را به حساب نمی‌آورند که این در فوتبال ما چندان بیگانه نیست و اگر به بازی برخی از بازیکنان نگاه کنید،‌ به وضوح می‌توان آن را دید. وقتی یک یا چند بازیکن تصمیم می‌گیرند در زمین برای خود بازی کرده و تدابیر کادر فنی را جدی نمی‌گیرند، مربی دست خالی باقی مانده و فرصت و شانسی برای بهبود این روند ندارد و بارها شاهد بوده‌ایم به دلیل همین رفتارهای داخل زمین، تیم‌های بزرگ با چه سرنوشتی مواجه شده‌اند.

چرا مربیان جوان در پرسپولیس و استقلال دوام نمی‌آورند؟ نتیجه‌گرایی، بلای جان استعدادها

همین بازیکنان این توانایی را هم دارند که رختکن و نیمکت تیم را به تنش بکشند و تمرکز تیمی را از بین ببرند، فراموش نکنیم برای حضور و مدیریت در چنین تیم‌هایی به مربیانی نیاز است که این بازی را به نوعی بلد باشند و اجازه ندهند بازیکنان، سیاست به اصطلاح بازی کثیف را در تیم پیاده کنند.

موضوع دیگر ابزاری است که یک مربی برای رسیدن به نتیجه نیازمند آن است. وقتی چپ و راست تیم متعادل نباشد همین می‌شود که می‌بینیم و این یکی از مشکلات پرسپولیس در فصل جاری است. پرسپولیس بارها از خط دفاعی خود آسیب دیده و شانس پیروزی را هم از دست داده‌اند. عدم حضور بازیکنان بلند قد در خط حمله تیم و استفاده و تاکید بر یک مهاجم در نوک پیکان پرسپولیس باعث شده آنها در راه رسیدن به پیروزی ناکام بمانند و جمیع این اتفاقات یک پیامد دارد؛ فشار مضاعف روی سرمربی و کادر فنی تا جایی که شاید حتی منجر به اخراج شود.

شاید اگر مربی بادانش و با اخلاقی همچون وحید هاشمیان شیوه پله‌کانی را در فوتبال ایران در پیش می‌گرفت شرایط به مراتب بهتر بود. در این میان باید به کریم باقری تبریگ گفت چراکه دور از آتش ماند اما در کنار تیم محبوب خود، لیگ را نظاره‌گر است و این نشان از شناخت بالای او از وضعیت فوتبال ایران دارد.

تا زمانی که فرهنگ نتیجه‌گیری و تاکید بر آن در فوتبال ما حاکم است نمی‌توان به شرایط ایراد گرفت. سال‌هاست فوتبال ما مربیان و چهره‌هایی را قربانی همین سیاست کرده، حتی به غلط. استخدام مربیان جوان نه تنها شانسی برای آنها رقم نمی‌زند حتی می‌تواند مسیر حرفه‌ای یک استعداد را هم برای همیشه نابود کند و این خطری است که آینده فوتبال ایران را تهدید می‌کند.

در تیم‌های بزرگ عدم نتیجه‌گیری فرصتی دوباره را ایجاد نمی‌کند، تیم را درگیر بحرانی می‌کند که شاید به یک مربی فرصتی چند هفته‌ای را هم نمی‌دهد و بارها شاهد بوده‌ایم پس از ۵ تا ۶ هفته، یک مربی چمدان خود را بسته و راهی منزل شده است. فراموش نکنیم هیچ تضمینی هم وجود ندارد یک بازیکن خوب، مربی موفقی شود. از سویی دیگر هر چند رسانه‌ها از حضور مربیان جوان استقبال می‌کنند اما همین رسانه‌ها در صورت عدم کسب نتیجه، هیچ رحمی به وی نخواهند کرد و او را به باد انتقاد می‌گیرند و این داستان تکراری همچنان ادامه دارد.

و بازهم فراموش نکنیم مربیانی از جمله سعید دقیقی، مجتبی حسینی و مربیان جوانی دیگری نشان دادند اگر پله‌کانی وارد فضای مربیگری شوند می‌توانند تجربیات ارزشمندی به دست آورده و به دور از جنجال و حاشیه، روزهای خوبی را برای خود رقم بزنند.

منبع خبر "عصر ایران" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.