سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
تعارف یک نسخه مندرس سیاسی به پزشکیان
عیسی کلانتری، فعال چپ و از مدیران دولت روحانی در بخشی از یک مصاحبه با شماره یکشنبه گذشته روزنامه اعتماد اظهار کرده است: "دکتر پزشکیان وعدههایی به مردم داده و گردنش را برای تحقق آنها گرو نهاده است. اما برخی افراد و گروههای تندرو، موانعی را پیش روی دولت ایجاد میکنند که امکان تحقق وعدهها را دشوار میسازد. اخیرا آقای رییسجمهور اعلام کرده در مورد مسائل خارجی، بحث تحریمها، مذاکره و توافق مشکلی نمیبیند و میتواند مشکلات را حل کند اما نسبت به برخی بداخلاقیها، مانعتراشیها و تخریبهای داخلی نگرانند. این وضعیت مثل این است که ارتش یک کشور برای مقابله با دشمن بیرونی صفکشی کرده باشد اما برخی از پشت جبهه خودی را تضعیف کنند!"
او همچنین اظهار میکند: نباید آقای رییسجمهور قربانی مانع تراشی، تندروها و کاسبان تحریم شوند. آقای رییسجمهور باید به مردم بگویند، مردم در بخشهایی که من اختیار کافی داشتم این دستاوردها را خلق کردهام اما در بخشهایی که اختیاری وجود نداشت و موانع بسیاری ایجاد شده بود، سرعت بهبود اوضاع کاهش یافته. نباید با مردم تعارف کرد.[۱]
*مشخص نیست بعضی رجال سیاسی چه زمانی میخواهند از وادی تحجّر و نسخههای پوسیده و مندرس عبور کنند و حرف تازه بزنند؟
"یک عده نمیگذارند" همان حرف نخنمایی است که در قضایایی مثل برجام روحانی هم زده شد و امروز میبینیم که امثال عیسی کلانتری قصد دارند همان پوست خربزه را زیر پای پزشکیان هم بگذارند.
این در حالی است که اولا در فرض وجود چنین محافل و اشخاص توانمندی که میتوانند اجازه فعالیت به دولت ندهند؛ پس اساسا چرا پزشکیان به عرصه ریاستجمهوری آمد و چرا اصلاحطلبان به صورت رسمی از او حمایت کردند؟!
چه اگر آنها میدانستند چنین رهزنی در مسیر وجود دارد اساسا نبایست پا به عرصه انتخابات میگذاشتند.
ثانیا رخدادهای سیاسی و اجرایی یک و نیم سال اخیر نشان میدهد که رئیسجمهور پزشکیان از بیشترین حمایت حاکمیتی، سیاسی، رسانهای و بین قوهای برخوردار است و نیروهای اصیل کشور خود را مکلّف به وفاق پزشکیان میدانند.
رأیآوری اکثریتی کابینه پیشنهادی پزشکیان در مجلس، حمایتهای مکرر و مداوم رهبری از رئیسجمهور و معاون اول، حمایت رسانههای اصیل اصولگرا از دستاوردهای دولت، همدلی رئیس مجلس و رئیس قوه قضائیه با برنامههای کلان دولت، حمایت رجال شهیر اصولگرا از قبیل حداد عادل و باهنر از دولت و اجرای بدون مشکل نسخههایی مثل چندین دور مذاکره با آمریکا تماما نشان میدهد که از جانب حاکمیت و رقبای اصیل سیاسی هیچ تخریب و مانعی در مسیر پزشکیان وجود ندارد.
لذا اکنون که هیچ بهانه سیاسی برای توجیه مشکلات وجود ندارد؛ رئیسجمهور و حامیان ستادی او باید خود را مکلّف به پاسخگویی اصولی از بابت مشکلات بدانند و در ادامه اجازه بروز این قبیل بهانهجوییهای سخیف و حرفهای امثال کلانتری را ندهند.
به هر حال پزشکیان باید پاسخ گرانیهای دلبخواهی را بدهد، برای اجرای ضعیف قانون کالابرگ و قانون جوانی جمعیت و... اقامه دلیل کند و درباره رفتارهای نابخردانه معدودی از وزرای خودش هم پاسخهای اقناعی خوبی در چنته داشته باشد.
و البته این "پاسخگویی" روال سیاست و عقلانیت است و امثال کلانتری اگر دم از تخریب و مانع میزنند به دلیل عقبماندگی گفتمانی و البته هجر خِرد است.
گفتنیست کلانتری در حالی در مصاحبه با روزنامه اعتماد اقدام به تعارف یک نسخه مندرس به پزشکیان کرده است که این روزنامه تحت مدیریت الیاس حضرتی، رئیس شورای اطلاعرسانی دولت پزشکیان است که این مسئله میتوان به عمق هشدار ما بیافزاید.
***
زمانی برای رُنسانس در انتخاب مدیران شرکتهای دولتی و خصولتی
محمدحسین مقیمی، استاندار اسبق تهران در بخشی از یک مصاحبه با خبرگزاری ایسنا گفته است: اگر استانداران در زمینه شرکتهای دولتی که در استانها فعال هستند اما زیانده محسوب میشوند، از اختیارات کافی برخوردار باشند، میتوانند با تغییر مدیران شرکتهای دولتی و افزایش کارآمدی مدیریتی آنها را از زیانده به سودآور بدل کنند. استاندار اگر اختیار تغییر مدیران شرکتهای دولتی با راندمان کاری پایین را داشته باشد، میتواند در تحقق سهم بهرهوری کشور در تحقق رشد اقتصادی ۸ درصدی نقش موثری ایفا کند.
او با بیان اینکه میتوان استاندار را به محور اصلی حرکت هر استان بدل کرد، گفت: اگر اختیار لازم در زمینه تغییر مدیران ناکارامد شرکتهای دولتی استان به استانداران سپرده و جلوی دخالت کسانی که نباید در این تغییرات نقش ایفا کنند، گرفته شود، میتوان به افزایش جایگاه استانها در بالابردن نرخ بهرهوری کشور امیدوار بود وگرنه در سالهای آتی همچنان مشکلات پابرجا خواهد ماند و هر مسئولی نسبت به مشکلات یا با گلهگذاری رفتار خواهد کرد یا آنها را به گردن دیگری خواهند انداخت.[۲]
*شرکتهای دولتی عموما شرکتهایی بزرگ هستند که حیطه فعالیت آنها اغلب در یک استان خلاصه نمیشود. لذاست که در قبال نظر آقای مقیمی چه درباره شرکتهای بزرگ و چه درباره شرکتهای کوچکتر بایستی یک اقتراح مهم کارشناسی صورت گیرد.
لکن در پیوست این مبحث باید تأکید کرد که ما در سیستم مدیریت در ایران و در بحث شرکتهای دولتی و خصولتی با یک "دندان لق" به شدت دردناک و البته عفونت کرده مواجهیم که باید آنرا بکنیم و دور بیاندازیم!
و آن مبحث "فرایند تعیین مدیران شرکتهای دولتی و خصولتی" است.
نیک میدانیم که در یک آفتزدگی بزرگ؛ برخی دولتها به این شرکتها به چشم حیات خلوت نگاه کردهاند. حیات خلوتی که باید محل استخدام مدیریتی و به کارگیری سمپاتهای سیاسی و چاپلوستان دولت باشد و ضمنا نقش قلّک بودجهای در موارد خاص را هم برای این دولتها ایفا کند.
این در حالی است که شرکتهای دولتی و ایضا شرکتهای بزرگ خصولتی به دلیل تعاملی که با ظرفیتهای کشور دارند، میتوانند به یک منبع بزرگ درآمدزایی برای بودجه کشور تبدیل شوند و آبرو بیافرینند. و البته این آرزو رهین خلاصی از آن آفت پیش گفته است. و خلاصی از این آفت نیز در وهله اول به مبحث فرایند تعیین مدیران این شرکتها وابستگی دارد.
دولتها نباید این انتخاب را تبدیل به یک انتخاب سیاسی کنند و مدیران این شرکتها را با عینک سیاست و میزان همراهی آنها با گفتمان دولت ببینند بلکه نیاز است تا در یک همافزایی مدیریتی و قانونی؛ کسانی بر مناصب مدیریتی این شرکتها قرار بگیرند که از کارنامه خوبی برخوردار باشند و در ادامه نیز بتوانند آزمون خوبی را در مدیریت شرکتهای یاد شده پس بدهند.
دقت شود که لزوم ارائه کارنامه خوب و قابل قبول مدیران شرکتهای دولتی و سازمانهای خصولتی باید به یک مطالبه عمومی و مردمی نیز تبدیل شود.
زیرا ما در حال صحبت کردن از مجامع بزرگی مثل سازمان تأمین اجتماعی، برخی شرکتهای خودروسازی، برخی شرکتهای پتروشیمی و... هستیم که نقش مستقیمی در اقتصاد و معیشت و درمان و بازنشستگی مردم دارند.
***
۵ گروهی که میخواهند شمخانی را ترور کنند!
دریابان علی شمخانی، دبیر اسبق شورایعالی امنیت ملی و از اهداف اصلی ترور اسرائیل در ایام درگیری ۱۲ روزه؛ اخیرا با انتشار یک فیلم شخصی از مراسم ازدواج دخترش مجددا مورد هجوم قرار گرفت.
شمخانی در این فیلم به عنوان ساقدوش دخترش، چند ثانیهای در کنار عروس و داماد و در جمع بانوان میهمان مراسم قدم میزند و سپس سالن تالار را ترک میکند.
این فیلم اما در فضای مجازی از سوی برخی حسابهای مرتبط با اسرائیل، سلطنتطلبان و یک سخنران مدعی ارتباط با غیب دستمایه حاشیهپردازی قرار گرفت.
اما گناه شمخانی چیست که از جانب اسرائیل و کسانی در میان سوپرانقلابیها، حلقه اطراف روحانی، عدالتخواهان تندرو و حلقه آن سخنران مدعی ارتباط با غیب مورد حمله و طعنه و حاشیهپردازی قرار گرفت؟
*قبل از هرچیز باید بیان کرد که حاشیهپردازی و انتقاد مبتنی بر فیلمهای شخصی هرگز یک رفتار نجیبانه و عاقلانه نیست و این کار در ردیف رذیلانهترین رفتارها در حیطه رسانه و مصداق "ترور شخصیت" است. خاصّه وقتی که در فیلمهای مورد اشاره به لحاظ قضایی هم جرمی صورت نگرفته باشد و مسئله صرفا به رعایت نشدن برخی ارشادات اخلاقی مربوط باشد.
پس از این اما باید به پرسش اصلی پاسخ داد و آن اینکه "علی شمخانی" چه کرده و جرم او چیست که بویژه طی سالیان اخیر از جانب حلقههای مختلف و ظاهرا نامتجانسی در داخل کشور مورد هجوم و تخریب قرار گرفت و چرا کار این تخریبها به جایی رسید که اسرائیل هم وارد آن شد و بصورت علیالرأس شمخانی را در خانهاش هدف موشک قرار داد تا او را بکشد؟
پاسخ را باید در "کارآمدی" شمخانی و پروژه "لزوم ترور و تخریب کارگزاران نظام" و "شخصیت نظام" باید جستجو کرد.
شمخانی یک چهره کلیدی در ارتقای توانمندی موشکی جمهوری اسلامی و پیشرفتهای نظامی_دفاعی ایران است.
او همچنین در طراحی راهبردی علیه اسرائیل و محدود کردن رژیم صهیونیستی برای مطامع منطقهای خود نقش بسزایی داشته است. نقشی که ترور او توسط اسرائیل آن را اثبات کرد.
شمخانی همچنین در مقطع دبیری شورایعالی امنیت ملی نیز با اینکه به عنوان یک عضو داخلی دولت محسوب میشد اما بنا به اذعان برخی مردان دولت روحانی؛ کسی بود که اجازه زیادهرویهای دیپلماتیک روحانی و یاران او در مسئله برجام و عبور بیشتر از خط قرمزها را نداد.
دریابان شمخانی که حضورش در شورایعالی امنیت ملی مصادف شد با روی کار آمدن طالبان اما توانست با گروه سنیمسلک طالبان نیز ارتباط تعامل برقرار کند و بدین ترتیب ضمن حفظ جان شیعیان افغانستان؛ جلوی تنشهای بیشتر در خاک افغانستان و البته در مرز بزرگ ایران را بگیرد.
او همچنین در بحث فروش نفت و دور زدن تحریمهای ایران نیز یک چهره محوری محسوب میشود.
ضمن اینکه سوابق شمخانی در دوران دفاع مقدس نیز نشان میدهد او یک فرمانده نظامی کاربلد و مؤثر است.
در واقع این ویژگی شمخانی است که توانسته از او فردی ذوابعاد و البته متعهد به کیان جمهوری اسلامی ایران بسازد. و همین برای دشمنی برخی محافل خاص داخلی و ایضا اسرائیل با او کافی است.
زیرا نوابغی که نخبگی و کار جهادی را در جایی خارج از کلاسهای دانشگاه آموختهاند؛ همان شاهکلیدها و کسانی هستند که میتوانند مشکلات یک ملت را رفع کنند و در بزنگاهها به یاری بشتابند.
اینکه شمخانی صرفا به همین جرم مورد تخریب قرار گرفته البته یک احتمال نیست! بلکه امریست مستند و قابل اثبات که میتوان آنرا در قبال سایر نخبگان و مدیران جهادی کشور دید. چه اینکه همه در خاطر داریم و یا خواندهایم که نخبگان دیگری همچون قالیباف، شهید بهشتی، فرماندهان سپاه، شهید چمران، آیتا... آملی لاریجانی، شهید مطهری، ظریف، علی لاریجانی و... چگونه همواره مورد تخریب و ترور داخلی و خارجی بودهاند و ظرفیتها و اقدامات و کارنامههای برخی از آنان چگونه مورد بیمهری و ترور قرار گرفته است.
فیالحال اینکه شمخانی نفر اول فهرست نخبگان کارآمد نظام جمهوری اسلامی نبود. همچنانکه آخرین آنها هم نیست. ولی دستگاههای قضایی و بویژه امنیتی باید فکری برای پروژه خطرناک "ترور و انزوای نخبگان" بکنند و جلوی این قضیه را اقلا در داخل کشور بگیرند.
اینکه اسرائیل قصد ترور کسی را داشته باشد تلخ است. ولی تلختر آنکه عدهای در داخل کشور ما با سرانگشت اشاره اسرائیل رقصان شوند و تن به فراهمآوردن مقدمات و پیوستهای این ترورها بدهند!
یکبار دیگر مرور کنیم...
"شمخانی" توسط برخی نزدیکان روحانی، سوپرانقلابیها و عدالتخواهان تندرو مورد ترور شخصیت قرار گرفت، جانبازی و زندهماندن او پس از ترور مورد کنایه و طعنه قرار گرفت، مبتنی بر تصاویر خانهیمخروبهاش پس از حمله اسرائیل ادعا شد که ماینر نگهداری میکند، فیلم شخصی منتشر شده از او توسط یک سخنران مدعی ارتباط با غیب و برخی پیروانش مورد کنایه و ماساژ قرار گرفت و قطعه گمشده این پازل نیز حمله موشکی اسرائیل به شمخانی بود.
تمام این رخدادها فقط یک دلیل داشته و آن جرم بزرگ شمخانی یعنی "کارآمدی" برای نظام است.
***
1_ https://www.etemadnewspaper.ir/fa/main/detail/239671
2_ isna.ir/xdVhwZ