همشهری آنلاین، حنیف غفاری، دکترای روابط بین الملل: تیلرسون در سال ۲۰۱۹، با مشاهده نشانههایی از شکاف عمیق و قدرتگیری رویکردهای افراطی، نسبت به وقوع یک «طغیان سیاسی» در کشور اخطار داد و خواستار همکاری احزاب اصلی برای مهار این تهدید شد؛ درخواستی که آن زمان مورد بیتوجهی قرار گرفت.تیلرسون معتقد بود منازعات داخلی در ایالات متحده به سویی هدایت شده که دیگر نمی توان تحت عنوان "منازعات درون حکومتی" یا "منازعات قابل کنترل" از آنها یاد کرد. هشدار تیلرسون به عناوین گوناگون توسط بسیاری از استراتژیستها، اقتصاددانان و جامعه شناسان آمریکایی نیز مطرح شده بود اما صاحبان قدرت پنهان و آشکار در واشنگتن حاضر به پذیرش این هشدار صریح نبودند.
امروز، پیامدهای نادیدهگرفته شدن هشدار تیلرسون و موارد مشابه در سرتاسر ایالات متحده آشکار شده است. پدیده موسوم به «ترامپیسم» اکنون به یک چالش امنیتی و اجتماعی برجسته تبدیل شده که با حوادثی مانند برکناری رئیس مجلس نمایندگان و محاکمات مکرر رئیسجمهور سابق، نمود بیرونی یافته است. این وقایع سوالی بنیادین را مطرح میسازند: آیا این بحرانها صرفاً ناشی از نزاعهای جناحی در سطح روبنایی بوده یا ریشه در تزلزل ساختاری عمیقتری دارند؟
تحلیل عمیقتر نشان میدهد که مشکلات کنونی آمریکا، مصداق مناقشاتی سطحی میان دموکراتها و جمهوریخواهان نبوده، بلکه محصول فرسایش مفهومی در خود هسته حکمرانی این کشور به شمار می آید. مفهوم محوری لیبرالیسم آمریکایی، یعنی حق عمل دولت برای مدیریت بحرانها، پس از شکست در مدیریت رویدادهای اجتماعی و سیاسی به شدت متزلزل شده است.منتقدان حکمرانی آمریکایی در داخل این کشور می گویند نیاز حیاتی امروز، احیای «اعتماد» عمومی است. تا زمانی که شهروندان نتوانند به سیاستمداران و ساختارهای قدرت اعتماد کنند، توانایی دولت برای اعمال حاکمیت و مدیریت چالشها محدود خواهد ماند. متأسفانه، مردم آمریکا دیگر سیاستمداران را منجی نمیبینند، بلکه آنها را در زمره خالقان مشکلات داخلی و خارجی تلقی میکنند.اما این دال مرکزی( اعتماد) عملا از بین رفته و نقطه ثقلی برای همپوشانی، هم افزایی و حتی همزیستی شهروندان آمریکایی در بطن یک نظام حکمرانی مطمئن دیگر وجود ندارد.
در این میان، رسانههای منتسب به هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه ، عامدانه تمرکز را بر خروجیهای بحران (مانند شعارها و محاکمات) معطوف میکنند و از پرداختن به علت اصلی—یعنی تضعیف اعتماد و هسته لیبرالیسم— طفره میروند. این تقلیل دادن یک فاجعه ساختاری به یک نزاع صرفاً حزبی، آدرس غلطی است که قدرتهای زیر سایه را از درک عمق فاجعه باز میدارد؛ واقعیتی که به مراتب فراتر از تصورات جاری است و هشدارهای تیلرسون را زنده نگاه میدارد.جامعه آمریکایی با بحرانهای اجتماعی-سیاسی مزمنی ( حول محول بی اعتمادی نسبت به حکمرانان) مواجه شده که حتی با خروج ترامپ از معادلات قدرت از بین نمی رود. نسل جدید آمریکا نقش بسیار مهمی در خیزشهای جدید در این کشور ایفا نموده و جنس مطالبات آنها نیز کاملا در مغایریت با خطوط قرمز نظام حاکم در این کشور قرار دارد. روزهای سختی در انتظار جریانهای قدرت در آمریکاست.