بهمن محمدی ، گفت: مسلم است هر کشوری که در درونش انسجام و اتحاد باشد، روابطش با سایر کشورها نیز حول اقتدار و منافعش شکل میگیرد.
وی با بیان اینکه اصلیترین مؤلفه قدرت ملی، اتحاد و انسجام داخلی است، ادامه داد: در شرایط فعلی همه گروهها، احزاب و اقوام با هر دیدگاه و گرایش سیاسی باید حول ولایت و حمایت از وطن متحد شوند. در این شرایط حساس اگر ساز مخالفی بلند شود که بوی اختلاف دهد یا در جهت تضعیف روحیه مردم باشد گل به خودی زده و استراتژی دشمن در تفرق و دشمنی را دانسته یا ندانسته پیش برده است. اکنون زمانی نیست که برخی جریانهای سیاسی بخواهند تسویه حساب سیاسی و جناحی کنند.
عضو کمیسیون کشاورزی مجالس هفتم و هشتم افزود: نیروهای دلسوز و مردم علاقمند به ایران همه باید در یک صف و پشت سر رهبری از نیروهای مسلح حمایت کنند تا از کشور یک پیام و یک صدا به جهان مخابره شود. استراتژی یا در حقیقت تصور آمریکا و اسراییل در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران این بود که اگر به ایران حمله کنیم و مثلا جایی را بزنیم زمینه اغتشاش و آشوب خود به خود در ایران فراهم میشود و با به میدان آمدن مردم، نظام از درون آسیب میبیند، اما واکنش عمومی مردم و حمایت از رهبری، فرماندهان و دانشمندان هستهای کشورغلط بودن محاسبات غرب را اثبات کرد. استراتژی صهیونیستها و آمریکاییها بعد از آتشبس جنگ 12 روزه این است که ابتدا در داخل ایران اختلافات و اغتشاشات شکل بگیرد بعد آنان ورود کنند و سوار موج هرج و مرج شوند و بهرهبرداری کنند.
نماینده مردم فریدن و فریدون در مجالس هفتم و هشتم سپس به تبیین موانع اتحاد مقدس پرداخت و گفت: کشوری هستیم که با وجود داشتن آزادی بیان و عقیده، اما به دلیل سابقه و تجربه کم در دموکراسی و مردمسالاری به دلیل سلطه نظام شاهنشاهی، استبداد و دیکتاتوری هنوز در مردمسالاری جوان و کم تجربه هستیم به بیان روشنتر دموکراسی در ایران هنوز نهادینه نشده است.
محمدی ادامه داد: به دلیل سکونت اقوام مختلف در کشور دشمنان ایران همواره درصدد ایجاد تفرقه و دشمنی بین آنان و جلوگیری از انسجام و وحدت بین اقوام و طوایف مختلف بودند و موفق شدند تعصبات قومی قبیهای و دیدگاههای تجزیهطلبانه را در برخی از آنها زنده کنند. صهیونیستها و آمریکاییها از تجربهای که انگلیس در گذشته در این زمینه در ایران ایجاد کرده بود، استفاده میکنند.
وی گرفتاریهای اقتصادی مردم را در کاهش انسجام ملی موثر دانست و گفت: متاسفانه در حوزه اقتصاد اقدامات بنیادین و زیربنایی انجام نگرفته و اقتصاد بر مبنای اصول اقتصادی شکل نگرفته است و هر تکانهای که به اقتصاد وارد میشود قبل از اینکه تبعات اقتصادی داشته باشد، تاثیر روانی دارد. اجرای اسنپ بک از سوی سازمان ملل و شدت گرفتن فشار آمریکا و اروپا و بازگشت تحریمها تاثیر روانی شدیدی بر کشور گذاشت، در حالی که شاید از نظر اقتصادی تاثیر زیادی نداشته است، چون اقتصاد بر پایهها و مبانی اصولی و درستی استوار نیست و هر تکانهای آن را تحت تاثیر قرار میدهد و امواج منفی آن موجب بدتر شدن معیشت و قدرت خرید مردم میشود.