قسمت اول سریال « بامداد خمار » منتشر شد + لینک اصلی مشاهده

گسترش نیوز سه شنبه 29 مهر 1404 - 12:52
قسمت اول سریال «بامداد خمار» به کارگردانی نرگس آبیار منتشر شد.

این سریال که اقتباسی از رمان معروف فتانه حاج‌سیدجوادی است، از امروز در پلتفرم شیدا در دسترس مخاطبان قرار گرفته است.

«بامداد خمار» با تهیه‌کنندگی محمدحسین قاسمی و مدیریت پروژه مجیدرضا مصطفوی ساخته شده و روایتگر داستانی عاشقانه و پر فراز و نشیب است.

دانلود_سریال

قسمت اول سریال خانگی بامداد خمار

قسمت اول سریال خانگی بامداد خمار

خلاصه داستان

سودابه دختر جوان تحصیل‌کرده و ثروتمندی است که می‌خواهد با مردی که با قشر خانوادگی او مناسبتی ندارد، ازدواج کند. برای جلوگیری از این پیوند، مادر سودابه وی را به پند گرفتن از محبوبه، عمهٔ سودابه، سفارش می‌کند.

بامداد خمار داستان عبرت‌انگیز سیاه بختی محبوبه در زندگی با عشقش رحیم است که از همان برگ‌های نخست داستان آغاز می‌شود و همه کتاب را دربرمی‌گیرد. با آنکه ماجرا در روزهای نخست زمامداری رضاشاه روی می‌دهد، جز یکی دو مورد، همچون کشف حجاب، به دیگر جنبه‌های سیاسی و اجتماعی زمانه هیچ اشاره‌ای نمی‌شود. محبوبه، دختر بصیرالملک بافرهنگ و اشرافی عاشق یک شاگرد نجار می‌شود. خواستگارهایش را رد می‌کند و در برابر خانواده آنقدر مقاومت می‌کند تا خانواده به ازدواج او رضایت می‌دهد. اما خانواده او را اخراج می‌کند، به‌طوری‌که نه او اجازه دارد به خانواده‌اش سری بزند و نه در هفت سال زندگی محبوبه با رحیم، کسی از خانواده به او سری می‌زند..

داستان از زبان محبوبه:

پدر محبوبه برایش خانه‌ای کوچک می‌خرد و دکانی نیز برای نجاری رحیم و او را به حال خود رها می‌کند تا دخترک پانزده ساله با عشق خود، در خانواده‌ای که نمی‌شناسد، تنها زندگی بگذراند و از خودسری خود پند بگیرد. تنها دایهٔ دختر اجازه دارد که ماهی یکبار سری به محبوبه بزند و مبلغی خرجی از سوی پدر به محبوبه برساند که همه خرج شراب خواری و زن بارگی رحیم می‌شود. رحیم تهیدست بی‌فرهنگ نه‌تنها قدر این دختر بافرهنگ اشرافی را نمی‌داند، بلکه او را تحقیر می‌کند و حتی کتک می‌زند. مادر رحیم، اهریمنی است که زندگی زناشویی آنان را به جهنمی راستین بدل می‌کند و از همان آغاز در خانهٔ آنان ماندگار می‌شود و از آنجا که کارش بنداندازی بوده‌است، زبان طعنه و زخم زبان و دهان بی‌چاک او، تعجبی برای محبوبه باقی نمی‌گذارد، چراکه محبوبه این شغل را به‌شدت تحقیر می‌کند و خیلی راحت بی‌فرهنگی‌ها، دوبه‌هم‌زدن‌ها، آتش سوزاندن‌های مادرشوهر را ناشی از شغل پست و خاستگاه خانوادگی‌اش می‌بیند. رحیم، قدر دختر بصیرالملک را در خانه‌اش نمی‌داند و او را تا پست‌ترین درجه نزول می‌دهد. دختری که در زندگی‌اش دست به سیاه و سفید نزده، باید ظرف بشوید و کار خانه کند.

محبوبه پسری به دنیا می‌آورد، و نیز فرزند دومش را سقط می‌کند و برای همیشه عقیم می‌شود. اما پسر پنج ساله‌اش در حوض خانهٔ همسایه بر اثر سهل‌انگاری مادر شوهرش غرق می‌شود. رحیم نه تنها هیچ علاقه‌ای به بانوی ثروتمند و بافرهنگی که خانواده‌اش را بخاطر زندگی با او زیر پا گذاشته نشان نمی‌دهد، بلکه می‌خواهد خانه و مغازه‌ای را که پدر محبوبه، به نام دخترش کرده، تصاحب کند. محبوبه پس از هفت سال از دست شوهر و مادرشوهرش فرار می‌کند و دوباره به پدرش پناه می‌برد. از عشق به جز نفرت چیزی برجای نمانده‌است. طلاق می‌گیرد و با پسرعمویش منصور که سال‌ها پیش خواستگار او بود و حال همسر و فرزندانی دارد، ازدواج می‌کند و همسر سوم او می‌شود. پس از ازدواج اندک اندک عاشق منصور می‌شود. هرچه معالجه می‌کند، باردار نمی‌شود و نتیجهٔ خودسری‌ها و هوس‌هایش را، حال در بی فرزندی و همسر سوم بودن مردی می‌بیند که مرد رویاهایش است و می‌انگارد که خود کرده را تدبیری نیست و نتیجهٔ حرف ناشنوی از والدین چیزی جز سیاه بختی نخواهد بود.

 

کدخبر: 363112 پریا ابراهیمی

منبع خبر "گسترش نیوز" است و موتور جستجوگر خبر تیترآنلاین در قبال محتوای آن هیچ مسئولیتی ندارد. (ادامه)
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت تیترآنلاین مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویری است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هرگونه محتوای خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.